eitaa logo
شمیم خانواده
1.8هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
559 فایل
مرکز فرهنگی خانواده زنجان (یاوران حضرت زینب سلام الله علیها) ارتباط با مدیریت کانال و ارسال انتقادات و پیشنهادات و برای ارسال آثارخود و شرکت در مسابقات آی دی @Fadak_8
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️ ⚜️🌷⚜️🌷⚜️ 🌷⚜️🌷⚜️ ⚜️🌷⚜️ 🌷⚜️ ⚜️ ✅ 🌷حماسه کربلا، روايتي مظلوم در سال 61 هجري نبود، بعدها رهروان حسين‌(ع) در هشت سال دفاع مقدس،‌ كربلاهاي بسيار آفريدند. 🏴 شب عاشورا يارانش را فراخواند... 🏴 گفت «بچه‌ها! من فرمانده‌تونم بهتون میگم. وضعیت‌رو می‌بینید... اومد‌ن استقبالتون.» همه‌جا را می‌کوبیدند. بغض کرد. ـ هر کی فکر می‌کنه نمی‌تونه بیاد، حالا به هر دلیل، این‌جا تاریکه... می‌تونه بره... درست نمی‌دیدمشان. بلند می‌شدند، گریه می‌کردند، حرف می‌زدند. ـ حاجی دست شما درد نکنه. این‌طوری به ما اعتماد دارین؟! ـ پنج ماه پشت هم آموزش... تمرین... همه سختی‌هارو تحمل کردیم. برای کی؟ برای همچی شبی. حالا شما می‌گین اگه کسی نمی‌تونه نیاد؟! 🆔:@zeinabyavaran313 🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷
🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️ ⚜️🌷⚜️🌷⚜️ 🌷⚜️🌷⚜️ ⚜️🌷⚜️ 🌷⚜️ ⚜️ ✅ 🌷حماسه کربلا، روايتي مظلوم در سال 61 هجري نبود، بعدها رهروان حسين‌(ع) در هشت سال دفاع مقدس،‌ كربلاهاي بسيار آفريدند. 🏴 سر همه ياران امام را از تن جدا كردند... 🏴 هر چی می‌خواند، آخرش این را می‌گفت. می‌گفت «امام حسین(ع) وقتی شهید شد سر نداشت. ما می‌خواهیم سر داشته باشیم و فردای محشر ادعای پیرو حسین بودن کنیم؟» وقتش که رسید، سرش با آرپی‌جی رفت. 🆔:@zeinabyavaran313 🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷
🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️ ⚜️🌷⚜️🌷⚜️ 🌷⚜️🌷⚜️ ⚜️🌷⚜️ 🌷⚜️ ⚜️ ✅ 🌷حماسه کربلا، روايتي مظلوم در سال 61 هجري نبود، بعدها رهروان حسين‌(ع) در هشت سال دفاع مقدس،‌ كربلاهاي بسيار آفريدند. 🏴 زينب‌(س) سر گذاشت بر رگ‌هاي بريده... 🏴 همیشه همان جلوی جلو بود. امدادگر نبود، پزشک بود، اما گاهی از بعضی نیروهای رزمی هم جلوتر بود. گفتند «دکتر! پسرت شهید شد.» رفت بالای تن پسرش؛ چون سر نداشت رگ‌های گردنش را بوسید و دوباره برگشت سراغ مجروح‌ها. تا آخر جنگ، هر وقت جبهه بودیم یا خبر گرفتیم، دکتر جبهه بود. انگار می‌خواست جای پسرش را هم پر کند. 🆔:@zeinabyavaran313 🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷
🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️ ⚜️🌷⚜️🌷⚜️ 🌷⚜️🌷⚜️ ⚜️🌷⚜️ 🌷⚜️ ⚜️ ✅ 🌷حماسه کربلا، روايتي مظلوم در سال 61 هجري نبود، بعدها رهروان حسين‌(ع) در هشت سال دفاع مقدس،‌ كربلاهاي بسيار آفريدند. 🏴 عصر عاشورا سپاهيان يزيد با اسب بر بدن‌ مطهر امام و... 🏴 دو تانک دشمن، خلاف آن سمتی که من تصور می‌کردم به سمت مجروحان به راه افتادند. تانک‌ها نزدیک و نزدیک‌تر شدند، ولی نه ایستادند و نه راهشان را کج کردند. دست‌هایم را بر روی چشمانم گرفتم و سرم را بی‌اختیار به لبه خاکریز کوبیدم. آن‌چه در آن حال می‌شنیدم صدای آزاردهنده زنجیر تانک‌های دشمن بود، ولی برای من از همه جان‌سوزتر فریاد آن مجروح‌ها بود. تانک‌ها با تکه‌پاره‌هایی از گوشت و استخوان به‌جا مانده بر زنجیرها گذشتند و پنج جنازه را با خاک هم‌سطح کردند. از جنازه‌ها فقط آن مقدار که به زیر چرخ نرفته بود سالم مانده بود. سری، دستی، پایی، سینه‌ای، چه صحنه عجیبی بود. 🆔:@zeinabyavaran313 🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷⚜️🌷