eitaa logo
شمیم خانواده
1.4هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
7.8هزار ویدیو
514 فایل
مرکز فرهنگی خانواده زنجان (یاوران حضرت زینب سلام الله علیها) ارتباط با مدیریت کانال و ارسال انتقادات و پیشنهادات و برای ارسال آثارخود و شرکت در مسابقات آی دی @Fadak_8
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨تکذیب شهادت داماد سپهبد سلیمانی در حمله تروریستی ▪️دفتر فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اسامی شهدای عضو سپاه پاسداران­ را که در حمله تروریستی آمریکایی ها در بغداد به شهادت رسیدند اعلام کرد. ▪️دراین حمله تروریستی، جمعا ده نفر به شهادت رسیدند که پنج نفر از جمله سردار سپهبد پاسدار شهید قاسم سلیمانی, ایرانی و پنج نفر دیگر از جمله ابومهدی مهندس معاون نیروهای حشدالشعبی عراق، عراقی بودند. 👇اسامی شهدای پاسدار همراه سردار شهید سلیمانی به این شرح است: 1-سردار سرتیپ پاسدار حسین جعفری نیا 2-سرهنگ پاسدار شهرود مظفری نیا 3- سرگرد پاسدار هادی طارمی 4- سروان پاسدار وحید زمانیان ▪️بر این اساس برخی شایعات مبنی بر حضور و شهادت داماد سردارسلیمانی در حمله تروریستی بامداد امروز امریکاییها تکذیب می شود. 🆔:@zeinabyavaran313
🚨تصویری از محافظ سپهبد قاسم سلیمانی که در حمله تروریستی آمریکا به شهادت رسید! ▪️رئیس بنیاد شهید شهرستان ری: پاسدار شهید وحید زمانی نیا از همراهان و محافظان حاج قاسم سلیمانی بامداد امروز در عراق به فیض شهادت نائل شد. ▪️وحید زمانی نیا متولد سال ۱۳۷۱ و فرزند برومندی از قبله تهران است که در جمع رزمندگان مجاهد به کاروان شهدا پیوست. 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های فرزند شهید مدافع حرم درباره شهادت حاج قاسم سلیمانی: 🔹دوباره یتیم شدیم... 🆔:@zeinabyavaran313
📸با شهادت حاج قاسم سلیمانی گویی فرزندان شهدای مدافع حرم دوباره یتیم شدند. 🆔:@zeinabyavaran313
⚫️تصويری از فرزند سپهبد شهید قاسم سلیمانی در کنار فرزند شهید احمد کاظمی در مسجد امیرالمؤمنین شهرک دقایقی، پس از شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی 🆔:@zeinabyavaran313
◼️خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی اعلام کردند: ▪️پیکر مطهر شهید سلیمانی صبح فردا(شنبه ۱۴ دی ماه) در بغداد تشییع می شود و عصر شنبه به میهن عزیزمان منتقل خواهد شد. ▪️صبح یکشنبه(۱۵ دی ماه) نیز پیکر شهید سلیمانی در دانشگاه تهران تشییع خواهد شد و مقام معظم رهبری بر پیکر ایشان نماز می خوانند. ▪️پس از آن پیکر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، به وصیت ایشان، در گلزار شهدای شهر کرمان به خاک سپرده می شود. 🆔:@zeinabyavaran313
⚫️دعای روز شنبه ▪️:@zeinabyavaran313
⚫️ذکر روز (صدمرتبه) ▪️:@zeinabyavaran313
هر صبح یک آیه: 🌺اعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ ۗ وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ» چه کسى ستمکارتر است از کسى که دروغى به خدا ببندد، یا بگوید: «بر من، وحى شده»، در حالى که بر او چیزى وحى نشده است، و کسى که بگوید: «من نیز همانند آنچه خدا نازل کرده است، نازل خواهم کرد»؟! و اگر ببینى هنگامى که (این) ستمکاران در شداید مرگ فرو رفته اند، و فرشتگان دستها را گشوده، (به آنان مى گویند:) «جان خود را تسلیم کنید! امروز در برابر دروغهایى که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبّر ورزیدید، مجازات خوارکننده اى خواهید دید» (به حال آنها تأسف خواهى خورد)! (انعام/۹۳) ▪️:@zeinabyavaran313
