#سلام_امام_زمانم 🦋•°
من معتقدم ...
خلقت من علت داشت
من زاده شدم تا
به فدایت گردم ...
#صبحتون_مهدوی 🌤
🥀 #مابچہهاۍمادرِپهلوشکستہایم
🏴 @ZEINABIHA2
🌸امام علی علیه السلام:
تکبر انسان را به افتادن در گناهان دعوت می کند.
📗غررالحکم، حدیث 1564
🥀 #مابچہهاۍمادرِپهلوشکستہایم
🏴 @ZEINABIHA2
🥀•[کاش درهای مدینه
وسطش میخ نداشت...]•🥀
#اللهمعجلفرجمنتقمالزهراء
❀•❀•❀
#فاطمیه🖤
#تلنگـر
•
ﺭﻭﺯ ﻗﯿــﺎﻣـﺖ
ﻧﯿﮑـے ﻫﺎﯾمــان ﺭﺍ
ﺑـﻪ ﻣﺤﺒـــﻮﺏ ﺗﺮﯾـﻦ
ﻓـــــﺮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯿمــان
ﻧﺨـﻮﺍﻫیــــم ﺩﺍﺩ...
•
🔥ﺍﻣـﺎ ﻣﺠﺒــﻮﺭ ﻣﯿﺸﻮیـم ﺑﻪ ﮐﺴﯽ
🔥ﻧﯿـﮑﯽ ﻫﺎیمـان ﺭﺍ ﺑـﺪﻫیـم
🔥ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﺘﻨﻔــﺮ ﺑﻮﺩیـم
🔥ﻭ ﻏﯿﺒﺘﺶ ﺭﺍ ﮐﺮﺩیم!!!
•
👥حق الناس...
اوج حمــاقت است نه زرنـگے!
زرنـگے بنـــدگے خــداسـت.😌
#بهخودمونبیایم !
🏴 @zeinabiha2
دادم تو رآ قسمبہ ـنَخ چادری کہ سوخت،
شاید دلت بسوزدو یڪ¹ کربلا دهے..😞🍃
#حسین🖤🌿
🏴 @zeinabiha2
#معبودبےهمتاۍمن 🦋✨
دلم آرامشے خدایے میخواهد
مرا در آغوش بگیرد و بگوید :
بندهۍ من آرام باش
تا زمانے کہ در آغوشم هستے
حالت خوب است و از تاریکے در امانے♥️🌱
🥀 #مابچہهاۍمادرِپهلوشکستہایم
🏴 @ZEINABIHA2
هدایت شده از
کُلُــنا فِداڬ یا زِیــــنَب
16.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبهاےفاطمیه99
@saelin_h_zeinab
زینبی ها
#قسمت_13 یوزارسیف بابا ومامان غذاشون را تمام کردند ,مامان اماده ی جم کردن میز میشد,دستش را گرفتم
#قسمت14
یوزارسیف
روزها پشت سرهم میگذشت فردا اولین روز مدرسه است یعنی اولین روز از اخرین سال تحصیلی من,ان شاالله به قول بابا با ورود به دنیای پزشکی ختم شود.
دیروز با سمیه رفتم پارچه چادری را به اعظم خانم دادم که برام بچینه,البته مامانم خودش میتونست برش بزنه اما از دست اعظم خانم خیلی تعریف میکنن ومیگن دستش خیلی خوبه,محاله پارچه ای رابچینه وشادی میهمان وجود اون مشتری نشه,مادرمنم که خیلی به این چیزا معتقده,اما من میدونم ,پارچه ای را که یوزارسیف لمس کرده وبا نوای ملکوتیش به ان دعا خونده,نمیتونه خوش شانسی وخوبی به همراه نیاره,برای همین باسمیه رفتیم تا اعظم خانم برام بدوزتش,بااینکه دوختن چادر کاری نداشت اما ,رو دست اعظم خانم خیلی خیلی شلوغ بود ,اولش نمیخواست قبول کنه,بعدش میخواست بندازه رو دست یکی از شاگرداش اما من اصرارکردم که دوست دارم خودش این کار را برام انجام بدهد واعظم خانم به خاطر اصرارهای فراوان من وخود شیرینی های سمیه که معرف حضور همه تان است قبول کرد,حالاباید برم یه سربزنم ,اگه اماده بود بگیرمش.
