eitaa logo
حسینیه مجازی زینبیون البرز
886 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
88 فایل
🌐لینک عضویت در حسینیه مجازی زینبیون 🔰اینستاگرام: https://www.instagram.com/zeinabiyon_alborz ♻️هیئت معظم زینبیون ♻️
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴حسین علیه‌السلام خورشید پرتو طلایی رنگش را بر پهنه‌ی دشت گسترده، گرما بیداد میکند، زینب نگران در آستانه‌ی خیمه ایستاده صدای نفس های دردناک برادرزاده‌ی بیمارش سجاد از یک سو و بی‌تابی کودکان ‌عطشان از سوی دیگر ؛ به یاد سفارش مادر افتاد که حسین تنهاست. برادر لباس یادگار مادر را پوشید و به میدان رفت، زینب هراسان سربرگرداند حسین را درمیان سیل یزیدیان تنهای تنها یافت؛ عون رفته بود، عباس رفته بود حبیب رفته بود؛ هیچ مردی در خیمه نبود زینب نگران است نگاهی به سپاه کفر می‌افکند و آرام نجوا میکند یا رسول‌الله؛ یا اماه؛ یا ابتاه؛ به فریاد حسین برسید؛ اشک از چشمانش فرومی‌ریزد؛ سپاه کفر حسین را احاطه کردند گرد و غبار ناشی از سم اسبان، جلوی دیدش را گرفته با دست اشکهایش را پاک میکند؛ رقیه بی تابی میکند؛ عمه بابام ‌کجاست؟ من تشنمه؛ دست بر صورت رقیه می کشد و زیر لب یازهرا میگوید. به ناگه صدای شیون زنها بلند شد ذوالنجاح خونین ‌و سر به ‌زیر به طرف خیمه آمد؛ بچه ها دور اسب بابا را گرفتند؛ یکی صدا میزند ذوالنجاح چرا بی پدر برگشتی؟ یکی صدا میکند: ذوالجناح بگو بابام چی شد؛ سکینه خاتون جلو ایستاده سر اسب بابا را در بغل میگیرد و میگوید: ((ذوالجناح بگو ببینم بابام لب تشنه رفت میدان؛ آیا کسی به او آب داد))؛ طاقت زینب تمام شده به دنبال برادر با پای برهنه روی خار مغیلان می دود صدا میزند؛ واحسیناه؛ واعباسا اشکها میریزند و او بدنبال برادر فریاد میزند: گلی گم کرده ام‌ می‌جویم او را به هر گل میرسم ‌می‌بویم ‌او را گل من یک ‌نشانی در بغل داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت اگر پیدا کنم زیبا گلم را به آب دیدگان ‌می‌شویم او را صدای شمر ملعون را از قتلگاه شنید. هراسان خود را به قتلگاه رسانید از آنچه دید وحشت کرد شمر ملعون روی سینه برادر نشسته و با خنجر رگهای حسین را؛فریاد زد ای نانجیب مگر نمیدانی این فرزند علی و زهراست. مگر نمیدانی او جگرگوشه‌ی جدم رسول خداست؛ او می‌برید من می‌بریدم او از حسین سر؛ من از حسین دل😭😭 زینب فریاد زد نفرین بر شما بی مروت ها. چگونه نماز میخوانید و در ماه حرام خدا قتل نفس انجام میدهید. صدای شیون و فریاد زن ها و کودکان میاید سربرگرداند؛ خیمه ها آتش گرفت بخود گفت: ((زینب باید مقاومت کند؛ فرزندان برادرم حسین امیدشان ناامید شد و من باید کوه صبر و استقامت باشم: اینک کربلاست یک زینب کربلاست یک شیرزن که جانش را در گرو فرزندان برادرش حسین میدهد : 《صلی الله علیک یا رسول‌الله》 《السلام ‌علیک یا اباعبدالله الحسین》 @zeinabiyon_it