❇️ تفســــــیر❇️ شأن نزول: در شأن نزول این آیه، روایات متعددى در منابع حدیث و کتب تفسیر نقل شده از جمله این که آیه در مورد شخصى به نام عبداللّه بن سعد نازل گردید که از کاتبان وحى بود، اما خیانت کرد و پیغمبر(صلى الله علیه وآله) او را طرد نمود. پس از آن، او ادعا کرد: من مى توانم همانند آیات قرآن را بیاورم. جمعى از مفسران نیز گفته اند: آیه یا قسمتى از آن درباره مسیلمه کذّاب که از مدعیان دروغین نبوت بود نازل گردیده است. ولى با توجه به این که: داستان مسیلمه در اواخر عمر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بود، و این سوره از سوره هاى مکى است، طرفداران این شأن نزول معتقدند این آیه همانند چند آیه دیگر از این سوره در مدینه نازل و به دستور پیامبر(ص) در لابلاى آیات این سوره قرار داده شده است. در هر حال، آیه همانند سایر آیات قرآن که در شرائط خاصى نازل شده مضمون و محتواى آن کلى و عمومى است و همه مدعیان نبوت و مانند آنها را شامل مى شود. 🌼🌼🌼 تفسیر: چه کسى ستمکارتر است؟! به دنبال آیات گذشته که به گفتار یهود درباره نفى نزول کتاب آسمانى بر انسان ها اشاره داشت، در این آیه سخن از گناهکاران دیگرى است که در نقطه مقابل آنها قرار دارند و ادعاى نزول وحى آسمانى بر خود مى کنند، در حالى که دروغ مى گویند. این آیه در حقیقت به سه دسته از این گونه افراد اشاره مى کند: در مورد دسته نخست مى فرماید: چه کسى ستمکارتر است از کسانى که بر خدا دروغ مى بندند، آیه اى را تحریف و سخنى از سخنان خدا را تغییر مى دهند؟ (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ کَذِباً). و نسبت به دسته دوم مى گوید: اینها ستمکارترند یا آنها که ادعا مى کنند به من وحى نازل مى شود در حالى که نه پیامبرند و نه وحى بر آنها نازل شده است؟ (أَوْ قالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَ لَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ). و به دسته سوم این گونه اشاره کرده: آنها که به عنوان انکار نبوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) یا به عنوان استهزاء مى گویند: ما هم به زودى همانند این آیات را نازل مى کنیم در حالى که دروغ مى گویند و کمترین قدرتى بر این کار ندارند (وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللّهُ). آرى، همه اینها ستمگرند و کسى ستمکارتر از آنها نیست; زیرا راه حق را به روى بندگان خدا مى بندند، آنها را در بیراهه سرگردان مى سازند و با رهبرى رهبران راستین مبارزه مى کنند. هم خود گمراهند و هم دیگران را به گمراهى مى کشانند، چه ظلمى از این بالاتر، افرادى که صلاحیت رهبرى ندارند ادعاى رهبرى کنند، آن هم رهبرى الهى و آسمانى! باید توجه داشت گر چه آیه مربوط به مدعیان نبوت و وحى است، ولى روح آن همه کسانى را که به دروغ ادعاى مقامى را مى کنند که شایسته آن نیستند، شامل مى شود. سپس مجازات دردناک این گونه افراد را چنین بیان مى نماید: اگر تو اى پیامبر! این ستمکاران را به هنگامى که در شدائد مرگ و جان دادن فرو رفته اند مشاهده کنى، در حالى که فرشتگان قبض ارواح دست گشوده اند به آنها مى گویند: جان خود را خارج سازید، خواهى دید که وضع آنها بسیار دردناک و اسفبار است (وَ لَوْ تَرى إِذِ الظّالِمُونَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکَةُ باسِطُوا أَیْدیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ). در این حال، فرشتگان عذاب به آنها مى گویند: امروز گرفتار مجازات خوارکننده اى خواهید شد به خاطر دو کار: نخست این که بر خدا دروغ بستید و دیگر این که در برابر آیات او سر تسلیم فرود نیاوردید (الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ). «تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹۳ سوره انعام » ▪️:@zeinabyavaran313
💠پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله علیه و آله و سلم): 🔴أشرفُ القَتلِ قَتلُ الشُّهداءِ. 🔷شرافتمندترین کشته شدن، شهادت شهیدان است🔅 📚بحارالانوار /ج ٧٧ ص١٣٣ ▪️:@zeinabyavaran313
🚨اولين واکنش سردار قاآنی فرمانده جديد نيروی قدس سپاه به شهادت سردار سليمانی: ▪️کمی صبر کنید و با چشمان خود بقایای اجساد شیطان بزرگ را در خاورمیانه خواهید دید. #انتقام_سخت ▪️:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 انتشار برای نخستین بار 📹 نماهنگ | رقص در خون 🔻پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی، تصاویری از دیدارهای این سردار پرافتخار اسلام با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را برای نخستین بار در نماهنگ «رقص در خون» منتشر میکند. ▪️:@zeinabyavaran313
مراسم گرامیداشت یاد وخاطره سردار سرافزار سپاه اسلام سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی امروز 14 دی ماه ساعت 15 در حسینیه ثارالله واقع در اتوبان 22بهمن برگزار می گردد. ▪️:@zeinabyavaran313
♦️روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیه ای آیین‌های تشییع و خاکسپاری پیکر سردار سرافراز سپاه اسلام سپهبد حاج قاسم سلیمانی و همراهانش را اعلام کرد: 🔹 مراسم تشییع پیکر این فرمانده دلاور جبهه مقاومت و همرزمانش، در جوار بارگاه منور و ملکوتی علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در مشهد مقدس صبح روز یکشنبه (۱۵ دی ماه) 🔹 مراسم تشییع شهدا در تهران، صبح روز دوشنبه (۱۶ دی ماه) 🔹 آیین تشییع و خاکسپاری سردار سرافراز و سرباز ولایت در کرمان صبح روز سه شنبه (۱۷ دی ماه) 🆔:@zeinabyavaran313
داستان عاشقانه جان شیعه اهل سنت ( فصل سوم ) قسمت 93✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸 ساعتی میشد که تکیه به دیوار سیمانی و رنگ آمیزی شده مدرسه، در حاشیه خیابان به انتظار عبدالله ایستاده بودم. دقایقی از زنگ تعطیلی مدرسه گذشته وهمه دانش آموزان خارج شده بودند و هنوز عبدالله نیامده بود. حدس میزدم که امروز جلسه معلمان مدرسه با مدیر برگزار شده و نمیدانستم باید چقدر اینجامنتظرش بمانم. هوا طوفانی شده و باد نسبتاً سردی به تنم تازیانه میزد تا نشانم دهد که روزهای نخست بهمن ماه در بندرعباس، چندان هم بهاری نیست.فضای شهر از گرد و غبار تیره شده و لایه سیاه و سنگینی از ابر آسمان را گرفته بود.با چادرم مقابل بینی و دهانم را گرفته بودم تا کمتر خا ک بخورم و مدام کمرم را به دیوار فشار میدادم تا دردش آرام بگیرد. چند بار موبایلم را به دست گرفتم تا با عبدالله تماس بگیرم و باز دلم نیامد مزاحم کارش شوم که بالاخره با کیفی که به دوشش انداخته و پوشه ای که در دستش بود، از مدرسه بیرون آمد. نگاهش که به من افتاد، به سمتم آمد و با تعجبی آمیخته به دلواپسی پرسید: »تو با این وضعیت برای چی اومدی اینجا الهه جان؟