😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 251
💠«به پدرم گفتم: می خواهم زن بگیرم یک، نگاهی به من کرد و گفت: چقدر درآمد داری
که می خواهی زن بگیری»؟
💠«گفتم: سر جمع هشتصد نوهصد تومنی میشه پدرم زد زیر خنده و گفت: پاشو برو بچه گفتم: چرا؟ گفت: با هشتصد نوهصدهزار تومن میشه زندگی کرد»؟
💠«می خواهی دختر مردم رو بدبخت کنی؟
بهش گفتم: میشه یه سوال ازت بپرسم گفت: بپرس گفتم: اگر یک پولدار بیاید بهت بگه که برا پسرت زن بگیر، بعد بهت امضا و تضمین بده که ماهانه خرج زندگی بچه ات رو میدم، قبول می کنی»؟
💠«بابام بلافاصله گفت: خب معلومه که قبول می کنم گفتم: بابا جون! تو حرف و امضای یه پولدار رو که نمی دونی واقعا چه جور آدمیه قبول می کنی و به پشتوانه ی اینکه قول داده زندگی پسرت رو تامین کنه برا بچه ات زن می گیری»،
💠«اما حرف خدا رو قبول نمی کنی بهش برخورد و گفت: یعنی چی؟ گفتم: خدا توی قرآن " سوره ی نور آیه ۳۲ " فرموده: برا بچه هاتون زن بگیرید، اگه تنگدست و پول ندارن من خودم از فضلم بی نیازشون می کنم».
💠«اونوقت شما به حرف یه پولدار که نمی شناسیش و ممکنه بعدها بزنه زیر حرفش اعتماد می کنین، اونوقت حرف خدا که هرگز دروغ نمیگه رو قبول نمی کنی؟ یعنی حرف خدا رو کمتر از یه پولدار قبول داری»؟
💠«بابام رفت توی فکر و هیچی نگفت منم بلند شدم و رفتم، فردا صبح بابام به مامانم گفت: به فکر یه عروس برا پسرت باش»...
💠«إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ/۳۲».
💠«اگر فقیر وتنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد خداوند گشایش دهنده و آگاه است»!
✅ پدران و مادران عزیز فرزندانتان رو تنها نزارید ..
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 252
بچه که بودم، علاقهی عجیبی به پیدا کردن گنج داشتم
محبوب ترین اسباب بازیهایم را داخل یک قوطی میگذاشتم و آن را توی باغچه حیاط، در یک جای مشخص، خاک میکردم تا روزی دوباره پیدایشان کنم و به لذت اکتشاف گنج برسم که اسباب بازیها، برایم با ارزشتر از قبل شوند!!
جالب ترین قسمت ماجرا این بود که برای اینکار، نقشه دقیقی از گنج و محل چال کردن اسباب بازیها میکشیدم و از آن جالبتر اینکه نقشه را هم داخل همان قوطی میگذاشتم و آن را خاک میکردم!!!
فردای آن روز، دلم برای اسباب بازیهایم تنگ میشد، تمام باغچه را زیر و رو میکردم اما پیدایشان نمیکردم، بیخیال میشدم و میرفتم دنبال زندگیام...
چند سال بعد، بر حسب یک اتفاق، قوطی مورد نظر پیدا میشد اما اسباب بازیها دیگر برای من آن جذابیت سابق را نداشتند!
معیارهای من، ناخودآگاه تغییر کرده بود و چیزهای جدیدی جای آنها را در ذهن و قلبم گرفته بود...
خواستم بگویم همهی ما آدمهایی را دوست داریم و تصور میکنیم اگر زمان زیادی از آنها دور باشیم، تعلق و دلبستگیمان بیشتر میشود اما اینطور نیست!
فاصله، هیچ چیز و هیچ کس را با ارزش نمیکند!
با گذر زمان، آدمها به طرز عجیبی عوض میشوند
شاید همین آدم معمولی امروز، عزیزترین آدم دیروز بوده...
هرگز برای تحکیم روابطتان فاصلههای طولانی نگیرید!
⚠️دوری، دوستی نمیآورد❗️
دوری، بانیِ بیرحمانهترین فراموشیهاست!!!
🌺
﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽
﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽🌺﷽
📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد
✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
✍ مــطــالب صــلواتی👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db
🔴کپی با ذکر صلوات🔴
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 253
مردی میبایست تحت عمل جراحی قرار میگرفت.
با اینکه داروی مسکنی به او تزريق کرده بودند، اما باز هم بیقرار و آشفته بود.
پرستاری مهربان به او گفت:
آيا پريشان و ناراحت هستيد؟
مرد دستهايش را به نشانه تشويش به هم ماليد و پاسخ داد: بسيار بيشتر از اين!!!
پرستار گفت:
اما شما نبايد مضطرب باشيد،
چون قرار است به زودی حالتان از هميشه بهتر شود.
لبخندی کم رنگ بر لبان بیمار نشست.
پرستار افزود:
میدانید که دو راه برای برخورد با عمل جراحی وجود دارد، میتوانيد خود را تا سر حد مرگ نگران کنيد،
يا میتوانید به ما اعتماد کنيد.
تيم جراحی ما از بهترینهاست.
شما اصلا نبايد بترسيد
سپس چشمکی زد، دستهای بيمار را فشرد و با لحنی توطئه آميز اشاره کرد:
به خصوص که من در اتاق عمل کنار شما خواهم بود و مراقب هستم که همه چيز درست پيش برود...
هنگامی که بيمار اين حرفها را شنيد، احساس آرامش کرد...
عمل جراحی با موفقيت برگزار شد و بيمار کاملا بهبود يافت.
آن مرد از اين ماجرا درس مهمی برای سراسر زندگی آموخت
ما میتوانیم با يک موقعيت دو گونه برخورد متفاوت داشته باشيم
میتوانیم خود را تا سر حد مرگ نگران کنيم، يا میتوانیم به نيرویی برتر اعتماد کنيم.
اگر فقط میتوانستیم به همان شدت نگرانی خود به خدا توکل کنيم،
هرگز نگران نمیشدیم...
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی