زینبی ها
گفت اگہ دیدید دایی حسین ؏ راضی نشد قسمشون بدید بہ چادر مادرم..🙃
حضرت زینب پسراش رو فرستاد تو خیمہ امام حسین و خودش دم در خیمه موند
عمہ جان دل دل میکردن کہ حسین ؏ راضے بشہ
تا یہ سهمے داشتہ باشہ از روز عاشورا
تا ایشونم فدایی کنہ جگر گوشہ هاش رو تو راه حسینش
وقتی پسراش برگشتن حالشون خراب بود
عمہ زینب پرسید چی شده؟!
پسرا گفتن دایی راضی نمیشہ
اذن جنگ نمیده
عمہ دست دوتا پسرش رو گرفت برد داخل خیمہ
گفت داداش وقتی اکبرت خواست بره راضی شدی وقتی قاسم خواست بره هرچقدر سخت ولی راضی شدی اما الان که نوبت پسرای من شد اجازه نمیدی
داداش حسین به من نه میگی؟!
باشہ حسین..
میدونید امام حسین و حضرت زینب پیوند خواهر برادری شون خیلی عمیق بوده
اونقدری کہ وقتی حضرت زینب به دنیا میان تا امام حسین از کنار گهواره شون فاصله میگرفت حضرت زینب گریه میکرد و تا کنار گهواره میومدن حضرت میخندید
زینبی ها
میدونید امام حسین و حضرت زینب پیوند خواهر برادری شون خیلی عمیق بوده اونقدری کہ وقتی حضرت زینب به دن
پیامبر به حضرت زهرا گفت این دختر شریک حسینہ
روز عاشورا کہ هیچکدوم از ما نیستیم زینب'س' کنار حسینہ😢