eitaa logo
شمیم خانواده
1.8هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
8.7هزار ویدیو
559 فایل
مرکز فرهنگی خانواده زنجان (یاوران حضرت زینب سلام الله علیها) ارتباط با مدیریت کانال و ارسال انتقادات و پیشنهادات و برای ارسال آثارخود و شرکت در مسابقات آی دی @Fadak_8
مشاهده در ایتا
دانلود
ستاره‌ها 👈 شهید عبدالله میثمی ظهرها که می‌آمد خانه، اگر غذا آماده نبود، خوشحال می‌شد. می‌گفت «امروز بیش‌تر به بچه رسیدی.» ✍🏻 همسر شهید 🆔:@zeinabyavaran313
شهدا 🌹شهید زین‌الدین با رتبه ۴پزشکی به دعوت نامه دانشگاه سوربن فرانسه جواب رد داد و شهید آقاسی هم علی‌رغم رتبه ممتازی در دانشگاه تورنتو کانادا برگشت ایران. استدلالشان این بود که درحال حاضر در جنگ نظامیم و کشورمان به ما نیاز دارد! ایران را جوانان با غیرت ایرانی به قله‌های پیشرفت می‌رسانند.🌹 🆔:@zeinabyavaran313
ستاره‌ها 🌹آیت‌الله احمدی میانجی(ره) 🔹یکی از علمای بزرگوار، آیت‌الله میانجی را دعوت کردند تا در مکه مکرمه پاسخ‌گوی حجاج بیت‌الله‌الحرام باشند. ایشان پاسخ منفی دادند. فرزندانش به او گفتند که آقا! چرا قبول نمی‌کنید؟ ایشان فرمودند: چون مادرتان مریض است و من باید از او پرستاری کنم. فرزندان گفتند ما از مادر پرستاری می‌کنیم، شما به مکه مشرف شوید. ایشان فرمودند: نه‌، من خودم باید پرستاری کنم. بیم این دارم که مادر شما تقاضایی داشته باشد و خجالت بکشد از شما درخواست کند. 🆔:@zeinabyavaran313
بزرگان 🌸 80 سال است ورزش را ترک نکرده‌ام! 🔹آیت‌الله نوری همدانی از مراجع تقلید در دیدار با وزیر ورزش گفت: بنده ۹۶ سال سن دارم و از ۸۰ سال قبل ورزش را ترک نکرده ام و امروز هر چیزی که دارم از استمرار در ورزش است. 🔹بنده بدلیل پایبندی بر ورزش، هم اکنون از نظر فشارهای قلبی و عروقی نشاط یک جوان ۴۰ ساله را در خود احساس می‌کنم و پزشکان نیز اخیرا بر این مساله صحه گذاشته اند. 🔹بنده در برخی امور مانند کوهنوردی حاضر هستم با برخی جوانان امروزی مسابقه بگذارم. 🔹ورزش اگر مستمر و مداوم باشد سبب قدرت جسمانی انسان می‌شود و اگر استمرار در آن نباشد سبب خسارت و سستی بدن می شود. 🆔:@zeinabyavaran313
علما 🌹درسی از علامه 🔹یکی از علما به رحمت خدا رفته بود. دوستم گفت من باید کارت دعوتی ببرم منزل علامه و از ایشان برای شرکت در مراسم دعوت کنم بیا با هم برویم. زنگ را که زدیم ایشان به خاطر کهولت سنی که داشتند یواش یواش آمدند و در را باز کردند. از خودکاری که در دست داشتند فهمیدیم مشغول مطالعه بوده اند. نامه را که دادیم خداحافظی کردیم. ایشان فرمود: الان شرایط پذیرایی از شما را ندارم و مشغولم ولی یک لحظه صبر کنید. بعد از چند دقیقه بازگشتند و گفتند این دو جلد کتابم را به عنوان دو لیوان چایی از من بپذیرید. ان‌شالله پذیرایی باشد برای وقت دیگر. نام کتاب «صد کلمه در معرفت نفس» بود. ✍️📕🙏🕌 🆔:@zeinabyavaran313
