هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا ۗ وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ»
اگر خدا مى خواست (همه به اجبار ایمان مى آوردند، و) هیچ یک مشرک نمى شدند. و ما تو را نگهبان (اعمال) آنها قرار نداده ایم و وظیفه اجبار آنها را ندارى.
(انعام/۱۰۷)
🆔:@zeinabyavaran313
❇ تفســــــیر❇
در آیه بعد، بار دیگر این حقیقت را تأکید مى کند که خداوند نمى خواهد آنها را به اجبار وادار به ایمان سازد و اگر مى خواست همگى ایمان مى آوردند و هیچ کس مشرک نمى شد (وَ لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَکُوا).
و نیز توجه مى دهد: ما تو را مسئول اعمال آنها قرار نداده ایم و براى اجبار آنها به ایمان، مبعوث نشده اى (وَ ما جَعَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظاً).
همان طور که تو وظیفه ندارى آنها را به اجبار به کار خیر دعوت کنى (وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکیل).
🌼🌼🌼
تفاوت حفیظ و وکیل در این است که حفیظ به کسى مى گویند که از شخص یا چیزى مراقبت کرده و او را از زیان و ضرر حفظ مى کند، اما وکیل به کسى مى گویند که براى جلب منافع براى کسى تلاش و کوشش مى نماید.
شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که نفى این دو صفت (حفیظ و وکیل) از پیامبر(صلى الله علیه وآله) به معنى نفى اجبار بر دفع زیان یا جلب منفعت است.
و گرنه پیامبر(صلى الله علیه وآله) از طریق تبلیغ و دعوت به کارهاى خیر و ترک کارهاى شرّ این دو وظیفه را در مورد آنها به صورت اختیارى انجام مى دهد.
لحن این آیات، از این نظر بسیار قابل ملاحظه است که ایمان به خدا و مبانى اسلام هیچ گونه جنبه تحمیلى نمى تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق، استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروى کند; زیرا ایمان اجبارى ارزشى ندارد.
مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.
قرآن بارها در آیات مختلف، روى این حقیقت تأکید کرده و بیگانگى اسلام را از اعمال خشونت بارى همانند اعمال کلیسا در قرون وسطى و محکمه تفتیش عقائد و امثال آن اعلام مى دارد. و به خواست خدا در آغاز سوره برائت علل سخت گیرى اسلام در برابر مشرکان مورد بحث قرار مى گیرد.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۰۷ سوره مبارکه انعام)
🆔:@zeinabyavaran313
‼️تصرف پدر در اموال فرزند
🔷س 2332: تا چه مقدار جایز است پدر در اموال فرزند بالغ و عاقل خود که مستقل از اوست تصرّف کند؟ و آیا اگر تصرّفی کند که مجاز به آن نیست، ضامن است؟
✅ج: برای پدر جایز نیست در اموال فرزند بالغ و عاقل خود تصرّف کند مگر با اجازه و رضایت او و تصرّف بدون رضایت او حرام و موجب ضمان است مگر در مواردی که استثنا شده است.
📕منبع: khamenei.ir
🆔:@zeinabyavaran313
﷽
#حدیث
💠پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و آله):
🔴مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم.
🔷کسى که صداى انسانى را بشنود که فریاد مى زند: اى مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید،اگر پاسخ نگوید(اقدامی نکند) مسلمان نیست‼️
📚وسائل الشیعه/ج۱۵ ص۱۴۱
🆔:@zeinabyavaran313
🔴 #دیدی_گفتم!
💠 وقتی همسرتان #اشتباه میکند بلافاصله به او نگویید: "دیدی گفتم؟"
💠 اگر از اشتباه كردن در حضور شما #هراس داشته باشد شک نكنيد به تدريج از شما #دورتر ميشود.
💠 و به مرور، احساس #آرامش و لذتِ با شما بودن برایش کمرنگ میشود!
🆔:@zeinabyavaran313
یکی از موثرترین روش هایی که میتواند موجب کاهش مشاجره ها و کشمکش های خواهر و برادرها با یکدیگر شود....
شریک کردن آنها در وسایل، اسباب بازی ها و کتاب های داستانی شان است.
🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬| رهبر انقلاب از زیبایی های بعد از #ظهور میگویند...
🌻 مبارزه علیه باطل و در رکاب حق بودن را در همین انقلاب #تمرین_کنیم.
🌷 #درس_اخلاق_آقا
آیت الله سیدعلی #خامنهای
#جوانان_انقلابی
#بشارت
🆔:@zeinabyavaran313
داستان عاشقانه جان شیعه اهل سنت(فصل سوم)
قسمت109✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
إنشاءالله فردا شب میریم با هم میبینیم. اگه پسندیدی، پس فردا هم اسباب میبریم. اگه دوست نداری خودمون بریم درِ خونه، به عبدالله میگم پول پیش رو از بابا بگیره. یه کامیون هم میفرستیم درخونه، وسایل رو بیاره.« و نمیدانست با این خبر نه تنها خوشحالم نکرد که بند دلم پاره شد. من هنوز جرأت نکرده بودم اعتراف کنم که پدرم همه اسباب زندگی مان، حتی سیسمونی حوریه را که مجید با پول خودش خریده بود، مصادره کرده و حتی پول پیش خانه را هم پس نمیدهد که از سکوت طولانی ام، خنده از روی صورتش جمع شد و پرسید: »چیزی شده الهه؟« نمیدانستم در پاسخش چه بگویم که دوباره سؤال کرد: خوشحال نشدی؟« و بلافاصله خودش جواب داد:خُب میریم میبینیم، اگه نپسندیدی، من بازم می گردم. تا هفته دیگه که اینا برگردن، وقت داریم.« و هنوز رنگ نگرانی از نگاهم نرفته بود که به چشمانم دقیق شد و پرسید: »چی ناراحتت کرده الهه جان؟وبالخره باید حقیقت را میگفتم که سرم را پایین انداختم و با صدایی که انگار از ته
چاه بر میآمد، سؤال کردم: »یعنی با همین پولی که الان داریم نمیتونیم یه جایی رو اجاره کنیم؟« سپس نگاهش کردم و در برابر چشمان پرازعلامت سوالش،باحالتی مظلومانه ادامه دادم: »اگه کوچیک هم باشه یا محله اش هم خیلی خوب نباشه، عیب نداره...« که به میان حرفم آمد و با تعجبی که در صدایش پیدا بود، سوال کرد:خب وقتی میتونیم یه جای خوب اجاره کنیم، چرا باید همچین کاری بکنیم؟« و من میترسیدم حرفی بزنم که از صورت غمزده ام، فهمید در دلم چه میگذرد و نگرانی نشسته در نگاهم را با صدایی گرفته تعبیر کرد: »بابا دیگه پول پیش رو پس نمیده، آره؟« از اینکه خودش تا انتهای قصه رفت، نفسم بالا آمد و درعوض گلویم از بغض پر شد و دیگر نتوانستم سرم را بالا بیاورم که نفس بلندی کشید و با حالتی عاشقانه صدایم کرد: الهه جان! تو چرا خجالت میکشی عزیزم؟ یکی دیگه باید خجالت بکشه!« از آهنگ آرام کلامش جرأت کردم سرم را بالا بیاورم که نگاهش پیش چشمانم شکست و با لحن تلخی سؤال کرد: »چون کافرم، خون و مال و ناموسم مباحه؟!!!« سپس به چشمانم که زیر پرده نازکی از گریه به چله نشسته بود، خیره شد و با حالتی غریبانه ادامه داد: »چون من شیعه ام، حق دارن اموالم رو مصادره کنن، برای زنم حکم طلاق صادر کنن، دستور سقط بچه ام رو بدن، لابد اگه بتونن خودم رو هم میکُشن!« و چه خوب به عمق اعتقادات پلید تفکر تکفیر پِی برده بود و خبر نداشت که حتی برای ناموسش، تدارک شوهر دیگری را هم دیده بودند که با هر دو دستم اشکهایم را پا ک کردم و با صدایی که از گریه به لرزه افتاده بود، سر به شکایت نهادم: »وسایل خونه مون رو هم دیگه پس نمیده. نه جهیزیه من، نه سیسمونی حوریه رو. وقتی داشتم میومدم بابا گفت حق ندارم هیچی با خودم ببرم!« که کاسه چشمانش ازخشم پُر شد و با لحنی قاطعانه پاسخ اینهمه درماندگی ِ ام را داد: »مگه شهر هرته؟!!! واقعا فکر کردی من دست رودست میذارم تا اینا همه زندگی ام رو مصادره کنن؟!!!