eitaa logo
شمیم خانواده
1.5هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
7.8هزار ویدیو
518 فایل
مرکز فرهنگی خانواده زنجان (یاوران حضرت زینب سلام الله علیها) ارتباط با مدیریت کانال و ارسال انتقادات و پیشنهادات و برای ارسال آثارخود و شرکت در مسابقات آی دی @Fadak_8
مشاهده در ایتا
دانلود
📣توجه توجه📣 مرکز فرهنگی خانواده در سال جدید بابرنامه های متنوع وبا جوایز ویژه 🎁 همراه با شما از طریق کانال شمیم خانواده برگزار می کند: 📣برگزاری کلاسهای تجوید وتفسیر قرآن در طول هفته 📣برگزاری کلاسهای محتوایی و فرهنگی 📣کتاب خوانی(در موضوعات اخلاقی،امام شناسی،ادعیه و.....) 📣و برگزاری مسابقه از طریق کانال به همراه جوایز ویژه🎁 برای شما عزیزانی که به سوالات ما جواب صحیح میدهید. 📣دراین روزهای کرونایی با کانال شمیم خانواده( پل ارتباطی بین شما خانواده های عزیز ومرکز فرهنگی خانواده) در ارتباط باشید. 📣دوستان و همراهان کانال لطفا برای شرکت در ختم دسته جمعی صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) وسلامتی مردم عزیزمان در ماه شعبان ماه صلوات واستغفار تعداد صلوات خود را به آی دی کانال ارسال بفرمائید ودر این ثواب عظیم شرکت بفرمائید. یاعلی و التماس دعا🤲 🆔:@zeinabyavaran313
سلام برای شرکت در ختم دسته جمعی صلوات تعداد آن رابه آی دی کانال ارسال کنید.اجرتان با صاحب الزمان (عج) باتشکر🙏 مرکز فرهنگی خانواده 🆔:@zeinabyavaran313
دوستان عزیز سلام و عرض ادب ان شاالله برای روز دوشنبه ۱۸ فروردین مسابقه از ✨ مناجات شعبانیه ✨ در کانال برگزار می شود از بین برندگان به قید قرعه جوایزی🎁 تقدیم می گردد. برای روز دوشنبه مطالعه📖 بفرمایید تاآمادگی لازم را داشته باشید. باتشکر🙏 مرکز فرهنگی خانواده یاعلی 🆔:@zeinabyavaran313
pedar eshgh pesar.pdf
748.2K
عزیزان این هم پی دی اف کتاب پدر،عشق و پسر ازاستادسیدمهدی شجاعی می باشد. لطفا تا ۱۷ فروردین📆 روز یکشنبه که مصادف با میلاد حضرت علی اکبر(ع) مطالعه بفرمائید تا در تاریخ ذکر شده در کانال در مسابقه شرکت بفرمائید.وبه قید قرعه جایزه🎁دریافت نمایید. مرکز فرهنگی خانواده یاعلی 🆔:@zeinabyavaran313
📖 پویش بزرگ کتابخوانی 📚 ۱۵ مسابقه کتابخوانی کوتاه (هر ۴۸ ساعت، ۱۰ صفحه) ✅ شروع اولین مسابقه: ۳ فروردین ۹۹ ✋پایان پویش:31 فروردین ⭐️ جوایز مسابقه (هدیه خیّرین): 📦 ۵ جایزه ۴۰۰ هزار تومانی در هر مسابقه(75 جایزه 4 میلیون ریالی برای کل پویش) 📦 جوایز ارزنده در پایان پویش به کسانی که حداقل در ۷ مسابقه از پانزده مسابقه، آزمون مربوطه را با موفقیت بگذرانند (به قید قرعه) 📦 جوایز ارزنده در پایان پویش به ۵ نفر از کسانی که در زمان برگزاری این مسابقات بیشترین «امتیاز معرفی» اپلیکیشن را کسب کنند. 🎲 قرعه‌کشی: از ۶ فروردین‌ماه (روزهای زوج فروردین‌م اه ساعت ۱۷ در لایو اینستاگرام بنیاد شهید مطهری به آدرس instagram.com/motahari.ir ‼️نصب اپلیکیشن و شرکت در مسابقه رایگان است. ⬇️ دانلود و نصب اپلیکیشن👇 portal.motahari.ir/app 👌شامل تمامی آثار استاد (113 اثر مکتوب و تمام متن) 📚کتاب‌های صوتی (21 کتاب دستنویس استاد) 🎤سخنرانیها (570 جلسه) 🔎جستجوی در آثار 👏بهره‌مندی از تمامی بخش‌ها به صورت رایگان 👉 eitaa.com/shamimeashena
با سلام و احترام از محتوای کانال سازمان فرهنگی هر هفته یک مسابقه برگزار خواهد شد که به قید قرعه به ۲۰ نفرهر کدام پنج میلیون ریال جایزه نقدی تقدیم خواهد شد.لذا طی ۹ هفته نهصد میلیون ریال جایزه نقدی برای ۱۸۰ نفر در نظر گرفته شده است.
✍️ 💠 و صدای عباس به‌قدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس می‌کردم فکرش به‌هم ریخته و دیگر نمی‌داند چه کند که برای چند لحظه فقط صدای نفس‌هایش را می‌شنیدم. انگار سقوط یک روزه و و جاده‌هایی که یکی پس از دیگری بسته می‌شد، حساب کار را دستش داده بود که به‌جای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلماتش برای من تپید :«نرجس! یادت نره بهم چه قولی دادی!» 💠 و من از همین جمله، فهمیدم فاتحه رسیدن به را خوانده که نفسم گرفت، ولی نیت کرده بودم دیگر بی‌تابی نکنم که با همه احساسم خیالش را راحت کردم :«منتظرت می‌مونم تا بیای!» و هیچکس نفهمید چطور قلبم از هم پاشید! این انتظار به حرف راحت بود اما وقتی غروب رسید و در حیاط خانه به جای جشن عروسی بساط تقسیم آرد و روغن بین مردم محله برپا بود تازه فهمیدم درد جدایی چطور تا مغز استخوانم را می‌سوزانَد. 💠 لباس عروسم در کمد مانده و حیدر ده‌ها کیلومتر آن طرف‌تر که آخرین راه دسترسی از هم بسته شد و حیدر نتوانست به آمرلی برگردد. آخرین راننده کامیونی که توانسته بود از جاده کرکوک برای عمو آرد بیاورد، از چنگ گریخته و به چشم خود دیده بود داعشی‌ها چند کامیون را متوقف کرده و سر رانندگان را کنار جاده بریده‌اند. 💠 همین کیسه‌های آرد و جعبه‌های روغن هم دوراندیشی عمو و چند نفر دیگر از اهالی شهر بود تا با بسته‌شدن جاده‌ها آذوقه مردم تمام نشود. از لحظه‌ای که داعش به آمرلی رسیده بود، جوانان برای در اطراف شهر مستقر شده و مُسن‌ترها وضعیت مردم را سر و سامان می‌دادند. 💠 حالا چشم من به لباس عروسم بود و احساس حیدر هر لحظه در دلم آتش می‌گرفت. از وقتی خبر بسته شدن جاده کرکوک را از عمو شنید، دیگر به من زنگ نزده بود و خوب می‌فهمیدم چه احساس تلخی دارد که حتی نمی‌تواند با من صحبت کند. احتمالاً او هم رؤیای را لحظه لحظه تصور می‌کرد و ذره ذره می‌سوخت، درست مثل من! شاید هم حالش بدتر از من بود که خیال من راحت بود عشقم در سلامت است و عشق او در داعش بود و شاید همین احساس آتشش زده بود که بلاخره تماس گرفت. 💠 به گمانم حنجره‌اش را با تیغ بریده بودند که نفسش هم بریده بالا می‌آمد و صدایش خش داشت :«کجایی نرجس؟» با کف دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و زیرلب پاسخ دادم :«خونه.» و طعم گرم اشکم را از صدای سردم چشید که بغضش شکست اما مردانه مقاومت می‌کرد تا نفس‌های خیسش را نشنوم و آهسته زمزمه کرد :«عباس میگه مردم می‌خوان کنن.» به لباس عروسم نگاه کردم، ولی این لباس مقاومت نبود که با لب‌هایی که از شدت گریه می‌لرزید، ساکت شدم و این‌بار نغمه گریه‌هایم آتشش زد که صدای پای اشکش را شنیدم. 💠 شاید اولین بار بود گریه حیدر را می‌شنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با صدایی که به‌سختی شنیده می‌شد، پرسید :«نمی‌ترسی که؟» مگر می‌شد نترسم وقتی در محاصره داعش بودم و او ترسم را حس کرده بود که آغوش لحن گرمش را برایم باز کرد :«داعش باید از روی جنازه من رد شه تا به تو برسه!» و حیدر دیگر چطور می‌توانست از من حمایت کند وقتی بین من و او، لشگر داعش صف کشیده و برای کشتن مردان و تصاحب زنان آمرلی، لَه‌لَه می‌زد. 💠 فهمید از حمایتش ناامید شده‌ام که گریه‌اش را فروخورد و دوباره مثل گذشته مردانه به میدان آمد :«نرجس! به‌خدا قسم می‌خورم تا لحظه‌ای که من زنده هستم، نمی‌ذارم دست داعش به تو برسه! با دست (علیه‌السلام) داعش رو نابود می‌کنیم!» احساس کردم از چیزی خبر دارد و پیش از آنکه بپرسم، خبر داد :«آیت‌الله سیستانی حکم داده؛ امروز امام جمعه اعلام کرد! مردم همه دارن میان سمت مراکز نظامی برای ثبت نام. منم فاطمه و بچه‌هاشو رسوندم و خودم اومدم ثبت نام کنم. به‌خدا زودتر از اونی که فکر کنی، محاصره شهر رو می‌شکنیم!» 💠 نمی‌توانستم وعده‌هایش را باور کنم که سقوط شهرهای بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز می‌خواند :«فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد (علیه‌السلام) کمر داعش رو از پشت می‌شکنیم!» کلام آخرش حقیقتاً بود که در آسمان صورت غرق اشکم هلال لبخند درخشید. نبض نفس‌هایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرم‌تر شد و هوای به سرش زد :«فکر می‌کنی وقتی یه مرد می‌بینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!» و من قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نکشد... ✍️نویسنده: 🆔:@zeinabyavaran313
❗️ ویروس و از وقتی ویروس کرونا آمده، به شدت مراقب هستیم تا به ما سرایت نکند؛ 🔹 روزی ۵۰ بار دستهایمان را می‌شوئیم؛ 🔹 در و دیوار و دستگیرۀ درب و محیط کار و زندگی خود را ضد عفونی می‌کنیم؛ 🔹 نزدیک کسی که مشکوک است نمی‌رویم؛ 🔹 از حضور در اماکنی که احتمال آلودگی وجود دارد، می‌پرهیزیم و... ✅ «تقوا» دقیقا یعنی همین؛ 👈🏻 یعنی همینطور دقیق، مراقب پاکی قلبمان باشیم؛ 👈🏻 از گناه و کارهای مشکوک به معصیت دوری کنیم؛ 👈🏻 در معاشرت با افراد مشکوک به آلودگی، مراقب باشیم؛ 👈🏻 از حضور در محافل آلوده به گناه بپرهیزیم؛ 👈🏻و اگر آلوده شدیم، با استغفار و توبه، روح خود را شستشو دهیم. 🔸 یادمان باشد؛ اگر به ویروس کرونا مبتلاء شویم، نهایتا از زندگی دنیا محروم می‌شویم؛ اما اگر با گناه، قلب و جان ما آلوده شود و دنبال بهبود و اصلاح نرویم، زندگی ابدی ما در جهان آخرت تباه خواهد شد. 👨‍⚕️ وقتی پزشکان دستورالعمل هایی جهت آلوده نشدن به ما می‌دهند، گوش می‌کنیم و سریع به اشتراک می‌گذاریم؛ ⚠️ولی حرف خدا و پیامبر و امامان که برای آلوده نشدن جسم و روح ماست را جدی نمی‌گیریم! ✔️ای کاش به اندازه ای که از کرونا ترسیدیم ؛ از خدا می ترسیدیم؛ ✔️ای کاش حداقل به اندازۀ دنیای خود، نگران آخرت خود هم بودیم؛ 🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّه وَالَّذينَ مَعَهُ ، " أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ" ، " رُحَماءُ بَينَهُم "... فتح ـ ۲۹ من یاد تو می‌اُفتم .... 💫
سلام برای شرکت در ختم دسته جمعی صلوات تعداد آن رابه آی دی کانال ارسال کنید.اجرتان با صاحب الزمان (عج) تعدادصلوات ارسالی از طرف شرکت کنندگان در این ختم صلوات تا کنون:6114 صلوات باتشکر🙏 مرکز فرهنگی خانواده 🆔:@zeinabyavaran313
دعای روز یکشنبه 🆔:@zeinabyavaran313