🔴 #سبک_همسرداری_داوطلبانه
💠 همیشه افراد و نیروهای #داوطلب در میدان جنگ، محبوبیّت و عزّت خاصّی دارند و مورد #تمجید و تشویق ویژهی فرماندهان و جامعه قرار میگیرند. داوطلب یعنی کسی که بدون اجبار و با پیشی گرفتن بر دیگران کاری را انجام میدهد و رفتارش موجب تعجّب دیگران میشود چرا که بدون هیچ چشمداشتی، فداکارانه، مسئولانه و #مخلصانه پیشقدم میگردد.
💠 در زندگی مشترک یکی از تکنیکهایی که در محبوب شدن زن و مرد بسیار موثر است و آنها را بسیار #عزیز میکند همسرداری داوطلبانه است. قبل از اینکه همسرتان بگوید فلان کار را انجام بده یا نیاز خود را اعلام کند شما آن را تشخیص دهید و انجام دهید. از کارهای کوچک گرفته تا بزرگ اگر با سیستم داوطلبانه انجام شود #محبّت و عشق بین شما شعلهور شده و پایدار خواهد ماند.
💠 از برکات دیگر سبک همسرداری داوطلبانه، #درک و توجه دائمی به نیازهای همسر و زندگی، احساس مسئولیّت، مبارزه با خودبینی و تقویت روحیهی #ایثار و معنویّت است.
💠 سبک همسرداری داوطلبانه، اکسیری دارد که عیوب و نقصهای شما را تحتالشعاع قرار داده و محبوبیّت حاصل از آن #مانعِ ابراز گلایه و توقّعات زیاد همسرتان میگردد.
🆔:@zeinabyavaran313
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_سوم
💠 هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود، گریه را در گلویم خفه کرد و تنها آرزو میکردم این #خمپارهها فرشته مرگم باشند، اما نه!
من به حیدر قول داده بودم هر اتفاقی افتاد مقاوم باشم و نمیدانستم این #مقاومت به عذاب حیدر ختم میشود که حالا مرگ تنها رؤیایم شده بود.
💠 زنعمو با صدای بلند اسمم را تکرار میکرد و مرا در تاریکی نمیدید، عمو با نور موبایلش وارد اتاق شد، خیال میکردند دوباره کابووس دیدهام و نمیدانستند اینبار در بیداری شاهد #شهادت عشقم هستم.
زنعمو شانههایم را در آغوشش گرفته بود تا آرامم کند، عمو دوباره میخواست ما را کنج آشپزخانه جمع کند و جنازه من از روی بستر تکان نمیخورد.
💠 #وحشت همین حمله و تاریکی محض خانه، فرصت خوبی به دلم داده بود تا مقابل چشم همه از داغ حیدرم ذره ذره بسوزم و دم نزنم.
چطور میتوانستم دم بزنم وقتی میدیدم در همین مدت عمو و زنعمو چقدر شکسته شده و امشب دیگر قلب عمو نمیکشید که دستش را روی سینه گرفته و با همان حال میخواست مراقب ما باشد.
💠 حلیه یوسف را در آغوشش محکم گرفته بود تا کمتر بیتابی کند و زهرا وحشتزده پرسید :«برق چرا رفته؟» عمو نور موبایلش را در حیاط انداخت و پس از چند لحظه پاسخ داد :«موتور برق رو زدن.»
شاید #داعشیها خمپارهباران کور میکردند، اما ما حقیقتاً کور شدیم که دیگر نه خبری از برق بود، نه پنکه نه شارژ موبایل.
💠 گرمای هوا بهحدی بود که همین چند دقیقه از کار افتادن پنکه، نفس یوسف را بند آورده و در نور موبایل میدیدم موهایش خیس از عرق به سرش چسبیده و صورت کوچکش گل انداخته است.
البته این گرما، خنکای نیمه شب بود، میدانستم تن لطیفش طاقت گرمای روز تابستان آمرلی را ندارد و میترسیدم از اینکه علیاصغر #کربلای آمرلی، یوسف باشد.
💠 تنها راه پیش پای حلیه، بردن یوسف به خانه همسایهها بود، اما سوخت موتور برق خانهها هم یکی پس از دیگری تمام شد.
