eitaa logo
ذکری | قم
537 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
28 فایل
بسم‌الله الرحمن الرحیم سرباز مجازی دفاع از حریم حجاب ⧉ وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِين خادم کانال: @MJD1349
مشاهده در ایتا
دانلود
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌸 عا...شق چادر و روسری است، از کوچکی همینطور بود، یادم هست تولد سه سالگی همه‌ی کادوها یک‌طرف رفتند و روسری گل‌گلی که دایی‌جانش آورده بود، یک‌طرف دیگر!! اما چند وقتی است دوست دارد هم‌پای من چادر و روسری سر کند، مانعش که نمی‌شوم، خدا می‌داند در دلم قند آب می‌شود از دیدن آن چهره‌ی معصوم سبزه و نمکی قاب شده در چادر، ولی تشویق زیاد و آن‌چنانی هم نمی‌کنم. دوست دارم با همین حس خودش و در روندی طبیعی عاشق چادر بماند، بلطف حضرت مادر، مشهد که بودیم خودش روسری‌اش را لبنانی گیره می‌زد و چادرش را سر می‌کرد و بال در بال فرشته‌ها وارد حرم می‌شد... نگاه مهربان و خنده‌های پر از لذت خادمان و زائران، مهر تایید حجاب را بر دلش حک می‌کرد و شکلات‌های راه و بیراه، شیرینی‌اش را، اما این‌جا، در محله خودمان، بانوی چادری کم به چشم می‌خورد چه رسد به کودک چادر به سر، آن‌هم زیر سن تکلیف! شال و کلاه کردیم برویم آموزشگاهی در محله‌مان! گفت: مامان چادرم کو؟ من با چادر میام، گفتم: بیا عزیزم. از شدت سرما کلاه بافتنی را سرش کردم و خودش رویش چادر سر کرد😊 بازهم چهره‌ی نمکی‌اش قاب زیبایی شد، رویش را گرفت و مثل یک خانم کوچک، درکنار من و کالسکه، راه افتاد، توی مسیر، حرف می‌زد و دلبری می‌کرد... آدرس را دقیق نمی‌دانستم. _ ببخشید، آموزشگاه دریا جلوتره؟ این را از خانم میانسالی پرسیدم که کاپشن تنگی پوشیده بود، مقنعه مشکی وسط سرش بود و شال گردن سرخابی دور گردنش، عجله داشت، همانطور که رو به جلو قدم می‌گذاشت صورتش را رو به من کرد، نگاهی به سرتاپای خودم و نگاهی به سر تا پای خانم یک وجبی کنارم کرد وگفت: بله، همین‌جا رو تا ته برید، یه خیابون رو رد می‌کنید، تابلوش معلومه. چشم از ما بر نمی‌داشت، کمی جلوی پایش را نگاه می‌کرد و کمی بیشتر از کمی، ما را، باز هم برگشت وگفت : منم دارم همون سمت می‌رم، برسم، اشاره می‌کنم. جلویش را نگاه کرد، به چهارراه رسیده بودیم، باید از خیابان رد می‌شدیم، دوباره برگشت و به فرشته‌ی کوچکم اشاره کرد وگفت: چرا چادر سرش کردی؟ گفتم: من نکردم، خودش دوست داشت سر کرد. گفت: خب آره دیگه... خودتو می‌بینه... البته عقاید هرکس برا خودش محترمه... قیافه‌ای بین تعجب و تاسف به خودش گرفت... گفتم: خودش دوست داره، منم بهش افتخار می‌کنم!😌 نمی‌دانم شنید یا نشنید، باز هم یک قدم جلوتر رفت و دوبار رویش را به من کرد وگفت: نمی‌بینی برا حجاب چی دارن سر مردم میارن؟ این را گفت و از خیابان رد شد... ❌نشد بگویم : نه، فقط می‌بینم برای بی حجابی چه بر سر مردم می‌آورند، نشد بگویم : حجاب، حکم مسلمانی است، شما چرا حجاب نکردی؟ نشد بگویم: حجاب، قانون کشور است، شما چرا حجاب نکردی؟ تعلل کردم و به آن خانمی که بی هیچ روسری از کنارمان رد می‌شد نگفتم: عزیزم شالت را سر کن!! ✖️دل‌دل کردم و به آن بانویی که آن‌طرف خیابان، هیچ روسری حتی دور گردنش نبود نگفتم: چرا؟ نگفتم، رودربایستی کردم، دل‌دل کردم، لال شدم، هزار دلیل و توجیه برای نگفتن‌هایم تراشیدم، نهی از منکر نکردم.😔😔 اینجا حقم هست که نهی از معروف بشنوم...‼️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ 📡به کانال آمرین بپیوندید👆