« هر دو دستش را گرفتم تا دلش به رحم بیاید و میان هق هق گریه التماسش کردم: »مجید جان! تو رو خدا ازاین پول بگذر، فکر کن هیچ وقت پولی به بابا ندادی، به خاطر من...« و نگذاشت حرفم تمام شود و با عصبانیتی مردانه از حق زندگی اش دفاع کرد: »الهه! دیگه کوتاه نمیام، به خدا دیگه کوتاه نمیام! من این پول رو ازش میگیرم. جهیزیه ارزونی خودش،ولی هر چی با پول خودم خریدم، از اون خونه میارم!« و حالا نوبت من بود که به میان کلامش آمده و با ظرافت زنانه ام، مقاومت مردانه اش را محکوم کنم: یعنی چند میلیون پول و چند تاتیکه تیر و تخته انقدر ارزش داره که هر چی التماست میکنم، برات مهم نیس؟ یعنی ارزش داره که من اینهمه گریه کنم؟« و دستانش را رها کردم که خدا میداند فقط بخاطر خودش میخواستم از میدان غیظ و غضب پدر دورش کنم و چاره ای جز این قهر و گلایه نداشتم که خودش دستانش را پیش آورد تا نقش اشک را از صورتم پا ک کند و بالحنی مهربان و ملایم پاسخ داد: »الهه جان! قربونت برم! همه دار و ندار من فدای یه تار موت!خودتم میدونی من همه دنیا رو با یه قطره اشک تو عوض نمیکنم! ولی بحث پول نیس، بخدا بحث پول نیس! بحث اینه که اینا دارن به اسم اسلام حق ما رو میگیرن! چرا؟ چون من شیعه ام و اونا شیعه رو کافر میدونن؟!!! اونوقت تو انتظار داری من هیچی نگم؟ فکر میکنی خدا راضیه؟« سپس با نگاه مؤمنانه اش به عمق چشمان گریانم نفوذ کرد و با لحنی لبریز یقین ادامه داد: »الهه! اینا همونایی هستن که دارن توسوریه دسته دسته آدم میکشن! اینا همونایی هستن که زن و بچه رو زنده زنده آتیش میزنن! چرا؟ چون طرف مسیحیه؟ چون شیعه اس؟ اینا حتی به سنیهاهم رحم نمیکنن! به خدا اگه اینجا ایران نبود و جرأت داشتن و میتونستن، من و تو رو هم میکشتن چون من شیعه ام و تو هم داری از یه شیعه دفاع میکنی!الهه !به خدا اینا مسلمون
نیستن! اینا رو آمریکا و اسرائیل کوک میکنن تا خون مسلمونا رو تو شیشه کنن! شیعه و سنی هم نداره! حالا یه جا مثل سوریه و جدیدا عراق، زورشون میرسه و کوچیک و بزرگ رو قتل عام میکنن! یه جا هم مثل ایران که نمیتونن اسلحه دست بگیرن، اینجوری تو خونواده ها نفوذ میکنن تا زهر خودشون رو بپاشن! اونوقت چرا ما بایدسا کت بمونیم تا هر غلطی دلشون میخواد بکنن؟مگه اون سرباز سوری سا کت میمونه تا خا ک کشورش اشغال بشه؟ پس ما چرا باید سا کت بمونیم؟« هر چند به حقیقت حرفهایش ایمان داشتم، ولی دلم جای دیگری بود که هنوز چشمان شعله ور از خشم پدر را فراموش نکرده بودم و نمیخواستم این شعله های جهنمی، دامان همسر عزیزتر از جانم را بگیرد که باز التماسش کردم: »مجید! منم حرفهای تو رو قبول دارم! منم میدونم اینا به اسم مسلمون دارن تیشه به ریشه اسلام میزنن! منم از اینا متنفرم! منم میدونم پشت سر همه اینا، آمریکا و اسرائیله! ولی نمیخوام برات اتفاقی بیفته! به خدا نمیخوام یه مو از سرت کم بشه!« سپس با انگشتان لرزانم زخم پیشانی اش را لمس کردم و با صدایی که از دلواپسی به تپش افتاده بود، اوج دل نگرانی ام را نشانش دادم: »مجید! به خدا می ترسم بابا یه بلایی سرت بیاره!« و نه فقط از پدر که از برادران شیطان صفت نوریه بیشتر می ترسیدم که میدانستم تشنه به خون شیعه، شمشیر کینه به کمر دارند که در برابر اینهمه پریشانی ام، لبخندی زد و با آهنگ دلنشین