تنها چند روز طول کشید تا خانههای #آمرلی تبدیل به کورههایی شوند که بیرحمانه تنمان را کباب میکرد و اگر میخواستیم از خانه خارج شویم، آفتاب داغ تابستان آتشمان میزد.
💠 ماه #رمضان تمام شده و ما همچنان روزه بودیم که غذای چندانی در خانه نبود و هر یک برای دیگری #ایثار میکرد.
اگر عدنان تهدید به زجرکش کردن حیدر کرده بود، داعش هم مردم آمرلی را با تیغ #تشنگی و گرسنگی سر میبرید.
💠 دیگر زنده ماندن مردم تنها وابسته به آذوقه و دارویی بود که هرازگاهی هلیکوپترها در آتش شدید داعش برای شهر میآوردند.
گرمای هوا و شورهآب چاه کار خودش را کرده و یوسف مرتب حالش به هم میخورد، در درمانگاه دارویی پیدا نمیشد و حلیه پا به پای طفلش جان میداد.
💠 موبایلها همه خاموش شده، برقی برای شارژ کردن نبود و من آخرین خبری که از حیدر داشتم همان پیکر #مظلومی بود که روی زمین در خون دست و پا میزد.
همه با آرزوی رسیدن نیروهای مردمی و شکست #محاصره مقاومت میکردند و من از رازی خبر داشتم که آرزویم مرگ در محاصره بود.
💠 چطور میتوانستم #آزادی شهر را ببینم وقتی ناله حیدر را شنیده بودم، چند لحظه زجرکشیدنش را دیده بودم و دیگر از این زندگی سیر بودم.
روزها زخم دلم را پشت پرده #صبر و سکوت پنهان میکردم و فقط منتظر شب بودم تا در تنهایی بستر، بیخبر از حال حیدر خون گریه کنم، اما امشب حتی قسمت نبود با خاطره #عشقم باشم که داعش دوباره با خمپاره بر سرمان خراب شد.
💠 در تاریکی و گرمایی که خانه را به دلگیری قبر کرده بود، گوشمان به غرّش خمپارهها بود و چشممان هر لحظه منتظر نور انفجار که #اذان صبح در آسمان شهر پیچید.
دیگر داعشیها مطمئن شده بودند امشب هم خواب را حراممان کردهاند که دست سر از شهر برداشته و با خیال راحت در لانههایشان خزیدند.
💠 با فروکش کردن حملات، حلیه بلاخره توانست یوسف را بخواباند و گریه یوسف که ساکت شد، بقیه هم خوابشان برد، اما چشمان من خمار خیال حیدر بود و خوابشان نمیبرد.
پشت پنجرههای بدون شیشه، به حیاط و درختانی که از بیآبی مرده بودند، نگاه میکردم و #حسرت حضور حیدر در همین خانه را میخوردم که عباس از در حیاط وارد شد با لباس خاکی و خونی که از سرِ انگشتانش میچکید.
💠 دستش را با چفیهای بسته بود، اما خونش میرفت و رنگ صورتش به سپیدی ماه میزد که کاسه صبر از دست دلم افتاد و پابرهنه از اتاق بیرون دویدم.
دلش نمیخواست کسی او را با این وضعیت ببیند که همانجا پای ایوان روی زمین نشسته بود، از ضعف خونریزی و خستگی سرش را از پشت به دیوار تکیه داده و چشمانش را بسته بود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🆔:@zeinabyavaran313
3.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ایثار
#فداکاری
🌸 مهربانی همیشه زیباست!
👌دمت گرم آقا یا خانم شکارچی که نخ چوب را نکشیدی و پرنده فداکار را شکار نکردی...
🆔@zeinabyavaran313
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃
#سبک_همسرداری_داوطلبانه
💠 همیشه افراد و نیروهای #داوطلب در میدان جنگ، محبوبیّت و عزّت خاصّی دارند و مورد #تمجید و تشویق ویژهی فرماندهان و جامعه قرار میگیرند. داوطلب یعنی کسی که بدون اجبار و با پیشی گرفتن بر دیگران کاری را انجام میدهد و رفتارش موجب تعجّب دیگران میشود چرا که بدون هیچ چشمداشتی، فداکارانه، مسئولانه و #مخلصانه پیشقدم میگردد.
