فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 بفرستید برای خانم هایی که میگن خیلی دوست دارم چادری بشم اما میترسم مسخرم کنن.
🎙استاد شجاعی
#حجاب
#فرهنگسازی_حیا
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 بندگان خوب خدا
👤حجتالاسلام #عالی
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
👹اسامی شیاطین و وظایف آنها:
1_ ولهان؛ انسان را در طهارت و نماز وسوسه می کند و به شک می اندازد که این نماز باطل است
2_هفاف؛ برای ترسانیدن انسان در صحرا وبیابان را به وهم و خیال اندازد یا به شکل حیوانات گوناگون به نظر انسان درآید
3_ زلنبور؛ موکل بازاری هاست. لغویات و دروغ،را پیش انسان زینت میدهد
4_ ثبر؛ در وقتی که مصیبتی به انسان وارد می شود، صورت خراشیدن، سیلی به خود زدن، یقه و لباس پاره کردن را برای انسان پسندیده جلوه می دهد.
5_ابیض؛ ماءمور به خشم در آوردن انسان است و غضب را پیش او موجه جلوه می دهد و به وسیله آن خونها ریخته می شود.
6-اعور؛(اعور، همان شیطانی است که بر صیصای عابد را وسوسه کرد تا با دختری زنا کند.)
7_داسم؛ همواره مراقب خانه هاست. وقتی انسان داخل خانه شد و سلام نکرد و نام خدا را بر زبان نیاورد، با او داخل خانه می شود و آن قدر وسوسه می کند تا شر و فتنه ایجاد نماید
8_مطرش؛ کار او پراکندن اخبار دروغ وجعل است.
9_قنذر؛ او نظارت بر زندگی افراد می کند. به طوری که انسان در برابر ناموس خود بی تفاوت می شود.
10_دهار؛ ماءموریت او آزار مؤمنان در خواب است.
11_قبض؛ وظیفه او تخم گذاری ست. روزی سی عدد تخم می گذارد. ده عدد در مشرق و ده عدد در مغرب و ده عدد زمین، از هر تخمی عده ای از شیاطین و عفریت ها و غول ها و جن بیرون می آیند که تمام آنها دشمن انسان اند.)
12_تمریح؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: برای ابلیس - در گمراه ساختن افراد - کمک کننده ای به نام (تمریح) وی در آغاز شب بین مغرب و مشرق به وسوسه کردن، وقت مردم را پر می کند.
13_قزح؛ ابن کوا از امیرالمؤمنین علیه السلام از قوس و قزح پرسید، حضرت فرمود: قوس قزح مگو؟! زیرا نام شیطان (قزح) است بلکه بگو قوس اله و قوس الرحمن
14_زوال؛ از مردانی که دارای مرض (ابنه) بوده و هستند ی: (زوال) پسر ابلیس با آنها مشارکت می کند ایشان مبتلا به آن مرض می شوند.
15_لاقیس؛ او یکی از دختران شیطان و کارش وادار کردن زنان به هم جنس بازی است .
16_متکون؛ شکل خود را تغییر می دهد ومردم را گول میزند.
. 17_مذهب؛ خود را به صورت های مختلف در می آورد، مگر به صورت پیغمبر و یا وصی او. مردم را با هر وسیله که بتواند گمراه می کند.
18_خنزب؛ بین نمازگزار نمازش حایل می شود؛ یعنی توجه قلب را از وی برطرف می کند. د.
19_مقلاص؛ موکل قمار است. قمار بازها همه به دستور او رفتار می کنند
20_طرطبه؛ از دختران آن ملعون می باشد. کار او وادار کردن زنان به زنا است و هم جنس بازی را هم به آنان تلقین می کند.
