eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
862 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
635 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📚📚 رمان شماره نهم 📌 بنام 📕 #اینک_شوکران" 📝نوشته مریم برادران 🔮 به روایت #فرشته_ملکی
ا🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺 ا﷽🌺﷽🌺﷽🌺 ا🌺 ✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 1⃣3⃣ 💞ﺑﻌﺪ ﻧﺸﺴﺖ روي ﺗﺨﺖ ﮔﻔﺖ:"ﯾﮏ ﺟﺎي ﮐﺎرم ﺧﺮاب ﺑﻮد. آن ﻫﻢ ﺗﻮ ﺑﺎﻋﺜﺶ ﺑﻮدي. ﻫﺮ وﻗﺖ ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﺑﺮوم آﻣﺪي ﺟﻠﻮي ﭼﺸﻤﻢ ﺳﺪ ﺷﺪي. ﺣﺎﻻ دﯾﮕﺮ ﺑﺮو. ﻫﻤﻪي ﺑﯽ ﻣﻬﺮي و ﺳﺮﺳﻨﮕﯿﻨﯿﺶ ﺑﺮا ي اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ دل ﺑﮑﻨﻢ . ﻣﯽ داﻧﺴﺘﻢ. ﮔﻔﺘﻢ: "ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺧﺎن ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺑﻪ رﯾﺸﺖ ﭼﺴﺒﯿﺪه ام و وﻟﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ. ﺣﺎﻻ ﺑﺒﯿﻦ." ﻣﺎ روزﻫﺎي ﺳﺨﺖ ﺟﻨﮓ را ﮔﺬراﻧﺪه ﺑﻮدﯾﻢ. ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮدم اﯾﻦ روزﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬرد، ﭘ ﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ و ﺑﻪ اﯾﻦ روزﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﻢ. ﻧﺎﻫﺎر ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن را ﻧﺨﻮرد. دﻟﺶ ﻏﺬاي اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ(ع) ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ. دﮐﺘﺮش ﮔﻔﺖ:"ﻫﺮﭼﻪ دﻟﺶ ﺧﻮاﺳﺖ ﺑﺨﻮرد. زﯾﺎد ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪارد." ﺑﻪ ﺟﻤﺸﯿﺪ زﻧﮓ زدم و او از ﻫﯿﺌﺖ ﻏﺬا و ﺷﺮﺑﺖ آورد. ﻫﻤﻪ ي ﺑﺨﺶ را ﻏﺬا دادﯾﻢ. دو ﺑﺸﻘﺎب ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺮاي ﺧﻮدﻣﺎن.ﯾﮑﯽ از ﻣﺮﯾﺾ ﻫﺎ آﻣﺪ. ﺑﻬﺶ ﻏﺬا ﻧﺮﺳﯿﺪه ﺑﻮد. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﺸﻘﺎب ﻏﺬاش را داد ﺑﻪ او و ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ از ﯾﮏ ﺑﺸﻘﺎب ﺧﻮردﯾﻢ. ﻧﮕﺮان ﺑﻮدم دوﺑﺎره دﭼﺎر اﻧﺴﺪاد روده ﺑﺸﻪ، اﻣﺎ ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ ﮐﻪ از ﺧﻮاب ﺑﯿﺪار ﺷﺪ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮد. ﮔﻔﺖ: "از ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ. ﻧﻈﺮ اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ روي ﻣﻦ ﻫﺴﺖ. ﻓﺮﺷﺘﻪ، ﻫﺮ بلایی ﺳﺮم ﺑﯿﺎد ﺻﺪام در ﻧﻤﯿﺎد." 