« چادرم را از مقابل صورتم پایین آوردم و گفتم:میخواستم باهات حرف بزنم.« پوشه آبی رنگ را زیر بغلش گرفت و همانطور که سوئیچ اتومبیل را از جیب شلوارش در میآورد، جواب داد: »خُب زنگ میزدی بیام خونه.« و اشاره کرد تا به سمت اتومبیلش که چند متر آن طرف تر پارک شده بود، برویم و پرسید: »حالا چی شده که اومدی اینجا منو ببینی؟« یک دست به کمرم گرفته و با دست دیگرم مراقب پایین چادرم بودم تا کمتر در وزش شدید باد تکان بخورد و همچنانکه با قدمهای سنگینم به دنبالش میرفتم، پاسخ دادم: »چیزی نشده، دلم برات تنگ شده بود.« ولی در سر و صدای خزیدن باد لای شاخه های درختان، حرفم را به درستی نشنید که جوابی نداد و در عوض درِ ماشین را باز کردتا سوار شوم. در سکوت اتومبیل که فرو رفتیم، دستی به موهایش که حسابی به هم ریخته بود، کشید و باز پرسید: »چیزی شده الهه جان؟« و من با گفتن »نه.« سرم راپایین انداختم که نمیدانستم چه بگویم و از کجای قصه شروع کنم. به نیم رخ صورتم خیره شد و این بار با نگرانی پرسید: »چی شده الهه؟« سرم را بالا آوردم،لبخندی زدم و با صدایی آرام پاسخ دادم: »چیزی نشده، اومده بودم باهات درددل کنم، همین!« و شاید اثر درد و ناخوشی را در صورت رنگ پریده ام میدید که باناراحتی اعتراض کرد: »یه زنگ میزدی من میاومدم خونه با هم حرف میزدیم. بیخودی برای چی اینهمه راه اومدی تا اینجا؟« و من بلافاصله پاسخ دادم:نمیخواستم نوریه چیزی متوجه شه. میخواستم یه جا تنهایی باهات حرف بزنم.« و فهمید دردهای دلم از کجا آب میخورد که نفس بلندی کشید و پرسید:»خیلی تو اون خونه عذاب میکشی؟« و من جوابی ندادم که سکوتم به اندازه کافی بوی غم میداد تا خودش جواب سؤالش را بدهد: »خیلی سخته! فکر کنم اگه همون روز اول مثل من از اون خونه دل کَنده بودی و رفته بودی، راحتتر بودی!« وبعد مستقیم نگاهم کرد و پرسید: »حتماً مجید هم خیلی اذیت میشه، مگه نه؟«و دل آرام و قلب صبور مجید در سینه ام به تپش افتاد تا لبخندی به صورتم نشسته و با آرامش پاسخ دهم: »مجید خیلی اذیت میشه، ولی اصلاً به روی خودش نمیاره. اون فقط نگران حال منه!« دستش را که برای روشن کردن اتومبیل به سمت ِ سوئیچ برده بود، عقب کشید و به سمتم چرخید تا با تمام وجود به درد دلم گوش کند که بغض کردم وگفتم: »عبدالله! دیگه هیچی سرِ جاش نیس! بابا دیگه بابای ما نیس! همه زندگیش شده نوریه!« و هر چند میترسیدم اسرار آن شب را از خانه بیرون بیاورم ولی دیگر نتوانستم عقده های مانده در دلم را پنهان کنم که با غصه ادامه دادم: »بابا حتی کلید خونه رو داده دست برادرهای نوریه! همین چند شب پیش، مجید شیفت بود، بابا و نوریه هم خونه نبودن که برادرهای نوریه خودشون در رو باز کردن و اومدن تو خونه.« نگاه متعجب عبدالله به صورتم خیره ماند و حیرت زده پرسید: »بابا کلید خونه رو داده دست اونا؟!!!« و این تازه اول قصه بود که اشک
نشسته در چشمانم را با سرانگشتم پا ک کردم و با غیظی که در صدایم پیدا بود،جواب دادم: »کلید که چیزی نیس، بابا همه زندگی اش رو داده دست نوریه وخونواده اش! همون شب اونا نفهمیدن که من تو خونه ام و بلند بلند با خودشون حرف میزدن...« از یادآوری لحظات شوم آن شب، باز قلبم آتش گرفت و با گریه ادامه دادم: »عبدالله نمیدونی درمورد بابا چجوری حرف میزدن! نمیدونی چقدر به بابا بد و بیراه میگفتن و مسخره اش می کردن که اختیار همه زندگی اش روداده به اونا!