🏴روضه خوانی توسط زن
🔷س 1727: آیا روضه و #نوحه_خواندن توسط #زن در مجالس زنانه در صورتی که #نامحرم صدای او را می شنود، جایز است؟
✅ج: اگر زن می داند نامحرم صدای او را می شنود، در صورتی که موجب جلب توجه و #تهییج_نامحرم ، یا #مستلزم_مفسده دیگری باشد، جایز نیست.
#روضه_خوانی_زن
#صدای_زن #مداحی_زن
#جلب_توجه_نامحرم
🆔:@zeinabyavaran313
✳️ رفت و آمد با خویشاوندان بی حجاب و اهل گناه
❓ خانواده همسر بنده به موازین [شرعی] پایبند نیستند، لباسهای بدن نما می پوشند و نامحرمها با هم دست می دهند و در عروسی به صورت مختلط و بدون حجاب می رقصند، تکلیف من و همسرم در رفت و آمد با این اقوام و حضور در این مجالس چیست؟ آیا قطع رحم جایز است؟
✅ جواب:
#امام_خامنه_ای: اگر حضور در آن مجلس موجب ارتکاب گناه و یا تأیید آن باشد یا نهی از منکر متوقف بر خروج از آن مجلس یا شرکت نکردن در آن باشد، باید آن مجلس را ترک کرده و یا شرکت ننمایید و صله رحم متوقف بر مراوده و رفت و آمد نیست و با احوالپرسی و پیغام فرستادن از طریق تلفن یا نامه هم محقق میشود.
#حجاب #نامحرم #صله_رحم #عروسی #رقص
🆔:@zeinabyavaran313
‼️پوشیدن جوراب نازک و رنگ پا
🔷س 2338: آیا در جایی که نامحرم حضور دارد، پوشیدن جوراب نازک (شیشه ای) یا رنگ پا برای خانم ها اشکال دارد؟
✅ج: اگر جوراب، پا را نپوشاند و یا موجب جلب توجه نامحرم شود، پوشیدن آن مقابل نامحرم جایز نیست.
📕منبع: leader.ir
#جوراب_نازک
#نامحرم
🆔:@zeinabyavaran313
🏴نوحه خوانی زنان
🔷س 2347: آیا روضه و #نوحه_خواندن توسط #زن در مجالس زنانه در صورتی که #نامحرم صدای او را می شنود، جایز است؟
✅ج: اگر زن می داند نامحرم صدای او را می شنود، در صورتی که موجب جلب توجه و #تهییج_نامحرم ، یا #مستلزم_مفسده دیگری باشد، جایز نیست.
#روضه_خوانی_زن #نوحه_خوانی_زن #مداحی_زن
🆔:@zeinabyavaran313
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_ششم
💠 گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشکهایش #مقاومت میکند که مستقیم نگاهش کردم و بیپرده پرسیدم :«چی شده؟»
از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد :«بچهها عباس رو بردن درمانگاه...» گاهی تنها خوشخیالی میتواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم :«دیدم دستش #زخمی شده!»
💠 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد :«الان که برگشت یه راکت خورد تو #خاکریز.»
از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زنعمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم.
💠 دیگر نمیشنیدم رزمنده از حال عباس چه میگوید و زنعمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه میدویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با #بیقراری دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدمهایم رمقی مانده بود نه به قلبم.
دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس میکردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم.
💠 تختهای حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. بهقدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر #خونی به رگهایش نمانده است.
چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده میشد و بالای سرش از #نفس افتادم.
💠 دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمیزد. رگهایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، #علقمه عباس من شده است.
زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این #جراحت به چشمم نمیآمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود.
💠 سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی بهقدری #خون روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد.
شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه میدیدم #باور نگاهم نمیشد.
💠 دلم میخواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع میکردم و زیر لب التماسش میکردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
با همین چشمهای به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما #نارنجک را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود.
💠 با هر دو دستم به صورتش دست میکشیدم و نمیخواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس میزدم :«عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!»
دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن #صبوریام را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس میدونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، #اسیرش کردن، الان نمیدونم زندهاس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم میخواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت میکشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق میکنم!»
💠 دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره #مظلومش برای کشتن دل من کافی بود.
#حیایم اجازه نمیداد نغمه نالههایم را #نامحرم بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بیصدا ضجه میزدم.
💠 بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث میشد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در #آغوشش جا شدهام که ناله مردی سرم را بلند کرد.
عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی #قلب دست روی سینه گرفته و قدمهایش را دنبال خودش میکشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر نالهای برایش نمانده بود که با نفسهایی بریده نجوا میکرد.
💠 نمیشنیدم چه میگوید اما میدیدم با هر کلمه رنگ #زندگی از صورتش میپَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد.
پیکر پاره پاره عباس، عمو که از درد به خودش میپیچید و درمانگاهی که جز #پایداری پرستارانش وسیلهای برای مداوا نداشت.
💠 بیش از دو ماه درد #غیرت و مراقبت از #ناموس در برابر #داعش و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و #شهادت عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود.
هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند، پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت #درد کشیدن جان داد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🆔:@zeinabyavaran313
🌸پیامبر مهربانی(ص):
بهترین #زنان شما زنی است که برای #شوهرش #آرایش و خودنمایی کند، اما خود را از #نامحرم بپوشاند.
📗بحار؛ ۱۰۳:۲۳۵
🆔:@zeinabyavaran313
🏴روضه خوانی توسط زن
🔷س 4335: آیا روضه و #نوحه_خواندن توسط #زن در مجالس زنانه در صورتی که #نامحرم صدای او را می شنود، جایز است؟
✅ج: اگر زن می داند نامحرم صدای او را می شنود، در صورتی که موجب جلب توجه و #تهییج_نامحرم ، یا #مستلزم_مفسده دیگری باشد، جایز نیست.
#روضه_خوانی_زن
#صدای_زن #مداحی_زن
#جلب_توجه_نامحرم
🏴:@zeinabyavaran313