📚منبع: سفینة البحار، جلد 1، ص 99 و ص
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
عباسقلی خان فرد ثروتمند و در عین حال
خیری بود که در مشهد بازار معروفی داشت
مسجد، مدرسه، آب انبار، پل، دارالایتام
و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست
داشته است
به او خبر داده بودند در حوزه علمیهای که
با پول او ساخته شده طلبهای شراب میخورد
ناگهان همهمهای در مدرسه پیچید
طلاب صدا میزدند حاج عباسقلی است
که به مدرسه وارد شده
در این وقت روز چه کار دارد؟
از بازار به مدرسه آمده است!
عباسقلی خان یکسره به حجره من آمد
و بقیه همراهان هم دنبالش داخل حجره
آمدند و همه نشستند ناگهان عباسقلی خان
به تنهائی از جایش بلند شد
و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت
رو به من کرد و گفت: لطفاً بفرمائید
نام این کتاب قطور چیست؟
گفتم: شاهنامه فردوسی
دلم در سینه بدجوری میزد
سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته
شده است بدنم میلرزید
اگر پشت آن کتاب را نگاه کند
چه خاکی باید بر سرم بریزم؟
عباسقلی خان دستش را آرام به سوی
کتابهای دیگر دراز کرد
ببخشید نام این کتاب چیست؟ بحارالانوار
این یکی چطور؟ گلستان سعدی
این یکی چیست؟ مکاسب و این یکی؟!
لحظاتی بعد آنچه نباید بشود به وقوع پیوست
عباسقلی خان آنچه را که نباید ببیند
با چشمان خودش دید
کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را
لمس کرد سپس با چشمانی از حدقه درآمده
به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت:
این چه نوع کتابی است اسمش چیست؟
معلوم بود عباسقلی خان پی برده بود
و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت
همان کتاب را هدف قرار داده بود
برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید
چشمهایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد
آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود
چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟!
خدایا! کمکم کن نفهمیدم اشتباه کردم
خوشبختانه همراهان عباسقلی خان
هنوز روی زمین نشسته بودند و نمیدیدند
اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود
چه باید کرد؟
بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟
چرا آقا الآن میگم، داشتم آب میشدم
خدایا! دستم به دامنت در همین حال ناگهان
فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه
بر زبان راندم: یا ستارالعیوب و گفتم
نام این کتاب «ستارالعیوب» است آقا!
فاصله سؤال آمرانه عباسقلی خان و جواب
التماس آمیز من چند لحظه بیشتر نبود
شاید اصلاً انتظار این پاسخ را نداشت
دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان
و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود
حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود
احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد
طوری که انگار برق گرفته باشدش
شاید انتظار این پاسخ را نداشت
چشمهایش را بر هم نهاد
چند قطره اشک از لابهلای پلکهایش چکید
ایستاد و سکوت کرد ساکت و صامت
و یکباره کتاب ستارالعیوب (!) را
سر جایش گذاشت و از حجره بیرون رفت
همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند
حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند
و عباسقلی خان هم هیچگاه به روی خودش
هم نیاورد که چه دیده است
اما آن محصل آن مدرسه هماندم عادت را
به عبادت مبدل کرد سر بر خاک نهاد
و اشک ریخت
سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت
محصل آن روز بعدها معلم و مدرس شد
و روزی در زمره بزرگان علم قصه زندگیاش
را برای شاگردانش تعریف کرد
«زندگی من معجزه ستارالعیوب است»
ستارالعیوب یکی از نامهای احیاگر
و معجزه آفرین خدا است و من آزاد شده
و تربیت یافته همان یک لحظه رازپوشی
و جوانمردی عباسقلی خان هستم
که باعث تغییر و تحول سازندهام شد
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
🔴 کوچه بن بست!
👈هر چه می خواهی در این دنیا زندگی بکن! اما آخرش مرگ است. آقا از این کوچه نرو بن بست است. این خیره سر می رود. تاریک هم هست، پیشانی اش می خوره به دیوار! این دنیا هم کوچه ی بن بست است. آخرش پیشانی مان می خورد به سنگ لحد، آن وقت تازه پشیمان می شویم. می گوییم خدایا ما را به دنیا باز گردان، ما اشتباه می کردیم. دیگر عمل صالح انجام می دهیم.