« صورت سبزه عبدالله از شدت عصبانیت کبود شده و فقط نگاهم می ِ کرد که از تأسف زندگی بر باد رفته پدرم، سری جنباندم و گفتم: »عبدالله! نوریه گزارش همه ما رو به برادرهاش میده! نوریه تو اون خونه داره جاسوسی میکنه! اونا ازهمه چیزِ ما خبر دارن!برادرهاش براش کتابهای تبلیغ وهابیت میارن واونم میاره میده به من تا بخونم و به شماها هم بدم. عبدالله! من نمیدونم چه نقشه ای دارن...«دستش را روی فرمان گذاشته و میدیدم رویه چرم فرمان اتومبیل زیر فشارغیظ و غضب انگشتانش چروک شده که بغضم را فرو خوردم و گفتم: »عبدالله!نوریه و خونواده اش همه زندگی بابا رو از چنگش درمیارن!« که به سمتم صورت چرخاند و دستش به نوریه نمیرسید که کوه خشمش را بر سرِ من خراب کرد:ِ داره چه بلایی سربابا میاد؟!!!«میگی چی کار کنم؟!!! فکر میکنی من نمیفهمم .سپس به عمق چشمان غمزده و نمنا کم خیره شد و با مهربانی برادرانه اش، عذرفریادش را خواست: »الهه جان! قربونت برم! میگی من چی کار کنم؟ اون روزی که پای این دختره وسط نبود،بابا حاضر نشد به حرف ما گوش کنه و بخاطر یه برگه سند سرمایه گذاری، همه محصول خرما رو به اینا پیش فروش کرد! چه برسه به حالا که نوریه هم اومده تو زندگیش!« سپس چشمانش در گرداب غم غرق شد و بالحنی لبریز تأسف ادامه داد: »بابا بخاطر نوریه، آخرتش رو به باد داد، دیگه چه برسه به دنیا! چند روز پیش رفته بودم نخلستون یه سری بهش بزنم. اصلاً انگار یه آدم دیگه شده بود! یکسره به شیعه ها فحش می داد و دعا میکرد زودتر حکومت سوریه سقوط کنه! اصلاً نمیفهمیدم چی میگه! بهش گفتم آخه چرا میخوای حکومت سوریه سقوط کنه؟ گفتم مگه غیر از اینه که حکومت سوریه حداقل جلو اسرائیل مقاومت میکنه، پس چرا دعا میکنی سقوط کنه؟ میگفت اگه حکومت سوریه سقوط کنه، بعدش حکومت عراق هم سقوط می کنه، بعدش نوبت ایرانه که حکومتش سقوط کنه و شیعه نابود بشه! میگفت باید هر کاری میتونیم بکنیم تاهر چه زودتر برادرهای مجاهدمون تو سوریه به حکومت برسن!!!« سپس پوزخندی زد و با تحیّری که از اعتقادات پدر در ذهنش نمیگنجید، رو به من کرد: »الهه! فکرکن! بابا حاضره حکومت کشور خودش سقوط کنه تا مثلاً نسل شیعه از بین بره! اونوقت به این تروریستهایی که به دستور آمریکا و اسرائیل دارن تو سوریه گله گله آدم میکشن، میگه برادر مجاهد!!!!« و برای من که هر روز شاهد توهین پدر و نوریه به شیعیان بودم و بارها حکم حلال بودن خونه شیعه را از زبان نوریه شنیده بودم،دیگر سخنان عبدالله جای تعجب نداشت که همه را باور کرده و همین بود که چهارچوب بدنم برای زندگی و شوهر شیعه ام میلرزید. دیگر گوشم به گلایه های عبدالله نبود و نه تنها قلب خودم که تمام وجود دخترم از وحشت عفریته ای که درخانه مان لانه کرده بود، میلرزید که سرم را کج کردم و نهایت پریشانی ام را برای برادرم به زبان آوردم:»عبدالله! من خیلی میترسم، من از نوریه خیلی میترسم!میترسم یه روز بفهمه مجید شیعه اس، اونوقت بابا چه بلایی سرِ ما میاره؟« و حالا نوبت عبدالله بود که در پاسخ دلشوره های افتاده به جانم، همان حرفهای مجیدرا بزند: »الهه! من نمیفهمم تو برای چی تو اون خونه موندی؟ چرا انقدر خودت ومجید رو اذیت میکنی؟ ممکنه مجید به روی خودش نیاره، ولی مطمئن باش که خیلی عذاب میکشه و فقط به خاطر تو داره تحمل میکنه! خودت هم که داری بیشتر از اون زجر میکشی، پس چرا خودت رو تو اون خونه اسیر کردی؟« که سرم را پایین انداختم وهمانطور که گوشه چادرم را با سرانگشتان غمگینم تا میزدم، زیر لب پاسخ دادم: »عبدالله! من از بچگی تو اون خونه بزرگ شدم! بخدا دلم نمیاد یه روز از اون خونه جدا شم! هر جای اون خونه رو که نگاه میکنم یاد مامان میافتم... ادامه دارد..... نویسنده:فاطمه ولی نژاد✨🌸✨🌸✨🌸✨ 🆔:@zeinabyavaran313
