فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️راه رسیدن به امنیت در دنیا و آخرت
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #نظری_منفرد
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔴بهترین #سخنرانی های روز
@zeinabiha2
زینبی ها
#قسمت60 یوزارسیف ثانیه ها ودقیقه ها وروزها وماه ها به سرعت میگذرند ومن سال اخر تحصیلم را با هزارا
#قسمت61
یوزارسیف
بعداز مدتها یک نهار بی دغدغه خوردم ,امروز امتحان کنکور هم دادم وتمام به نظر خودم بدکی نبود حالا پزشکی اگر نشد شاید یه زیست شناسی یا شیمی قبول بشم احساس ارامش وسبکبالی میکردم ومیخواستم یه خواب عصرانه هم با خیال راحت برم که پدر درحینی ته بشقابش را با تکه نانی پاک میکرد گفت:خوب حالا به سلامتی زر زری خانم هم امتحانش را داد,دوست داشتم به همین مناسبت همه تان را دسته جمعی ببرم یه پارک وبعدشم یه رستوران ...بعدش خنده ریزی کرد وادامه داد:اما مثل اینکه به ما نیامده ولخرجی کنیم وروکرد به مامان وگفت:یه امادگی داشته باشید ,امشب میهمان داریم,البته نه برای شام,یه دورهمی معمولی باصرف میوه وشیرینی همین وبا گفتن این حرف از جا بلند شد وبه سمت حیاط رفت تا طبق معمول هرروزه سرش را با گل وگیاه باغچه گرم کند وروحش را,صفا بدهد وعصر هم بره هایپر,اخه از وقتی این هایپرمارکت را راه انداخته,ظهرها بابا نهار میادخونه وبهرام وچندتا شاگرد مغازه ,داخل هایپر مارکت هستند وبابا فقط طرف صبح ویک ساعت عصر میره سرمیزنه. ..
ذهنم درگیر حرف بابا بود ونگاهم افتاد به مامان اونم انگار حال من را داشت,اخه این چند وقت که زندگی ما کن فیکون شده بود وبه قول بابا از,عرش به فرش افتادیم,هیچ کدام از اقوام واشنایان احوالی از ما نگرفتند ومامان میگه از ترس اینکه نکنه ازشون کمک مالی,بخواهیم هیچ کس به سمت ما نیامد وبابا میگه,یکی از محسنات این شکست همین بود که اطرافیانت خصوصا مگسان گرد شیرینی را بهتر بشناسیم,وواقعا هم همینطور بود,تا وقتی که وضعمان خوب بود ,محال بود یه روزبگذرد یکی از اقوام واشنایان سر نزنه یازنگ نزنه خبر نگیره ,حال احوال نکنه ,اما از وقتی که همه چیزمان دگرگون شد,گویا این سرزدنها هم از,بین رفت,حالا کیه امشب میخواد بیاد مهمانی ,الله اعلم ومیدونم که باباسعید بیشترازاین چیزی نمیگه چون اگه میخواست بگه ,همین الان میگفت....
با کمک مامان ظرفها را شستیم وخانه را جم وجور کردیم ,زن داداشم با پسر اتیش پاره اش امدن پایین ومن چون خسته بودم رفتم تا لااقل یک ساعتی استراحت کنم که....
ادامه دارد...
📚نویسنده.ط؛حسینی
@Sedaye_Enghelab
⟮•♥️•⟯
دراینسیاھـےِشهر؛
دلبهـنگاھِشمابستهـایم ˘˘
حتۍٰثانیهـاۍ،لحظهـاۍ
نگاھتانرارھانڪنید ..🌿(:
.
⸤ - #شھیددهقـٰانامیرۍ!'
@zeinabiha2
•
.
شھدا؛بامعرفتند !
حاضرندتاپاۍِجانبروند
تاتوجـٰانبگیرۍ :)
.
⸤ - #شھیددهقـٰانامیرۍ🌿'!
@zeinabiha2
•
.
خوشبهـحالِشهدایـےکهـرسیدندآخر؛باشھـٰادت،بهـسرانجامِ[اباعبدالله]
.
#شھیددهقـٰانامیرۍ🌱(:
#بیـٓو🌼(:
@zeinabiha2
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
سلام مولای من !
سلام بر بلندای رشادتت..
سلام بر زينب...
سلام...........
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ
ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار
ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🍃🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#لبیک_یا_رسول_الله 🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
@zeinabiha2
🏴🌹#صلوات_خاصه_امام_کاظم_علیه السلام🌹🏴
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ النُّورِ الْمُبِينِ (الْمُنِيرِ) الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
🥀🥀🥀🥀
▪️ در آستانۀ تو کسی نا امید نیست
آقا برای ما همه، باب الحوائجی
▪️ بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو
در رستخیز واهمه باب الحوائجی
شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام
تسلیت باد 🏴
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🌹🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ
@zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺#مداحی
لاله ی گلشن هل اتایی
تو به درد دو عالم دوایی
کنج زندان به دستان بسته
گره از کار خلقت گشایی
باب المراد مایی
آرامش دلهایی
تو یوسف زهرایی
یا سیدی یا مظلوم
◾️ #شهادت_امام_کاظم (ع) تسلیت باد
@zeinabiha2
زینبی ها
#قسمت61 یوزارسیف بعداز مدتها یک نهار بی دغدغه خوردم ,امروز امتحان کنکور هم دادم وتمام به نظر خو
#قسمت62
یوزارسیف
با کشیده شدن چیزی روی صورتم از خواب پریدم,وقتی چشام را باز کردم,دوتا زن داداشام بالا سرم با حالتی شیطنت امیز ایستاده بودند,عروس بزرگه گفت:پاشو پاشو وقت غروبه ,چقد میخوابی تنبل خانم؟؟
عروس کوچکه همانطور که لبخندش پررنگ تر میشد گفت:واخ واخ دختر به این بی خیالی نوبره والاااا یعنی تا یه ساعت دیگه خواستگارات قرار بیان وهنوز خانم خانمها خواب تشریف دارند...
با شنیدن این حرفها مثل مجسمه بلند شدم ورو تخت نشستم با حالت بی خبری گفتم: سلام چی؟؟خواستگار؟؟
وبا قهقه ی دوتا زن داداشم خواب از سرم پرید وتازه فهمیدم منظور بابا از مهمان,همون خواستگار بوده...انگار بابا هم واهمه داشت که بگه دوباره قراره برام خواستگار بیاد,اخه همه ی خانواده کاملا متوجه علاقه ی من به یوزارسیف شده بودند...
وای وای واقعا غیر منتظره بود برام وصدالبته ناراحت کننده,اخه من بعداز خواستگاری یوزارسیف وجواب رد خانواده ام دیگه تصمیم گرفته بودم فعلا دور ازدواج را خط بکشم ,اخه هروقت صحبت از تشکیل خانواده وخواستگار و...میشد فقط وفقط تصویر یوزارسیف جلوی چشمام رژه میرفت واین یعنی که تمام وجودم سرشار از مهر اوست وخواستگاری کسی دیگه ای برام قابل قبول نبود بنابراین بدون میل به دانستن اینکه کی قراره بیاد از روتختم بلند شدم وگفتم:برام مهم نیست,من قصدازدواج ندارم,اونم تواین شرایط خانواده,کاش بابا سعید اصلا اجازه نمیداد کسی بیاد وبه سرعت دراتاق را بازکردم وخودم را به دسشویی رسوندم,یه ابی,به سروصورتم زدم,وضوگرفتم وچون نزدیک اذان مغرب بود دوباره بدون اینکه به سمت هال واشپزخانه ومامان برم ,وارد اتاقم شدم,دوتا زن داداشم که الان صداشون از داخل اشپزخانه میامد,ناامیدانه داشتند اخبار حرفهای من را به مادرم میدادند ,دراتاق را بستم وسجاده ام را باز کردم ,با تمام شدن اذان به نماز,ایستادم وطولانی تر از,همیشه نمازم را خواندم,بعد از نماز به سجده رفتم وبدون کلامی شروع به گریه کردم,به یاد یوزارسیف افتاده بودم ودلم از تقدیری که خدا برام رقم زده بود ودر ان هجران بود وهجران, گرفته بود ,زار زدم,اشک ریختم ,بدون حرفی,حرفهام را به خدا گفتم نمیدونم چه مدت درسجده بودم که باصدای باز شدن در اتاق,منم ارام سر از سجده برداشتم واز پشت پرده ای که چادرنماز سفیدم جلوی چشمام ایجاد کرده بود,شبح مادرم را دیدم که پشت به در خیره به من ایستاده بود...
ادامه دارد...
