✳️ ببین به چه چیز دل بستهای؟
🔻 در نیمروزی گرم، شخصی به حضرت علی علیهالسلام عرض کرد: مرا موعظه کن. حضرت فرمود: مجالس فراوانی را با هم بودیم و سخنرانیهای زیادی را از ما شنیدی؛ الآن در این نیمروز گرم چه حاجت که موعظهای از ما بشنوی؟ عرض کرد: دامن شما را رها نمیکنم مگر اینکه سخنی بگویید. حضرت فرمود: «انت مع من احببت» تو با محبوبت محشور میشوی. ببین به چه چیز دل بستهای؟ مورد علاقهٔ تو چیست؟ چه میخواهی؟
‼️ مباد آنکه به فکر همه چیز باشیم، ولی به فکر خود نباشیم. سری به درونمان نزنیم که درونمان چه کسی و چه چیزی را میخواهد. گاهی ممکن است انسان عمری غافل باشد و نداند چه میطلبد.
#آیت_الله_جوادی_آملی
📚کتاب_حکمت_عبادات
#هیئت_زینبیون
#الّلهُـــمَّ_عَجِّـــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـــرَج
┄══➰❤➰══┄
https://eitaa.com/zeinabiyon_it
┄
Part01_نمایش من زنده ام.mp3
8.7M
کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
📚کتاب صوتی
#هیئت_زینبیون
#الّلهُـــمَّ_عَجِّـــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـــرَج
┄══➰❤➰══┄
https://eitaa.com/zeinabiyon_it
┄══➰❤➰══┄
خرمشهرها در پیش است
کاش خدا،
مرا هم، همچون خرمـشهر ...
آزاد میکرد
آزاد از نَفــسم !!!
روزے به تابــلوے دل
حــک خواهد شد
" اين دل را، خــدا آزاد کرد "...
#هیئت_زینبیون
#الّلهُـــمَّ_عَجِّـــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـــرَج
┄══➰❤➰══┄
https://eitaa.com/zeinabiyon_it
┄
✧ ﷽ ✧
♡مراسـم دعــای نــدبــه♡
᯽⊱┈──❊╌──⊰᯽
🔹️با مداحی حاجیه خانم خضری🔹️
🔸️جمعه ۵خـــرداد ساعت ۶:۳۰🔸️
با پذیرایی صبحانه(ویژه خواهران)
᯽⊱┈──❊╌──⊰᯽
میدان آزادگان خیابان یادگار امام جنب درمانگاه سبزه پرور تکیه آقا حسین بن علی
᯽⊱┈──❊╌──⊰᯽
🔰لینک عضویت در حسینیه مجازی زینبیون
https://t.me/zeinabiyon
🔰لینک عضویت در ایتا
@zeinabiyon_it
🔰آیدی اینستاگرام هیئت زینبیون
https://www.instagram.com/zeinabiyon_alborz
⚜هیئت معظم زینبیون⚜
Part02_نمایش من زنده ام.mp3
10.38M
کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
📚کتاب صوتی
#هیئت_زینبیون
#الّلهُـــمَّ_عَجِّـــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـــرَج
┄══➰❤➰══┄
https://eitaa.com/zeinabiyon_it
┄══➰❤➰══┄
✍ گرمای مهربانی از طوفان خشم راهگشاتر است
🔹روزی باد به آفتاب گفت:
من از تو قویترم.
🔸آفتاب گفت:
چگونه؟
🔹باد گفت:
آن پیرمرد را میبینی که کتی بر تن دارد؟ شرط میبندم من زودتر از تو کتش را از تنش درمیآورم.
🔸آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد بهصورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت. هرچه باد شدیدتر میشد پیرمرد کت را محکمتر به خود میپیچید. سرانجام باد تسلیم شد.
🔹آفتاب از پس ابر بیرون آمد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد. طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانیاش را پاک کرد و کت را از تنش درآورد.
🔸در آن هنگام آفتاب به باد گفت:
دوستی و محبت قویتر از خشم و اجبار است.
شبتون بخیر 🌸🌸🌸
#هیئت_زینبیون
#الّلهُـــمَّ_عَجِّـــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـــرَج
┄══➰❤➰══┄
https://eitaa.com/zeinabiyon_it
┄