🔺بخشی از وصیت نامه سردار سلیمانی 🔹 "همسرم من جای قبرم را در مزار شهدای کرمان مشخص کرده ام. محمود می داند. قبر من ساده باشد مثل دوستان شهیدم. بر آن کلمه سرباز قاسم سلیمانی بنویسید نه عبارت های عنوان دار" 🆔:@zeinabyavaran313
🔴 / حزب‌الله: محور مقاومت پاسخ کوبنده‌ای به عاملان ترور سردار سلیمانی خواهد داد 🔹حزب‌الله لبنان اعلام کرد عاملان ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پاسخی کوبنده از سوی محور مقاومت دریافت خواهند کرد. 🆔:@zeinabyavaran313
🚨با حوصله پاسخ آمریکا را می‌دهیم ▪️سردار شکارچی، سخنگوی ارشد نیروهای مسلح: زمان و مکان مقابله با آمریکا را ما تعیین می‌کنیم. ▪️آمریکایی‌ها باید بدانند که ایران در پاسخگویی حتما عجله نخواهد کرد. ▪️ما حتما فکر می‌کنیم و یک برنامه ‌ریزی خواهیم کرد که با حوصله پاسخ این اقدام تروریستی را در آینده به شکل کوبنده و پرقدرت بدهیم. ▪️آمریکایی‌ها بدانند که جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت در برابر این جنایت تروریستی کوتاه نخواهند آمد. 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت های تند حاج مهدی رسولی شب گذشته در برنامه پيرامون شهادت سردار سليمانی: ▪️مگه قرار نبود سایه جنگ کم بشه؟ دیگه کدوم خط قرمز ما رو باید رد کنند؟ 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ از دیدگاه حاج قاسم 🔺 وقتی که حاج قاسم با بغض و با تعبیر "والله والله والله" از نعمت و حکیم و الهی بودن امام خامنه ای می گوید .. ‌‌🆔:@zeinabyavaran313
▪️دعای روز یکشنبه ▪️:@zeinabyavaran313
▪️ذکر روز (صد مرتبه) ▪️:@zeinabyavaran313
هر صبح یک آیه: 🌺اعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 «وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَىٰ كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُم مَّا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ ۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ ۚ لَقَد تَّقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنكُم مَّا كُنتُمْ تَزْعُمُونَ» و (روز قیامت به آنها گفته مى شود:) همه شما تنها (و با دست خالى) به سوى ما بازگشت نمودید، همان گونه که اوّلین بار شما را آفریدیم و آنچه را به شما بخشیده بودیم، پشت سرتان رها کردید و شفیعانى را که شریک در شفاعت خود مى پنداشتید، با شما نمى بینیم. پیوند شما بریده شده است. و تمام آنچه را تکیه گاه خود تصور مى کردید، از دست شما رفته است. (انعام/۹۴) ◾️:@zeinabyavaran313
❇️ تفســــــیر❇️ شأن نزول: در تفسیر مجمع البیان، تفسیر طبرى و تفسیر آلوسى چنین نقل شده: یکى از مشرکان به نام نضر بن حارث گفت: لات و عزّى (دو بت بزرگ و معروف عرب) در قیامت از من شفاعت خواهند کرد، آیه فوق نازل شد و به او و امثال او پاسخ گفت. 