💠 در زندگی مشترک یکی از تکنیکهایی که در محبوب شدن زن و مرد بسیار موثر است و آنها را بسیار #عزیز میکند همسرداری داوطلبانه است. قبل از اینکه همسرتان بگوید فلان کار را انجام بده یا نیاز خود را اعلام کند شما آن را تشخیص دهید و انجام دهید. از کارهای کوچک گرفته تا بزرگ اگر با سیستم داوطلبانه انجام شود #محبّت و عشق بین شما شعلهور شده و پایدار خواهد ماند.
💠 از برکات دیگر سبک همسرداری داوطلبانه، #درک و توجه دائمی به نیازهای همسر و زندگی، احساس مسئولیّت، مبارزه با خودبینی و تقویت روحیهی #ایثار و معنویّت است.
💠 سبک همسرداری داوطلبانه، اکسیری دارد که عیوب و نقصهای شما را تحتالشعاع قرار داده و محبوبیّت حاصل از آن #مانعِ ابراز گلایه و توقّعات زیاد همسرتان میگردد.
🆔@zeinabyavaran313
#ایثار
#لبنان
🔻گردنبندهای بابرکت
از چند روز پیش که حضرت آقا حکم جهاد دادند و جمعآوری کمکهای مالی و طلا به جبهه مقاومت از سوی خانمها در هیأت بنات المقاومة آغاز شد، خانمهای زیادی هم به این کاروان پیوستهاند الحمدلله.
امشب، یکی از خانمهای هیأت، خودش در خانه روضه گرفته بود و همسایهها و رفقایش را دعوت کرده بود برای نماز استغاثه و جلسه تبیینی. الحمدلله باز هم پول نقد و طلا جمع شد.
تا الان ۳۳ قطعه طلا و ۳۰ میلیون نقدی کمک جمع شده است. پول نقد که واریز خواهد شد انشاءالله، اما برای طلاها، بعضی خانمها گفتند حاضرند بعضی قطعات طلا را با پانزده درصد یا ده درصد یا سه درصد بیشتر از قیمت بازار بردارند به نفع مقاومت. استدلالشان بسیار زیبا بود. گفتند این طلاها، طلاهای عاقبتبخیر و پربرکتی هستند و فرق دارند با طلای طلافروشی. اینطور شد که قرار بر مزایده شد تا انشاءالله اگر کسی خواست بخرد برای کمک، بتواند. یاد داستان گردنبند بابرکت حضرت زهرا سلامالله علیها افتادم...
چقدر قصههای پشت اهدای هر کدام از این قطعهها زیبا بود. خدا کمک کند که دوستان تجربهنگاری بتوانند بنویسند.
✍️فاطمهسادات نمازی
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🆔️@zeinabyavaran313
#خبر
#مقاومت
#ایثار
🔸خبرگزاری فارس: یک زن تبریزی سرویس جواهراتی به ارزش یک میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان به جبهۀ مقاومت در لبنان اهدا کرد.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🆔️@zeinabyavaran313
#مقاومت
#ایثار
🔸شال و کلاه زنان ایرانی برای کمک به جبهه مقاومت
▫️توصیف آنچه این روزها در ایران میگذرد کمی سخت است. گاهی حتی کلمهها هم کم میآورند اما باید گفت و شنید. اینکه مردم حاضرند اینطور از مال و جانشان برای حمایت از جبهه مقاومت و کمک به پیروزشدن حق بر ضد باطل بگذرند. طلاهایشان را میبخشند؛ همان طلاهایی که روی آنها برای روز مبادای زندگیشان حساب کردهاند. پول فروش کالاها و تولیداتشان را وقف مقاومت میکنند، اما حالا این پویش دست ما را میگیرد و میبرد به سالهای دفاع مقدس؛ به سالهایی که زنان و مادران شال و کلاه میکردند و در مساجد گعده میگرفتند و برای رزمندگان در سوز سرمای زمستان لباس گرم میبافتند. آن صحنههای شیرین حالا دوباره در حال تکرار است. این روزها خیلیها که در خانهاش کاموا دارند و سررشتهای هم در هنر بافتنی، دستبهکار شدهاند و برای رزمندگان مقاومت و زنان و کودکانی که ستم و ظلم رژیم صهیونیستی خانهشان را ویران کرده و حالا در سوز و سرمای اردوگاهها زندگی میکنند لباس گرم میبافند.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🆔️@zeinabyavaran313
#ایران
#ایثار
👌ماجرای بخشش ۱۵۰ کیلوگرم طلا
✍️عطیه اکبری
🔸طلافروش طلاها را روی ترازو گذاشت و چَلق چَلق با دکمههای ماشینحساب، حساب و کتاب کرد و گفت: «یک میلیارد تومان مُک! همهرو میفروشید؟» خانم نباتی دبیر زبان که دو سال قبل بازنشسته شده بود و طلاها حاصل یکعمر زحمت و پس انداز و کم خوردن و کم پوشیدنش بود تا پشتوانه بچههایش باشد، بادی به غبغب انداخت و گفت: «نه! همه رو میخوام ببخشم.» «ببخشید به کجا؟» این سؤال طلافروش جوان پاسخی شنیدنی داشت.