👈 خطاب می رسد، «کلّا»"ساکت شو! " تو برگردی به دنیا همان آدم اولی هستی ! تو خوب بشو نیستی. می گویی من را برگردان به دنیا، آدم خوبی می شوم؟!
👈 (می گویند) این همه جنازه بُردی، دوستانت را بُردی دفن کردی، می خواستی خیال کنی که خودت مرده ای. بسم الله. جنازه کـه بردی دفن کنی فـکر کن خـودت هستی و دوباره زنـده شـدی، آمده ای به دنیا. آیا اعمالمان را خوب می کنیم.؟!
(فرازی از فرمایشات آیت #مجتهدی – ره)
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دعا آثار و برکات بسیاری دارد؛ حتی اگر مستجاب نشود
🎙حجت الاسلام #رفیعی
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
✍ از اميرالمؤمنين سؤال شد:
برای فروبستن چشم [از گناه] از چه وسیلهای میتوان کمک گرفت؟ فرمود: با آرامگرفتن، به همراه در نظرداشتن قدرت خداوندی که بر نهانیهای تو آگاه است.
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
✅عاقبت به خیری!
✍حجه الاسلام و المسلمین قرائتی :روزی در حرم امام رضا (ع) به صورت اتفاقی در سه جای مختلف حرم سه عالم بزرگ شهر مشهد مرحوم آیه الله میرزا جواد آقای تهرانی و مرحوم آیه الله مروارید و مرحوم آیه الله میرزا علی آقای فلسفی را دیدم از هر سه بدون اینکه از یکدیگر اطلاع داشته باشند یک سوال را پرسیدم.
اگر یک دعای مستجاب داشته باشید از خدا چه می خواهید؟
هر سه پاسخ دادند:
عاقبت به خیری!
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : لاَ يَزَالُ اَلْمُؤْمِنُ خَائِفاً مِنْ سُوءِ اَلْعَاقِبَةِ لاَ يَتَيَقَّنُ اَلْوُصُولَ إِلَى رِضْوَانِ اَللَّهِ حَتَّى يَكُونَ وَقْتُ نَزْعِ رُوحِهِ وَ ظُهُورِ مَلَكِ اَلْمَوْتِ لَهُ .
📚بحار الانوار ج ۶۸ ص ۳۶۶
رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود: مؤمن هميشه از سوء عاقبت خائف و بيمناك است و به رسيدن به رضوان الهى و خشنودى حق يقين و اطمينان ندارد تا آن هنگام كه قبض روح مىشود و ملك الموت در كنارش حاضر ميگردد.
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
🔍روحها وقتی بزرگ شد، وای به حال آن بدنها! روح وقتی بزرگ شد و روح همه بدنها شد و درد همه را احساس کرد،
😔کارش به آنجا میکشد که مجازات میبیند، برای چه؟ برای غافل ماندن از حال یک بیوه زن و چند یتیم.
🧕میان کوچه زنی را میبیند که مشک به دوش گرفته است. علی علیه السلام آدمی نیست که بیتفاوت از کنار این مناظر بگذرد.
🙆♀💧علت ندارد که یک زن خودش آب کشی کند، حتماً کسی را ندارد یا کسی دارد ولی به حال این زن نمیرسد. فوراً خودش جلو میرود
🤦♂(نمیگوید: آی شُرطه! آی پاسبان! آی نوکر! آی غلام! آی قنبر! تو بیا)، با کمال ادب میگوید: خانم! اجازه میدهید شما را کمک دهم و من مشک آب را به دوش بکشم؟ این زحمت را به من بدهید.
👈🧕آن زن میگوید: خدا پدر تو را بیامرزد. به خانه آن بیوه زن میرود.