🌼🌼🌼 تفسیر: گمشده ها در آیه گذشته به قسمتى از حالات ظالمان در آستانه مرگ اشاره شد، در این آیه، گفتارى را که خداوند به هنگام مرگ یا به هنگام ورود در صحنه قیامت به آنها مى فرماید، منعکس شده است. در آغاز مى فرماید: امروز همه شما به صورت تنها به سوى ما آمدید، همان گونه که بار اول شما را آفریدیم (وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّة). آرى، پس از قبض روح، انسان تنها و بدون کس وارد میدان و دادگاه عدل الهى مى شود. آنگاه مى افزاید: و اموالى که به شما بخشیده بودیم و تکیه گاه شما در زندگى بود، همه را پشت سر گذاردید (وَ تَرَکْتُمْ ما خَوَّلْناکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُمْ). بنابراین، مال و ثروتى که براى شما اهمیت داشت، و تکیه گاه شما بود را رها ساخته، با دست تهى مى روید. و ادامه مى دهد: بت هائى که آنها را شفیع خود مى پنداشتید، و شریک در تعیین سرنوشت خود تصور مى کردید، هیچ کدام را با شما نمى بینیم (وَ ما نَرى مَعَکُمْ شُفَعاءَکُمُ الَّذینَ زَعَمْتُمْ أَنـَّهُمْ فیکُمْ شُرَکاءُ). هیچ کدام از بت هائى را که شفیع خود مى پنداشتید با شما نخواهند بود. درست بنگرید جمع شما به پراکندگى گرائید و تمام پیوندها از شما بریده شد (لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ). رابطه قبیله و عشیره و بستگانى که در مواقع لزوم از شما حمایت مى کردند، به کلّى قطع خواهد گردید. آرى تمام پندارها و تکیه گاه هائى که فکر مى کردید، نابود گشتند و گم شدند (وَ ضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ). 🌼🌼🌼 مشرکان و بت پرستان عرب، روى سه چیز تکیه داشتند: قبیله و عشیره اى که به آن وابسته بودند. اموال و ثروت هائى که براى خود گرد آورده بودند. و بت هائى که آنها را شریک خدا در تعیین سرنوشت انسان و شفیع در پیشگاه او مى پنداشتند. هر یک از سه جمله آیه، به یکى از این سه موضوع اشاره شده که چگونه به هنگام مرگ، همه آنها با انسان وداع مى گویند، و او را تک و تنها به خود وامى گذارند. (تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۹۴ سوره مبارکه انعام) ◾️:@zeinabyavaran313
‼️کیفیت خواندن نماز در تنگی وقت 🔷س 2299: در صورتی که برای نماز وقت کم باشد، کوتاهترین نماز که وقت کم نیاز داشته باشد، چگونه است؟ ✅ج: نماز بدون سوره، یک مرتبه تسبیحات اربعه در رکعتهای سوم و چهارم و حذف مستحبات مانند قنوت و اکتفاء به یک سلام در پایان نماز. 📕منبع: khamenei.ir ◾️:@zeinabyavaran313
💠امام جعفرصادق(علیه‌السلام): 🔴من قُتِلَ فی ‌سَبیلِ اللهِ لَم یُعَرّفْهُ اللهُ شَیئاً مِن سَیِّئاتِه. 🔷کسی که در راه خدا به شهادت برسد خداوند او را بر هیچ یک از گناهانش مطلّع نخواهد ساخت.(دیگر گناهی ندارد)🔅 📚وسائل الشیعه/ج ١١ ص۹ ◾️:@zeinabyavaran313
🔴 #سبک_زندگی_شهدا 💠 سه روز بعد از #تولّد فرزندم مهدی، ساعت سه صبح از منطقه برگشت، عوض اینکه برود سراغ بچّه، آمد پیش من و گفت: تو حالت خوبست ژیلا، چیزی کم و کسری نداری بروم برات بخرم؟ گفتم: الان؟ (ساعت ۳ صبح بود) گفت: خوب آره هر چیزی بخواهی بدو می‌روم، می‌گیرم، می آورم. گفتم: احوال #بچّه را نمی پرسی؟ گفت: تا از تو خیالم راحت نشود نه. بعد مادرش آمد و رختخوابی مرتّب برایش انداخت که بخوابد، گفت: «لازم نیست، من دوست دارم بعد از چند وقت دوری امشب را پیش زن و بچّه‌ام باشم.» آمد همان جا روی زمین پیش من و مهدی نشست. البته نیم ساعت بعدش از شدّت #خستگی خوابش برد. 🔴 #شهید_ابراهیم_همت ◾️:@zeinabyavaran313
کودکان مانند کاغذ سفید هستند هر چه را روی آن بنویسی بعدا خواهی خواند دقت کن چه مینویسی توهین، ناسزا، دروغ و.... یا مهربانی، محبت، احترام و... ◾️:@zeinabyavaran313