کلامش، اوج آرامش قلبش را به نمایش گذاشت: الهه جان! نترس! هیچ غلطی نمیتونن بکنن!« ولی دل لبریز دغدغه و نگرانی ام دست بردار نبود و خواستم باز التماسش کنم که از جیب پیراهنش جعبه کوچکی درآورد و با شیرین زبانی ادامه داد: »ناقابله الهه جان! میخواستم گل هم برات بگیرم، ولی گل فروشی ها بخاطر چهارشنبه سوری بسته بودن. شرمنده!« و چه ماهرانه و عاشقانه بحث را عوض کرد و چشمان من هنوز غرق اشک بود که باز با سر انگشت مهربانش به صورت خیسم دست کشید و تمنا کرد: »الهه جان! تو رو خدا گریه نکن! حیف صورت به این قشنگی نیس؟« و من همان طور که بغضم را فرو میدادم، نگاهی به جعبه کوچک در دستش کردم و نمیدانستم به چه بهانه ای برایم هدیه خریده که خودش با شوخ طبعی به زبان آمد: »همیشه مردها یادشون میره، تو خونه ما خانم یادش میره که چه خبره! ای داد بیداد!« و با صدای بلند خندید که تازه به خاطر آوردم امشب سالگرد عقدمان است. بالاخره صورتم به خنده ای بیرنگ و رو باز شد و برای توجیه فراموشی ام بهانه آوردم: »از صبح یادم بود، الان یه دفعه یادم رفت!« از لحن کودکانه ام هر دو به خنده افتادیم و خودم خوب میدانستم که مصیبتهای پی درپی روزگار، روزهای خوش زندگی را از خاطرم برده است.میان خنده های مجید که بیشتر میخواست دل مرا شاد کند، جعبه را باز کردم و دیدم برایم انگشتر طلای ظریف و زیبایی خریده است که بدنه نازکش از نقش و نگار پرشده وبایک ردیف از نگین های پر زرق و برق، مثل ستاره میدرخشید. انگشتر را به دستم کردم و با شوقی که حالا با گرفتن این هدیه زیبا به دلم افتاده بود، از اعماق قلب غمگینم قدردانی کردم: ممنونم مجید جان! خیلی نازه!« و او از جایش بلند شد و با گفتن »قابل تو رو نداره عزیزم!« به سمت آشپزخانه رفت و با مهربانی ادامه داد: »بلند شو بیا که هم من خیلی گشنمه، هم حوریه!« و تا وقتی بود اجازه نمیداد دست به سیاه و سفیدبزنم که من سرِ میز نشستم و خودش غذا را کشید و هنوز چند قاشق نخورده بودیم که صدای زنگ درخانه در انفجار ترقه ای پیچید و دلم را خالی کرد. نگاه پرسشگرمان به همدیگر افتاد که در غربت این خانه منتظر کسی نبودیم. مجید بلند شد و آیفن را جواب داد که صورتش به خنده باز شد و همچنانکه در را باز می ِ کرد، مژده داد: عبدالله!« حالا پس از چند روز جدایی از خانواده، دیدن برادر مهربانم غنیمت شیرینی بود که دلم را غرق شادی کرد. از سر میز غذا بلند شدم وبا قدم های کوتاهم به استقبالش رفتم. هر چند از دیدن دوباره من و مجید خوشحال بود و به ظاهر می خندید، ولی چشمانش به غم نشسته و هر چه تعارفش کردیم، سیری را بهانه کرد و سرِ میز غذا نیامد. من و مجید هم مجبور شدیم زودترغذایمان را تمام کنیم و کنار عبدالله بنشینیم که خودش بی مقدمه سؤال کرد: »چه خبر؟ جایی رو پیدا کردید؟« مجید نگاهی به من کرد و با صدایی گرفته پاسخ داد: »یه جایی رو من امشب دیدم، حاال قراره فردا با الهه بریم ببینیم.« و عبدالله مثل اینکه دنبال بهانه ای باشد تاسرِ حرف را باز کند، نفس بلندی کشید و از مجید پرسید: »برای پول پیش میخوای چی کار کنی؟ میای از بابا بگیری؟« که باز گلویم در بغض نشست و به جای مجید، من پاسخ دادم: »چجوری بیاد بگیره؟ مگه ندیدی بابا اون روز چجوری خط و نشون می کشید؟« و مجید اجازه نداد حرفم به آخر برسد و با لحنی قاطعانه جواب عبدالله را داد: »آره.