💞{ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪار ﻣﺎﻧﺪ. ﻧﻤﺎز ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ، دﻋﺎ ﻣﯽ ﮐﺮد، زل ﻣﯽ زد ﺑﻪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﮐﻪ آرام ﺧﻮاﺑﯿﺪه ﺑﻮد ،اﻧﮕﺎر ﻓﺮدا ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎر دارد. از ﺧﻮدش ﺑﺪش آﻣﺪ. ﺗﻈﺎﻫﺮ ﮐﺮدن را ﯾﺎد ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد. ﮐﺎري ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﺮد ﺑﺘﻮاﻧﺪ. اﯾﻦ ﭼﻨﺪ روز ﺗﺎ آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮد ، ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮده ﺑﻮد و ﺟﻠﻮي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺧﻨﺪﯾﺪه ﺑﻮد. دﮐﺘﺮ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺳﺮﻃﺎن روده داده ﺑﻮد. ﺳﺮﻃﺎن ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪي روده ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﺪه زده ﺑﻮد. ﺟﻮاب ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن ﺳﭙﺎه ﻫﻢ آﻣﺪه ﺑﻮد: ﺟﺎﻧﺒﺎز ﻧﻮد درﺻﺪ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ دﯾﺮوز زﯾﺮ ﺑﺎر ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎري ﻫﺎ از ﻋﻮارض ﺟﻨﮓ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎ اﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺎز ﺑﻨﯿﺎد ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﺑﯿﻤﺎري ﻫﺎي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﺎدرزادي اﺳﺖ. ﻫﻤﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﻮدﻧﺪ؛ ﻓﺮﺷﺘﻪ، ﺟﻤﺸﯿﺪ، دوﺳﺘﺎن ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ. اﻣﺎ ﺧﻮدش ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﮐﻪ « وﻗﺘﯽ ﺑﻪ دﻧﯿﺎ آﻣﺪم، ﺑﺪﻧﻢ ﭘﺮ از ﺗﺮﮐﺶ ﺑﻮد. ﺧﺐ، راﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ.» ﻫﯿﭻ وﻗﺖ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮد ﻣﺜﻞ او ﺳﮑﻮت ﮐﻨﺪ... ...🖊 📝به قلم⬅️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
📣 #رمان شماره #چهارده 🌷 #رمان_مفهومی_شهدایی ❤️ بنام #رمان_دختران_آفتاب 📝 نوش
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺 ☀️ ☀️ بالاخره تصميمش را گرفت. حرف زد: فاطمه- حرف هايت رو زدي؟ درد دل هايت رو كردي؟ اميدوارم دلت خالي شده باشه! سميه دوباره به سرعت سرش را بلند كرد: - نه فاطمه! نه! من نمي خواستم فقط درد دل كنم يا عقده‌هاي دلم را خالي كنم. اگر چه مدت‌ها بود به دنبال فرصتي براي اين كار بودم. ولي من مي‌خواستم دست كم تو بفهمي من چي مي‌گم! تو درك كني من چي مي‌خوام يا چرا مي‌خوام. مي‌خواستم تو، عاطفه يا اين مريم خانم بفهمين اين بغضي كه گلوم رو گرفته و نمي ذاره درست حرف بزنم يا نفس بكشم چيه؟! من اگر اين حرف‌ها رو به تو نتونم بزنم، به كي بايد بگم؟! فاطمه- من حرفهاي تو رو مي‌فهمم، درد و غصه ات رو هم درك مي‌كنم. ولي تو هم سعي كن حرف و درد و دغدغه بقيه رو بفهمي. سعي كن كمي هم به اون‌ها حق بدي. سمیه- يعني به اون‌ها حق بدم كه اعتقاداتم رو زير سوال ببرن؟! فاطمه- دوره، دوره فكر و انديشه است. سمیه- و دوره گم شدن ايمان و اعتقادات‌ها لا به لاي مباحث شرك آميز و شبه پراكني ها. فاطمه- ولي اصول دين تحقيقيه! سمیه- من انتخابم رو كردم. ديگه احتياج به تحقيق ندارم. فاطمه- اون‌ها كه انتخاب نكردن چي؟ سمیه- تحقيق كنن اما شك و شبه ايجاد نكنن، اون هم در اعتقادات اصول دين. فاطمه- مگه شك گذرگاه يقين نيست؟! سمیه- ولي گذرگاهي كه يه طرفش رو به پرتگاهه و هيچ عقل سليمي عمداً از چنين گذرگاهي عبور نمي كنه فاطمه نفس عميقي كشيد و رفت طرف پنجره كسي كه با سوال به حقانيت عقيده اي برسه در ايمانش راسخ تره يا كسي كه اون رو به شكل ارثي پذيرفته؟ آيا هر كسي چنين سوال‌هايي داره، منظورش شبه پراكني ست؟ خود تو واقعاً از اين سوال‌ها نداشتي؟ سمیه- چرا داشتم. ولي سعي كردم براي پيدا كردن جوابشون به اهلش و متخصصش مراجعه كنم. نه كساني كه مثل خود من غرق در شك و شبهه اند فاطمه- و اگر چنين كسي رو گير نياوردي؟! سمیه- اون سوال يا شك رو تو دل خودم نگه مي‌دارم. نه اين كه منتقلش كنم به كسان ديگه. فاطمه- بي جواب گذاشتن اين سوال‌ها باعث رفعشون شده يا اون‌ها رو بيشتر كرده؟ سميه رفت عقب و تكيه داد به ديوار: كسي كه بخواد بهانه بگيره، راهش رو پيدا مي‌كنه. مرتب با همه چيز و همه كس مخالفت مي‌كنه. براي همين هم مرتب به دنبال نظريات مخالف مي‌ره. فاطمه هنوز پشتش به سميه بود. خب مگه بده دختري پر مطالعه باشه؟ مگه بده چنين دختري بخواد حرف‌هاي مخالفين رو ياد بگيره تا به وسيله اون‌ها بتونه بهتر بهونه بگيره چي؟ باز هم بد نيست؟! فاطمه با تعجب به سمت سميه برگشت. نگاهش ديگر آرام نبود. تو واقعاً فكر مي‌كني بچه‌هاي ما چنين آدم‌هايي باشن؟ تو فكر مي‌كني هر كسي سوالي داره قصدش شبهه پراكنيه؟!😟😠 ابروهاي فاطمه به هم نزديك شده بود و پيشاني اش را چين داده بود. نگاهش هيبت خاصي به او داده بود. شايد به همين دليل بود كه سميه ديگر بيش از اين نگاه فاطمه را طاقت نياورد. سرش را پايين انداخت؛ انگار بخواهد از چنگال نگاه فاطمه فرار كند. ولي هيبت نگاه فاطمه هنوز هم روي سميه چمبره زده بود. سميه چاره اي نداشت. بالاخره بايد حرفي ميزد. شايد راهي باز شود. به هر جهت، من به دلايل مختلف ترجيح مي‌دم با كساني همنشين باشم كه صد درصد از لحاظ اعتقادي مورد تاييد باشن. بدتر شد. اين را از نگاه و لحن ناراحت فاطمه فهميدم. مورد تاييد كي؟ تو؟ مگه ما كي هستيم؟ حضرت زهرا؟! فكر مي‌كني چون كمي رومون رو محكم تر مي‌گيريم يا نمازمون رو اول وقت مي‌خونيم يا شب‌هاي جمعه دعاي كميلمون ترك نمي شه، حق داريم خودمون رو بالاتر از بقيه بدونيم؟ اصلاً هم حواسمون نيست كه افتاده ايم تو دام و ! سميه سرش را بلند كرد. با تعجب و وحشت: عجب و غرور؟!😰 فاطمه- بله! همين كه خودمون رو بالاتر از اطرافيانمون بدونيم! اين كه توجهي به نقص‌ها و اشتباهات خودمون نداشته باشيم، اين كه هيچ توجهي به امتيازات و خوبي‌هاي اطرافيانمون نداشته باشيم نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند 🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀 ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت