eitaa logo
زینبی ها
4.4هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/17367927276640 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 ﷽ 🌸 🌸🍃🌺🍃🌸 .... به عمق چشمانم دقیق شد و من با لحنی لطیف تر ادامه دادم:" مجید! مگه زمان پیامبر مهر بوده؟ مگه پیامبر از مهر استفاده می کرده؟ پس چرا تو روی مهر سجده می کنی؟" سرش را پایین انداخت و با سرانگشتانش تار و پور سجاده اش را به بازی گرفت تا با اعتماد به نفس ادامه دهم:" آخه چه دلیلی داره که روی مهر سجده کنی؟ آخه این یه تیکه گل..." که سرش را بالا آورد و طوری نگاهم کرد که دیگر نتوانستم ادامه دهم. گمان کردم از حرف هایم ناراحت شده که برای چند لحظه بی آن که کلامی بگوید، تنها نگاهم می کرد. سپس لبخندی لبریز عطوفت بر صورتش نقش بست. دستش را روی زمین عصا کرد و با قدرت از جایش بلند شد، رو به قبله کرد و به جای هر جوابی، دست هایش را بالا برد، تکبیر گفت و نمازش را شروع کرد در حالی مهرش در دستان من مانده و روی جانمازش جز یک تسبیح سرخ رنگ چیزی نبود. همان طور که پشتش نشسته بودم، محو قامت مردانه اش شده و نمی توانستم باور کنم که به این سادگی سخنم را قبول کرده باشد. با هر رکوع و سجودی که انجام می داد، نگاه مرا هم با خودش می برد تا به چشم خود ببینم پیشانی بلندش روی مخمل جانماز به سجده می رود. یعنی دل او به بهانه محبت من اینچنین نرم شده بود؟ یعنی ممکن بود که باقی گام هایش را هم با همین صلابت بردارد و به مذهب اهل تسنن درآید؟ یعنی باید باور می کردم که تحقق آرزو و استجابت دعایم در چنین شبی مقدر شده است؟ حتی پلک هم نمی زدم تا لحظه ای از نمازش را از دست ندهم تا سلام داد. جرأت نداشتم چیزی بگویم، مبادا رویای شیرینی که برابر چشمانم جان گرفته بود، از دستم برود. همچنان که رو به قبله نشسته بود، لحظاتی به جانمازش نگاه کرد، سپس آهسته به سمتم برگشت. چشمانش همچنان مهربان بود و همچون همیشه می خندید. به مهرش که در دستانم مانده بود، نگاهی کرد و بعد به میهمانی چشمان منتظر و مشتاقم آمد و آهستع زمزمه کرد:" الهه جان! من... من از این نمازی که خوندم هیچ لذتی نبردم!" شبنم شادی روی چشمانم خشک شد. سرش را پایین انداخت، به اندازه چند نفس ساکت ماند، دوباره نگاهم کرد و گفت:" الهه! من عادت کردم روی مهر سجده کنم... ببین من نمی دونم زمان پیامبر مهر بوده یا نه، ولی من یاد گرفتم برای خدا، روی خاک سجده کنم!" ✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 ✍لطفا فقط با ذکر و کپی شود... ╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮ ✒ @chaadorihhaaa ╰┅•°•°•°•°═ঊ