ادامه دارد....
نویسنده:فاطمه ولی نژاد✨🌸✨🌸✨🌸✨
🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴وحدت چیست؟ خیانت کدام است؟
سردار سلیمانی پاسخ می دهد:
🔻در خط مقدم جنگ با دشمن نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند او دشمن نیست، دوست است.
🔻خوارج محصول ترویج همین نگاه بودند.
🔻اگر صاحب منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی در مقابل دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شده اند.
🔻کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است.
🔻ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و سرد کردن، در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است.
🆔:@zeinabyavaran313
✅ آنچه رهبری درباره حاج قاسم نگفت‼️
🔹 #زمانهl رهبر معظم انقلاب در فرمایشات اخیر خود به یک خصوصیت بارز و شاخص شهید سلیمانی که یکی از اصلی ترین و مهم ترین ویژگی های ایشان هم در حوزه گفتار وهم در عرصه عمل بود اشاره ای نکردند، نه از این جهت که معظم له اطلاعی از این مشخصه بارز شهید نداشتند بلکه بهتر از هرکسی رهبر معظم انقلاب به این ویژگی شهید واقف بودند اما از آنجا که این موضوع به شخص و جایگاه والای ایشان برمی گشت از اشاره مستقیم به آن خودداری فرمودند. آن موضوع اعتقاد قلبی و راسخ حاج قاسم به "ولایت فقیه" و مسئله ولایتمداری بالای ایشان بود.
🔻آنچه در ذیل می آید تنها بخش کوچکی از جملات ارزشمند شهید سلیمانی راجع به جایگاه رفیع ولی فقیه است:
🔹 مردم! از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت میکند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم. اما این را بدانید؛ والله! علمای شیعه را تماماً و از نزدیک میشناسم. الان ۱۴ سال شغل من همین است. علمای لبنان را میشناسم، علمای پاکستان را میشناسم، علمای حوزه خلیج فارس را میشناسم. چه شیعه و چه سنی، والله! اشهد بالله! سرآمد همه این روحانیت، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایران، این مرد بزرگ تاریخ یعنی «آیتالله العظمی خامنهای» است.
🔹 من با خیلی از علمای شیعه مکاتبه و از نزدیک مراوده دارم و میشناسم آنها را، ارادت داریم. دنبال تبعیت مردم از آنها هستیم. اما اینجا کجا، آنجا کجا؟ بین ارض و سماء فاصله داریم. در حکمت این مرد، در اخلاق این مرد، در دین این مرد، در سیاستشناسی این مرد، در اداره حکومت این مرد، دقت کنیم و در بازیهای سیاسی، مرزهای خودمان را تفکیک کنیم. آدمها میآیند و میروند. آن چیزی که مهم است اتصال ما به ولایت است. آنچه که مهم است، حمایت ما از این نظام است. (کنگره شهدای کرمان- ۱۳۸۹)
🖌 #احد_کریمخانی ( کارشناس زمانه )
🖌 #بازنشر_حداکثری_شود
🆔:@zeinabyavaran313
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»
(به معبود) کسانى که غیر خدا را مى خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند. این گونه براى هر امّتى عملشان را زینت دادیم. سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مى کردند،آگاه مى سازد (و پاداش و کیفر مى دهد).