چادرم را روسرم مرتب کردم وگفتم:مامان....کاری نداری؟دارم میرم چادر را بگیرم,هیچی نمیخوای؟
مادرم سرش را از اوپن اشپزخانه اورد بیرون ورو به من گفت :نه عزیزم,برو به سلامت,یه چند تا نون میخواستم که اونم خوبیت نداره یه دختر جوان توصف نانوایی بره,خودم یه توک پا میرم ومیگیرم....
من قبلنا اصلا خوشم از,خرید واینا نمیومد اما الان با گفتن نان ونانوایی ,یاد خونه بغلی نانوایی افتادم ودلم میخواست,لحظه ای هم که شده به بهانه ی نان ,یه نیم نگاهی حتی به دربسته هم شده ,بکنم غنیمته....اهسته گفتم:به کارات برس مامان ,نانوایی که توراهمه,من میگیرم...
مادرم که ازاین تغییر اخلاق ناگهانی من متعجب شده بود گفت:میگیری؟؟؟مطمینی؟؟افتاب از کدوم ور درامده,نمیدونم وارام لبخندی,زد.
پادرون کوچه گذاشتم وبعداز چند قدمی
به سه راهی کوچه مان رسیدم,سمت راست پیچیدم وبعداز طی مسیری,جلوی در خیاطی اعظم خانم که چسپیده به خونه اش بود,یعنی یکی از اتاقای خونه اش بودکه از داخل کوچه هم در داشت,وایستادم.
در باز بود وسروصدایی که از داخل میامد نشان دهنده ی شلوغی خیاطی بود,پرده را زدم کنار وداخل شدم...یا حضرت عباس ع چه خبره اینجا؟چقد شلوغه'!!با چشم دنبال اعظم خان گشتم که ناگاه کله ی اعظم خانم از,زیر میز خیاطیش بیرون امد ومانتوی دوخته شده ای رابه سمت مشتری میداد,با صدای بلند سلام کردم,اعظم خانم از پشت عینکهاش نگاهی کرد وتا چشمش به من افتاد ,زد روی گونه اش وگفت:وای خدامرگم بده,زری جان,پاک فراموشم شده بود....من من امشب میدوزمش وقول میدم تا فردا صبح قبل از رفتن به مدرسه به دستت برسونم,اصلا میدم اقا رضا بیاره,خودتم دیگه نمیخواد بیای من به دستت میرسونم...
ناچار تشکری کردم اومدم بیرون..
ادامه دارد...
📝نویسنده...ط،حسینی
زینبی ها
✨خطبه فدکیه قسمت سیزدهم 🌟معرفی امیرالمومنین امام علی علیه السلام كُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْب
✨خطبه فدکیه چهاردهم
☝️شکایت از غصب امامت
فَلَمَّا اِختارَ اللَّـهُ لِنَبِیهِدار اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوی اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَ فیكُمْ حَسْكَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ كاظِمُ الْغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِكُمْ، وَ اَطْلَعَ الشَّیطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِكُمْ، فَأَلْفاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ، وَ لِلْغِرَّةِ فیهِ مُلاحِظینَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَكُمْ فَوَجَدَكُمْ خِفافاً، وَ اَحْمَشَكُمْ فَاَلْفاكُمْ غِضاباً، فَوَسَمْتُمْ غَیرَ اِبِلِكُمْ، وَ وَرَدْتُمْ غَیرَ مَشْرَبِكُمْ.