🌹 خیرین بی‌نشان 🔰 من جرئت نمی‌کردم از برخی مشکلات جلوی محمد صحبت کنم، چون منقلب می‌شد و تمام پولش را برای رفع آن مشکل می‌داد. 🌹 شهید محمد سخندان 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃
🌹 خیرین بی‌نشان 🔰 بعد از شهادت همسرم پیامکی آمد که شما هزینه فلان بچه را چند ماه است که واریز نکرده‌اید. آن موقع تازه فهمیدم که همسرم چند بچه یتیم را سرپرستی می‌کرد. 🌹 شهید حسین رضایی 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌹 سیره رفتاری مدافعان حریم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) 🔰 وقتی در بسیج بود شب‌ها در راهرویی که بیرون پایگاه بود و چراغ روشن داشت، مشغول مطالعه می‌شد. به او گفتم: چرا در این سرما اینجا درس می‌خوانی؟! تو حق به گردن این پایگاه داری؛ بدون این‌که مزدی بگیری تمام در و دیوار اینجا را گچ کاری کردی. تزئینات اینجا هم که کار توست. هادی گفت: من درس را برای خودم می‌خوانم، پس نباید از نوری که هزینه‌اش را بیت‌المال می‌دهد استفاده کنم. اما در راهرو چراغ‌ها تا صبح روشن است. 🌹 شهید محمدهادی ذوالفقاری 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
▪️دوستدار معاويه بود. در مدحش شعر مي‌گفت و كينه امام را داشت. امام را كه ديد ديگر چيزي نفهميد، چشمانش را بست و دهانش را باز كرد. هرچه توانست گفت اما امام ساكت بود. حرف‌هايش كه تمام شد، ديد امام لبخند مي‌زند. از حال و احوالش مي‌پرسد و كيسه‌اي به او مي‌دهد تا خرج زندگي‌اش كند. سرش را پايين انداخت. شرمنده شده بود. محبت امام بدجوري در دلش افتاد، برگشت. ديگر ورد زبانش امام بود و تعريف از او. افتاده بودند دست و پاي امام را مي‌بوسيدند؛ خودش با پنجاه نفر از خويشانش، همه شيعه امام شده بودند. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🆔️@zeinabyavaran313
🔸 پناهگاه مستمندان ▫️گفته‌اند روزی مردی اعرابی، به نیاز به درگاه ایشان آمد. حضرت فرمود هرچه در خانه هست به او بدهید. بیست هزار درهم در خانه بود که همه را به او دادند. اعرابی گفت: مولای من! نمی‌خواستی تا نیازم را بگویم؟ امام فرمودند «ما مردمی هستیم که بخشش فراوانی داریم و همواره امید و آرزو را برآورده می‌کنیم و پیش از آن‌که کسی از ما بخواهد، می‌بخشیم؛ چون پاس آبروی سؤال‌کننده را می‌دانیم.» یک‌بار بر فقرایی گذشت که مشغول خوردن بودند، پس از مرکبش پیاده و با آنان هم‌غذا شد. سپس آن مسکینان را به خانه برد و اطعام کرد و بخشش داد و فرمود: آن‌ها کرم بیش‌تری دارند؛ زیرا هر آن‌چه داشتند در برابرم نهادند و ما به‌جز آن‌چه به ایشان دادیم، داریم. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🆔 @zeinabyavaran313