(انعام/۱۰۸)
🆔:@zeinabyavaran313
❇ تفســــــیر❇
دشنام دادن ممنوع
به دنبال بحثى که درباره منطقى بودن تعلیمات اسلام و لزوم دعوت از راه استدلال، نه از راه اجبار، در آیات قبل گذشت، در این آیه، تأکید مى کند: هیچ گاه بت ها و معبودهاى مشرکان را دشنام ندهید; زیرا این عمل سبب مى شود آنها نیز نسبت به ساحت قدس خداوند همین کار را از روى ظلم و ستم و جهل و نادانى انجام دهند (وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْم).
به طورى که از بعضى روایات استفاده مى شود، جمعى از مؤمنان بر اثر ناراحتى شدید که از بت پرستى داشتند، گاهى بت هاى مشرکان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام مى دادند.
قرآن صریحاً از این موضوع، نهى کرد و رعایت اصول ادب، عفت و نزاکت در بیان را ـ حتى در برابر خرافى ترین و بدترین ادیان ـ لازم مى شمارد.
🌼🌼🌼
دلیل این موضوع، روشن است; زیرا با دشنام و ناسزا نمى توان کسى را از مسیر غلط باز داشت، بلکه به عکس، تعصب شدید آمیخته با جهالت که در این گونه افراد است، سبب مى شود روى دنده لجاجت افتاده، در آئین باطل خود راسخ تر شوند.
سهل است زبان به بدگوئى و توهین نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشایند; چرا که هر گروه و ملتى نسبت به عقائد و اعمال خود، تعصب دارد که قرآن در جمله بعد به این معنى اشاره کرده، مى گوید: ما این چنین براى هر جمعیتى عملشان را زینت دادیم (کَذلِکَ زَیَّنّا لِکُلِّ أُمَّة عَمَلَهُمْ).
و در پایان آیه مى فرماید: سرانجام بازگشت همه آنها به سوى خدا است، و به آنها خبر مى دهد که چه اعمالى انجام داده اند (ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۰۸ سوره مبارکه انعام)
🆔:@zeinabyavaran313
🏴نوحه خوانی زنان
🔷س 2347: آیا روضه و #نوحه_خواندن توسط #زن در مجالس زنانه در صورتی که #نامحرم صدای او را می شنود، جایز است؟
✅ج: اگر زن می داند نامحرم صدای او را می شنود، در صورتی که موجب جلب توجه و #تهییج_نامحرم ، یا #مستلزم_مفسده دیگری باشد، جایز نیست.
#روضه_خوانی_زن #نوحه_خوانی_زن #مداحی_زن
🆔:@zeinabyavaran313
🌷 امام سجاد علیه السلام :
سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى های صحراى محشر در امان است :
✅ اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد.
✅ دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنى را كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و خشم او مى باشد.
✅ سوّم قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران ، سعى كند عيب هاى خود را برطرف نمايد.
📗بحارالا نوار: ج۷۵ ص۱۴۱
🆔:@zeinabyavaran313
🔴 #راه_شاد_نگه_داشتن_همسر
💠 اگر میخواهیـد همیشه شـریک زندگیتان را #شاد نگه دارید در حضور دیگران از توانایـیهای او #تعـریف و تمـجید کنید!
💠 در ذکر توانائیهایش #صادق باشید تا بفهمد که او را درک کرده و او را در زندگی میبینید!
🆔:@zeinabyavaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #ایام_الله رو فراموش نکنیم!
🔸️ این که یک نیرویی، یک ملّتی، این قدرت را دارد، این توان روحی را دارد که به یک قدرت متکبّر زورگوی عالم این جور سیلی بزند، نشاندهندهی دست قدرت الهی است، پس آن روز جزو ایّامالله است.
پ.ن: آمریکا برای همیشه تاریخ تمام شد.
🆔:@zeinabyavaran313
💢 معنای تکبر
” تکبّر فقط این نیست که قیافه بگیریم یا صدایمان را کلفت کنیم، اینها صورتهای ابتدایی و کودکانهٔ تکبّر هستند. اگر حرفِ حقّی به ما عرضه شد و آن را نپذیرفتیم، در واقع «متکبّر» هستیم، به همین سادگی! امام صادق (ع) میفرمایند: «إنّما الکبرُ إنکارُ الحَقِّ؛ به درستی که تکبّر چیزی نیست جز انکار کردن حق.»
آدمیزاد موجودِ زرنگی است، میداند اگر قیافه بگیرد هیچ کس او را تحویل نخواهد گرفت. لذا در ظاهر تواضع میکند و برای کسی قیافه نمیگیرد ولی در واقع قلبش پر از تکبّر است “
📗 بخشی از کتاب "رهایی از تکبر پنهان" اثر استاد علیرضا پناهیان
🆔:@zeinabyavaran313
🔴 واکنش حاج مهدی رسولی به اعمال محدودیت ها به برنامه های #جهان_آرا و ثریا
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹در خبرها دیدم که صداوسیما پخش زنده دو برنامه انقلابی و صریح خود را ممنوع کرده تا از این به بعد به صورت ضبطی پخش شوند!
🔹خیلی ها گفته اند این کار با فشار دولت و برخی چهره های خاص بوده، اهمیتی ندارد! آنچه اهمیت دارد این است که در اوج جنگ رسانه ای با صدها شبکه ماهواره ای فارسی زبان، چرا باید پخش زنده ی معدود برنامه های انقلابی صداوسیما نیز حذف شود؟
آن هم در شرایطی که برخی چهره های خاص و سلبریتی هایی که در تمام بزنگاه ها مقابل انقلاب شمشیر می کشند به راحتی در شبکه های دیگر آنتن زنده شان محفوظ است
🔹هر منصفی می تواند شهادت دهد
در این مدت جهان آرا و ثریا چقدر حرف مردم را بیان کردند، چقدر جبهه انقلاب را در این نبرد رسانه ای با دشمن تقویت کردند و چقدر از مردمی بودند که مخاطب ثابت این دو برنامه بودند...
آقای علی عسگری! ریاست محترم صداوسیما!
🔹انتظار میرود جنابعالی سینه خود را در مقابل هجمه ها و حملات خناسان به رسانه های انقلابی سپر نمایید.
مهدی رسولی
۲۹ دی ۱۳۹۸
🆔:@zeinabyavaran313
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ ۖ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ»
آنها با نهایت اصرار، به خدا سوگند یاد کردند که اگر معجزه اى براى آنان بیاید، حتما به آن ایمان مى آورند. بگو: «معجزات فقط به اراده خداست (و در اختیار من نیست). و شما از کجا مى دانید که هر گاه معجزه اى بیاید (ایمان مى آورند؟ خیر،) ایمان نمى آورند!»
(انعام/۱۰۹)
🆔:@zeinabyavaran313
❇ تفســــــیر❇
شأن نزول:
جمعى از مفسران، در شأن نزول این آیه نقل کرده اند که عده اى از قریش خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، گفتند:
تو براى موسى و عیسى(علیهما السلام)، خارق عادات و معجزات مهمى نقل مى کنى، و همچنین درباره انبیاى دیگر، تو نیز امثال این کارها را براى ما انجام ده تا ما ایمان آوریم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: مایلید چه کار براى شما کنم؟
گفتند: از خدا بخواه کوه صفا را تبدیل به طلا کند، و بعضى از مردگان پیشین ما زنده شوند و از آنها درباره حقانیت دعوت تو سؤال کنیم.
و نیز فرشتگان را به ما نشان بده که درباره تو گواهى دهند.
و یا خداوند و فرشتگان را دسته جمعى با خود بیاور!...
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: اگر بعضى از این کارها را انجام دهم ایمان مى آورید؟
گفتند: به خدا سوگند چنین خواهیم کرد.
