خوش اومدی [تنظیم دیجیتال].mp3
6.58M
🥀خوش اومدی..
🎤کربلایی سیدمجید_بنی فاطمه
#احساسی
#یا_بنت_الحسین_ع 💔
سلام بہ همہ عشاق حسین ؏
توے این اوضاع مریضی امیدوارم کہ حالتون خوب باشہ و سلامت باشید تا بتونید نوکرے ارباب رو کنید ان شاالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
میگن حضرت زینب لباس نو تن پسراش کرد
موهاشونو شونه کرد
بهشون عطر زد
قربون قدو بالاشون رفت
بعد از اون گفت حالا برید پیش دایی تون
زینبی ها
گفت اگہ دیدید دایی حسین ؏ راضی نشد قسمشون بدید بہ چادر مادرم..🙃
خواستم از این حرف حضرت زینب
بہ این برسید کہ براے حاجت روایی تون از دست ارباب مادرشون رو واسطہ کنید
قسمشون بدید به چادر مادرشون..💔
زینبی ها
گفت اگہ دیدید دایی حسین ؏ راضی نشد قسمشون بدید بہ چادر مادرم..🙃
حضرت زینب پسراش رو فرستاد تو خیمہ امام حسین و خودش دم در خیمه موند
عمہ جان دل دل میکردن کہ حسین ؏ راضے بشہ
تا یہ سهمے داشتہ باشہ از روز عاشورا
تا ایشونم فدایی کنہ جگر گوشہ هاش رو تو راه حسینش
وقتی پسراش برگشتن حالشون خراب بود
عمہ زینب پرسید چی شده؟!
پسرا گفتن دایی راضی نمیشہ
اذن جنگ نمیده
عمہ دست دوتا پسرش رو گرفت برد داخل خیمہ
گفت داداش وقتی اکبرت خواست بره راضی شدی وقتی قاسم خواست بره هرچقدر سخت ولی راضی شدی اما الان که نوبت پسرای من شد اجازه نمیدی
داداش حسین به من نه میگی؟!
باشہ حسین..
میدونید امام حسین و حضرت زینب پیوند خواهر برادری شون خیلی عمیق بوده
اونقدری کہ وقتی حضرت زینب به دنیا میان تا امام حسین از کنار گهواره شون فاصله میگرفت حضرت زینب گریه میکرد و تا کنار گهواره میومدن حضرت میخندید
زینبی ها
میدونید امام حسین و حضرت زینب پیوند خواهر برادری شون خیلی عمیق بوده اونقدری کہ وقتی حضرت زینب به دن
پیامبر به حضرت زهرا گفت این دختر شریک حسینہ
روز عاشورا کہ هیچکدوم از ما نیستیم زینب'س' کنار حسینہ😢
من و دوتا جوونم
اینجا میشیم سپاهت
می خوام دو یاس پرپر
میون گلزارت شن
بذار بلاگردون
چشم علمدارت شن
همه زنا از لای پرده خیمه دیدن که عمه از جا بلند نشد
گفتند خانوم جان بچہ ها رو اقا داره میاره
یکی بغل حسین؏ و یکی بغل عباس؏
زینبی ها
همه زنا از لای پرده خیمه دیدن که عمه از جا بلند نشد گفتند خانوم جان بچہ ها رو اقا داره میاره یکی ب
این دایی ها دارن خواهر زاده ها رو میارن نمیخواے بری؟!
زینبی ها
گفت نہ! شاید حسینم منو ببینه و خجالت بکشه..💔
دختر زهراس دیگہ
ادب و متانت رو از مادرش بہ ارث برده..🙃