▪️چند درس از زندگی امام چهارم ▫️ از اين‌كه با مادرش هم‌خوراك شود، پرهیز داشت. به ایشان گفتند: اى پسر پيغمبر! شما كه از همه مردم نيكوكارتر و از همه بيشتر صله‌رحم مي‌كنيد، چگونه با مادرتان ‌هم‌خوراك نمي‌شوى؟ فرمود: به‌راستی خوش ندارم كه دستم به لقمه‌‏اى دراز شود كه چشم او دنبال آن رفته باشد. ▫️ بر ماده شترى بيست بار به حج رفت و يك تازيانه بر او نزد و چون آن ماده شتر مرد، دستور داد لاشه‌‏اش را زير خاك كردند تا درندگان او را نخورند. ▫️درباره او از كنيزش پرسیدند. گفت: به درازا سخن كنم يا كوتاه؟ گفته شد مختصر بگو. گفت: هرگز در روز براى او خوراك نياوردم و در شب براى او بستر پهن نكردم. ▫️ يك روز به جمعى رسيد كه از او بد می‌گفتند. بر آن‌ها ايستاد و فرمود: اگر راست می‌گویید خدا مرا بيامرزد و اگر دروغ می‌گویید خدا شما را بيامرزد! ▫️چون طالب علمى نزد او مى‏‌آمد، می‌فرمود: مرحبا به سفارش شده رسول خدا (ص) سپس می‌فرمود: به‌راستی ‏چون طالب علم از منزلش بيرون آيد، قدم روى هيچ خشك و ترى از زمين نگذارد، جز آن‌كه تا طبقه هفتمين زمين براى او تسبيح گويند. ▫️ صد خانوار از فقيران مدينه را نان می‌داد و خوشش مى‌‌‏آمد كه يتيمان و بيچارگان و زمين‏گيرها و گداها كه چاره ندارند بر سفره‌‏اش باشند. با دست خود به آن‌ها غذا می‌داد و هر كدام عيال داشتند خوراك به او می‌داد كه براى عيالش برد و طعامى نمی‌خورد تا نخست برابر آن را صدقه بدهد. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🔸کانال شمیم خانواده به ما بپیوندید👇 🆔 @zeinabyavaran313
▪️چند درس از زندگی امام چهارم ▫️چون به نماز می‌ایستاد، رنگش دگرگون مي‌شد. در نماز چنان بود که انگار بنده ذليل پيش پادشاه بزرگى بايستد؛ اندامش از ترس خدا می‌لرزید. نماز كسي را می‌خواند كه با نماز وداع می‌کند و عقيده دارد كه نماز ديگر را نخواهد خواند و عمرش كفاف نخواهد داد كه نماز بهترى به‌جا بياورد. ▫️ يك روز نماز می‌خواند و ردا از سر يك شانه‏‌اش افتاد آن را درست نكرد تا از نمازش فارغ شد. يكى از اصحابش از اين موضوع از وى پرسش كرد، فرمود: «واى بر تو آيا مي‌دانى برابر كه ايستاده بودم؟!» به‌راستی همان مقدار از نماز بنده پذيرفته است كه حضور قلب داشته باشد. آن مرد عرض كرد: پس ما هلاك شديم! فرمود: هرگز! به‌راستى خداى عزّوجل با نوافل، نقصان آن‌ها را جبران می‌کند. ▫️همواره در شب تار با کیسه ‌پر از اشرفى و پول نقره بيرون می‌رفت و بسا بود كه خوردنى و هيزم به‌ دوش می‌کشید و به در خانه‌‏ها می‌رفت و در را می‌زد و هركس از خانه بيرون مى‏‌آمد، به او می‌داد. در هنگامی‌که چيزى را به دست فقير می‌داد، روى خود را می‌پوشاند كه شناخته نشود. ▫️چون وفات كرد و [آن مساعدت قطع شد] دانستند كه از على بن الحسين(علیه‌السلام) بوده است. چون او را بر روى تخته غسال‌خانه نهادند، به پشت آن حضرت نگاه كردند؛ چون سر زانوى شتر، بر آن پینه‌بسته بود از بس ‏چيزهاى سنگين براى منزل فقرا و مساكين به دوش كشيده بود. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🔸کانال شمیم خانواده به ما بپیوندید👇 🆔 @zeinabyavaran313