🔸مردم ایران فقط با یک اشاره رهبری، چندین هزار میلیارد تومان از سرمایه یکعمر زندگیشان را بخشیدند. یکی خانه سهطبقهاش را، یکی حلقه ازدواجش را، آن یکی همه دارایی و پس اندازش را ... و در بسیاری از این بخششها پای یک زن در میان بود؛ زنانی که از زینتهایشان به راحتی گذشتند. واژه «فرض» را که از زبان رهبری شنیدند و این شنیدن را کنار هزاران صحنه از رنج مردم مظلوم لبنان و فلسطین گذاشتند، قید دارایی و پساندازشان را زدند و آن را بخشیدند برای بخشیدن جان دوباره به زندگی مردم همیشه مقاوم جبهه مقاومت. تاریخ را اگر بگردیم و ورق بزنیم، پویش «ایران همدل» پیشتاز و رکوردشکن است. در هیچ کشوری و در هیچ برههای نمیتوان مشابه آنچه مردم ایران رقم زدند را پیدا کرد. می دانید زنان ایرانی چند کیلوگرم طلا را پیشکش مقاومت کردند؟ ۱۵۰ کیلوگرم فقط در دو ماه!
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🆔 @zeinabyavaran313
#ایثار
#قهرمان
🔸قهرمانهای جديد
▫️بعد از پتروس فداكار هلندی كه از كلاس چهارم ابتدايی يكی از قهرمانهای ما شد و بعدها فهميديم اسمش هانس بوده و حاصل خيالپردازی يك نويسنده آمريكايی، شايد بیش از سی سال است كه ريزعلی خواجوی (دهقان فداكار) دارد توی كتابهای درسی به بچههای ما از «خودگذشتگی» ياد میدهد؛ البته حسين 13 سالهای هم كه فهميده بود، هست.
▫️ما مثل يك سیدی خشدار فقط روی چند تصوير مشهور ماندهايم و يادمان رفته كه اگر بچهها قهرمانهايشان را فقط توی كتابها و در گذشتهها پيدا كنند، چيزی به اسم فاصله در وجودشان شكل میگيرد و حتی جستوجوی اطرافشان و اتفاقهای بزرگش را از دست میدهند.
▫️به نظر من زنی كه سی سال تمام، نقد عمر و جوانیاش را پای يك جانباز ريخته، بيش از اين بايد توي چشم باشد و روبهروی نسلی كه ايثار را قاب كرده و کناری گذاشته است. كارتنخوابی كه چند ميليارد پول را بی هيچ طمعی به صاحبش برگردانده، بايد كه اسباب شرمساری خواهر و برادری باشد كه برای يك ارث مختصر، چند سال است با هم قهر هستند، حتي پيرمردی كه 12 سال است عاشقانه همسر آلزايمریاش را تر و خشك میكند، بايد بيايد جلوی دادگاههای ما تا زن و شوهرهايش اينقدر زود فراموشی چيزهای ساده را به رخ هم و به طلاق نكشند.
▫️ما به نشان دادن قهرمانهای دنيای اطرافمان محتاجيم، و براي اينكه يادمان دادند نسل اسوهها هيچوقت منقرض نمیشود، بايد از آنها تشكر كنيم.
✍️اصغر عرفان
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🔸کانال شمیم خانواده
به ما بپیوندید👇
🆔 @zeinabyavaran313