👈آنگاه که خداوند برای پیامبرش خانه انبیاء و آرامگاه اصفیاء را برگزید،
😏علائم نفاق در شما ظاهر گشت،
و جامه دین کهنه گشت،
و سکوت گمراهان شکسته،
👈 و پست رتبه گان با قدر و منزلت گردیده، و شتر ناز پرورده اهل باطل به صدا درآمد، و در خانههای تان بیامد،
👹و شیطان سر خویش را از مخفیگاه خود بیرون آورد، و شما را فراخواند، مشاهده کرد پاسخگوی دعوت او هستید،
✅و برای فریب خوردن آمادهاید،
آنگاه از شما خواست که قیام کنید، و مشاهده کرد که به آسانی این کار را انجام میدهید،
😡 شما را به غضب واداشت، و دید غضبناک هستید، پس بر شتران دیگران نشان زدید،
⛔️و بر چیزی که سهم شما نبود وارد شدید.
🥀 #مابچہهاۍمادرِپهلوشکستہایم
🏴 @zeinabiha2
ا⚜️▪️⚜️
ا▪️⚜️
ا⚜️
#أم_المؤمنین_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیها
🏴 حضرت أم المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها) در کتب آسمانی
▪️ خداوند در کتاب های آسمانی پیشین حضرت خدیجه (علیها السّلام) را به نهر آبی تشبیه فرموده است که آب آن، آب حیات است و بر دو کرانه آن، درختان حیا سر کشیده اند و دارای دوازده نوع میوه اند و برگ های آن درختان، موجب شفای امت هاست.
📓 کتاب مقدس، عهد جدید، مکاشفه یوحنّا، باب ۲۲، آیه ۲
▪️ وجود مبارک حضرت أم المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها) آب حیات است؛ چنانچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«ما قام ولا استقام الدین الا بسیف علی و مال خدیجه».
📓 الأنوار الساطعه من الغّراء الطاهره،ص ۱۶۴
▪️ حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) مکنی به أم الائمة المعصومین (علیهم السلام) می باشند و از اینرو به درختی که ثمرۀ آن، دوازده نوع میوه می باشد، توصیف شده اند و این دوازده میوه، همان ذوات مقدس اولاد ایشان یعنی ائمه عصمت و طهارت (علیهم السلام) می باشند. چنانچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«أنا الشجرة و فاطمة أصلها أو فرعها و علي لقاحها و الحسن و الحسين ثمرتها و منشأ ورقها»؛
من درختم و فاطمه (علیها السّلام) اصل و ریشۀ آن، و علی (علیه السّلام) عامل باروری آن، و حسن و حسین (علیهما السّلام) میوه های آن و منشأ برگهای آن (یعنی شیعیان) می باشند.
📓 شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۱، ص ۴۰۹
▪️ از کنیه های دیگر آن حضرت (علیها السلام)، «أم المؤمنین و المؤمنات» است، از اینرو در کتاب آسمانی به وجود مبارکی که برگهای درختش، موجب شفای امتهاست توصیف شده اند. مراد از برگها در اینجا، فرزندان و ذراری حضرت خدیجه (علیها السّلام) می باشند که از وجود مبارک آن حضرت و دخترشان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به کثرت رسیده اند.
🏴نشرش صدقه جاریه است
⚜️
▪️⚜️
⚜️▪️⚜️
ویژگی های سید مجتبی نواب صفوی:
در عین داشتن جثه ای نحیف،به لحاظ جسمی، سالم،چالاک و نظیف،شجاع و ورزشکار بود.
بسیاری از روزها روزه داشت و پاسی از شب را به مناجات با خدا می گذراند .به هنگام نماز برخی از رکوع هایش به دو ساعت میرسید.
مرد علم و عمل بود.
رئوف و مهربان و متواضع بود.
نهایت احترام را به مادر و خانواده خود میگذاشت.
شهید نواب صفوی🍃
#جهادگران_گمنام
📚موضوع مرتبط:
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#سیره_ی_شهید
تاریخ شهادت
#10_27
شادی روحش پنج صلوات
🏴 @zeinabiha2