مسلمانان که اصرار مشرکان را در این زمینه دیدند از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تقاضا کردند چنین کند، شاید ایمان بیاورند.
همین که پیامبر(صلى الله علیه وآله) آماده دعا کردن شد، که بعضى از این پیشنهادها را از خدا بخواهد (زیرا بعضى از آنها نامعقول و محال بود) پیک وحى خدا نازل شده، چنین پیام آورد:
اگر بخواهى، دعوت تو اجابت مى شود، ولى در این صورت (چون از هر نظر اتمام حجت خواهد شد و موضوع جنبه حسّى و شهود به خود خواهد گرفت) اگر ایمان نیاورند همگى سخت کیفر مى بینند (و نابود خواهند شد).
اما اگر به خواسته آنها ترتیب اثر داده نشود و آنها را به حال خود واگذارى ممکن است بعضى از آنها در آینده توبه کنند و راه حق را پیش گیرند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) پذیرفت و آیات فوق نازل گردید.
🌼🌼🌼
تفسیر:
سوگند دروغ
در آیات گذشته دلایل منطقى متعددى در زمینه توحید، ذکر شد که براى اثبات یگانگى خدا و نفى شرک و بت پرستى کافى بود.
اما با این حال، جمعى از مشرکان لجوج متعصب، تسلیم نشدند و شروع به بهانه جوئى کردند و از جمله خارق عادات عجیب و غریبى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)خواستند که بعضى از آنها اساساً محال بود و به دروغ ادعا کردند که هدفشان آن است این گونه معجزات را ببینند و ایمان بیاورند.
قرآن در این آیه، وضع آنها را چنین نقل مى کند: با نهایت اصرار سوگند یاد کردند که اگر معجزه اى براى آنها بیاید ایمان خواهند آورد (وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آیَةٌ لَیُؤْمِنُنَّ بِها).
اما قرآن در پاسخ آنها، دو حقیقت را بازگو مى کند:
نخست به پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعلام مى کند به آنها بگوید این کار در اختیار من نیست که هر پیشنهادى آنها بکنند انجام مى دهد، لذا مى فرماید: به آنها بگو: معجزات تنها از ناحیه خدا و به فرمان او است (قُلْ إِنَّمَا الآیاتُ عِنْدَ اللّهِ).
سپس روى سخن را به مسلمانان ساده دلى که تحت تأثیر سوگندهاى غلیظ و شدید مشرکان قرار گرفته بودند کرده، مى فرماید: شما نمى دانید که اینها دروغ مى گویند و اگر این معجزات و نشانه هاى مورد درخواست آنها انجام شود باز ایمان نخواهند آورد (وَ ما یُشْعِرُکُمْ أَنـَّها إِذا جاءَتْ لا یُؤْمِنُونَ).
صحنه هاى مختلف برخورد پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آنها نیز گواه این حقیقت است که این دسته در جستجوى حق نبودند بلکه هدفشان این بود که با بهانه جوئى ها مردم را سرگرم ساخته و بذر شک و تردید در دل ها بپاشند.
(تفســــــیر نمونه، ذیل آیه ۱۰۹ سوره مبارکه انعام)
🆔:@zeinabyavaran313
‼️نیّت نماز صبح در وقت مشکوک بین ادا و قضا
🔷س 2350: اگر هنگام نماز صبح ندانیم آفتاب طلوع کرده یا نه، به چه نیتی نماز بخوانیم؟
✅ج: تا یقین نکردهاید که آفتاب طلوع کرده است، می توانید به نیت ادا نماز بخوانید و در هر صورت میتوانید به نیت نماز صبح همان روز – بدون نیت ادا یا قضا - نماز را بجا آورید.
📕منبع: leader.ir
#نماز_صبح #ادا #قضا
🆔:@zeinabyavaran313
﷽
#حدیث
💠امیرالمٶمنین علی(علیه السلام):
🔴رُبَّما کانَ الدَّواءُ داءً، و الدّاءُ دواءً.
🔷چه بسا که دارو بر درد افزاید و یا اینکه بیماری خود دوا باشد‼️
📚نهج البلاغه/نامه۳۱
🆔:@zeinabyavaran313