📚نویسنده؛ط_حسینی
هدایت شده از atieh
السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ...❥
سلام بر آن
حقیقتے که با ظہورش هرچه باطل اسٺ؛❣
رنگ خواهد باخٺ و زمین و زمان را
حیاتۍ نو خواهد بخشید.🌱
#صبحتون_مهدوے 🌼
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 💚
@ zeinabiha2
[🦋] #نسیـم_حدیث
پیامبر گرامی اسلام (صَلی الله عَلیه وَ آلِه وَ سَلّم) فرمودند:
به هر کسی چه سزاوار نیکی باشد چه نباشد، نیکی کن! بدان اگر او هم لایقِ نیکی نباشد، تو لایق نیکیکردنی!!! (چون مؤمن نمیتواند هرگز بدی کند)
📚نهج الفصاحه
@zeinabiha2
🔆یانوراً فَوقَ کُلَ نُور 🔆
🌀خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست
مارا در پیش رو پشت سر از راست و چپ و از همه سو نگهبان باش
🌀 آنگونه که از گناه در امان مانیم
و به فرمانبرداری تو راه یابیم
و این همه در راه محبت تو باشد
🌀خدایا در همه ساعات روز از سوی بندگانت برای ما بهره ای نیک قرار ده و از جمله فرشتگانت گواهی راستین برما بگمار 🌀
۲۰ اسفند //چهارشنبه
۲۶رجب //ذکر روز:یا حَیُّ یا قَیوم
@zeinabiha2
اعمال مستحبی روز مبعث
در روایتی از امام صادق(ع) عید مبعث به عنوان شریفترین اعیاد یاد شده است و برای این روز، اعمالی ذکر شده است:
- غسل کردن: در این روز مستحب است.
- روزه: این روز در میان روزهای سال یکی از چهار روزی است که روزه گرفتن آن فضیلت بسیار دارد و پاداش فراوانی برای آن نقل شده است، در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: هر کس در روز 27 رجب روزه بگیرد، خداوند برای او پاداش روزه 70 سال را مینویسد.
-زیاد صلوات فرستادن: همچنین در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که در این روز روزه میگیری و بر محمد و آلش زیاد صلوات میفرستی.
- زیارت رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع)
-12 رکعت نماز: هر دو رکعت به یک سلام که در هر رکعت، «حمد» و «سوره» بخواند و هنگامی که نمازها به پایان رسید، هر یک از سورههای «حمد»، «توحید» و «معوّذتین» (فلق و ناس) را 4 مرتبه بخواند، آنگاه 4 مرتبه گفته شود: «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ واللهُ اَکْبَرُ، وَسُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» و چهار مرتبه: «اَللهُ اَللهُ رَبِّی لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً» و 4 مرتبه: «لا اُشْرِکُ بِرَبّی اَحَداً».
-12 رکعت دیگر: در هر رکعت «حمد» و هر سورهای که خواستی میخوانی و پس از هر دو رکعت و سلام نماز بخواند:
«اَلْحَمْدُللهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فی الْمُلْکِ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ، وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً، یا عُدَّتی فی مُدَّتی یا وَلیّی فی نِعْمَتی، یا غِیاثی فی رَغْبَتی،یا نَجاحی فی حاجَتی یاحافِظی فی غَیْبَتی، یا کافِیَّ (کافِیَ) فی وَحْدَتی، یا اُنْسی فی وَحْشَتی اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتی فَلَکَ الْحَمْدُ، وَاَنْتَ الْمُقیلُ عَثْرَتی فَلَکَ الْحَمْدُ وَاَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتی فَلَکَ الْحَمْدُ،صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاسْتُرْ عَوْرَتی، وَآمِنْ رَوْعَتی، وَاَقِلْنی عَثْرَتی، وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمی، وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتی فی اَصْحابِ الْجَنَّةِ، وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذی کانُوا یُوعَدُونَ».
وقتی که نماز و دعا پایان یافت، هر یک از سورههای «حمد»، «اخلاص»، «معوذتین»، «کافرون»، «قدر» و «آیة الکرسی» را 7 مرتبه بخواند، سپس 7 بار بگوید: «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ واللهُ اَکْبَرُ، وَسُبْحانَ اللهِ وَلاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ» و بعد 7 مرتبه بگوید: «اَللهُ اَللهُ رَبِّی لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً»، پس از آن، هرچه از خدا میخواهی طلب کن.
@ zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
○•🌱
عشقمحمدبساستوآلمحمد
عیدمبعـــــثبرهمگیمبارکباد
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@zeinabiha2
lll_1554225015_Banifatemeh-EidMabas1395%5B03%5D.mp3
5.35M
○•🌱
سرود/ صدا میاد، از آشنا
🏳️ #عید_مبعث رسول اکرم(ص)
سیدمجید بنی فاطمه
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@zeinabiha2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت قابل تامل شبکه ماهواره ای ضدانقلاب "من و تو" از شخص پشت پرده و مغز متفکر اقتصادی سپاه
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
@zeinabiha2
زینبی ها
روایت قابل تامل شبکه ماهواره ای ضدانقلاب "من و تو" از شخص پشت پرده و مغز متفکر اقتصادی سپاه #کُل
شبکه های غربی از همین الان دارن تخریب میکنن نخبه ملی کشور عزیزمون رو 😒
کور خوندین انتخابات ۸سال قبل تکرار نخواهد شد 👌
۱۴۰۰مابا سعید محمد رقم خواهد خورد ✌️
#جوان_انقلابی
#انتخابات ۱۴۰۰
#انتخاب_درست
مداحی آنلاین - مبعث اوج برکات - امیر کرمانشاهی.mp3
7.25M
🌸 عید مبعث
💐مبعث اوج برکات
💐بر تو محمد صلوات
🎤 امیر کرمانشاهی
👏 سرود
🍃🌹#عید_مبعث_مبارک🌹🍃
🍃🌹#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
@ zeinabiha2
زینبی ها
#قسمت62 یوزارسیف با کشیده شدن چیزی روی صورتم از خواب پریدم,وقتی چشام را باز کردم,دوتا زن داداشام
#قسمت63
یوزارسیف
بلند شدم,سجاده را گذاشتم رو میز,عسلی کنار تخت ونشستم روتخت,مادرم اومد کنارم نشست دستهام را تودستاش گرفت از سردی دستام انگار تنش لرزید,رد نگاهم را که خیره بود به دسته گل رز سرخ که خشک شده گوشه ی اتاق اویزانش کرده بودم,گرفت لبخندی زد وگفت:زری جان مگه عروسها نگفتند امشب مهمان داریم اونم چه مهمانی...خواستگار برای گل دخترم...پاشو پاشو غمبرک نزن پاشو خدا را چی دیدی شاید دوای درد دل توهم ,به دستت رسید,پاشو یه اب به سرو روت بزن یه لباس قشنگ بپوش که الاناست مهمانها بیان...
عه مادرم چی میگفت؟؟چرا سربسته حرف میزد وچرا همه ی اعضای بدنش حتی صداش,هم انگار میخندید...
نکنه؟!!...
سریع پیراهن سفیدم با پاپیونهای صورتی سر استین وپیلی های زیبا دوطرف پهلوم را پوشیدم وشال صورتیم هم سرکردم وچادر سفیدم را انداختم روش,با صدای ایفون در که خبراز امدن میهمانها میداد خودم را چپاندم تواشپزخونه...یه حس غریبی داشتم یه حس زیبا...
با صدای یاالله الله به خودم امدم وفوری پشت یخچال فریزر پناه گرفتم,از اینجایی که ایستاده بودم ,امدن میهمانها را میدیدم ,بدون اینکه انها متوجه حضور من بشن...
اولین نفر که وارد شد پشتم یخ کرد...حاج محمد...پشت سرشم خانمش وبعدشم علیرضا...همینجورکه تو بهت بودم یکهو قامت زیبای یوزارسیف با یه دسته گل رز سرخ پدیدار شد...وای وای...تمام بدنم رعشه گرفت...فک کنم صورتم گر گرفته بود ومثل دسته گل سرخ دست یوزارسیف سرخ سرخ بود...
عروسهابرای راحتی ما رفته بودند بالا خونه بهرام,اما بهمن وبهرام وپدر ایستاده بودند وبااحترام خانواده حاج محمد ویوزارسیف را تعارف به نشستن میکردند...
دل توی دلم نبود از برخورد بهرام میترسیدم وای اگر این بار هم یوزارسیف را با حرفهای صدمن یه غازش خرد کنه خیلی بد میشه اخه اینبار تنها نیست که....
دلم مثل گنجشک میلرزید که...
ادامه دارد..
📚نویسنده؛ط_حسینی