⚠️💁♂همینکه مشک را زمین میگذارد، استفسار میکند که ممکن است برای من توضیح بدهید که چرا خودتان آب کشی میکنید؟ شاید مردی ندارید؟ میگوید:
🧔👩👧👧بله، اتفاقاً شوهر من در رکاب علی بن ابیطالب کشته شد. من هستم و چند تا یتیم. این کلمه را که میشنود، سرتا پایش آتش میگیرد.
🌌🚶♂نوشتهاند آن شب وقتی برگشت و به خانه رفت، تا صبح خوابش نبرد. صبح، نان و گوشت و خرما و پول با خودش برمیدارد و با عجله میرود و درِ خانه همان زن را میزند.
🧕☝️میگوید: کیستی؟ میفرماید: من همان برادر مؤمن دیروز تو هستم. به سرعت گوشتها را کباب میکند و به دست خودش در دهان یتیمها میگذارد و یتیمها را روی زانو مینشاند
😭و آرام به آنها میگوید: از تقصیر علی که از شما غافل مانده بگذرید. آنگاه تنور را آتش میکند.
🔥😰وقتی سر تنور میرود، صورتش را به آتش نزدیک میکند. حرارت آتش را احساس میکند، [با خود میگوید:[ علی! حرارت آتش دنیا را بچش و آتش جهنم یادت بیاید،
❌تا دیگر از حال مردم غافل نمانی. بدنی که باید جور بکشد اینطور است، بدنی که روحش روح همه مردم است این گونه است.
🤲باسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم یا الله....
✨خدایا تو را قسم میدهیم به حقیقت علی بن ابیطالب که درد سلام را در دل ما ایجاد کن. عاقبت امر همه ما را ختم به خیر بفرما. درد محبت، و ✨معرفت و طاعت و عبادت خودت را در دلهای ما قرار بده. احساس همدردی با خلق خودت را در ما ایجاد بفرما. ما را از پرتو نور ولایت علی علیه السلام ✨بهرهمند بفرما. ما را پیرو واقعی آن بزرگوار قرار بده. دلهای ما را به نور ایمان منور بگردان. ما را با حقایق اسلام آشنا بفرما.
⚡️و لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم
📚 #استاد_مطهری، انسان کامل
ص74، 75، 76 ✨
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲دعای مادر رو دست کم نگیرید ...!
💠ماجرای دعا مادر حضرت موسی(ع)
پدر و مادرت را نگاه کن. نگاه کردن به جمال مادرت خودش عبادته
فرمان مادر را ببر، ببین که چه بر سر تو خواهد آمد. هرچه مادرت سخت گیر تر باشد فرمانش را ببر ...
اگر مادرت تند باشد فرمان بردن از او اثرش بیشتر است.
فرمان مادر ِ خوش اخلاق را که همه می برند.
اگر به غریبه هم بگوید اینجا بیا، خواهد گفت خانم چه می گویید، چشم. کارش را رها می کند و بار او را بر میدارد و یا راه او را باز می کند.
اگر مادر و پدر تندی دارید تا فرمان او را بردید آن وقت می فهمید چه کرده اید. خداوند متعال نشانت خواهد داد که ببین چه کرده ای،
کار بزرگان را انجام دادی، با ما رفیق و انیس و مونس شدی ...
"حاج محمد اسماعیل دولابی"
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
✨﷽✨
#پندانه
🌼نماز خواندن دزد و کرامت خداوند
✍حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش میاندیشید که دخترش را به چه کسی بدهد تا مناسب او باشد.
در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد.
از قضا آن شب یک دزد قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد. پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید. در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد.
هنگامی که به دنبال اشیای مناسب میگشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در را شنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کند.
سربازان داخل شدند و او را در حال نماز دیدند،
وزیر گفت: سبحان الله! چه شوقی دارد این جوان برای نماز ...
و دزد از شدت ترس هر نمازی که تمام میکرد نماز دیگری را شروع میکرد.
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم بردند.
وقتی حاکم تعریف دعاها و نمازهای جوان را از وزیر شنید، به او گفت: تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و میخواستم دامادم باشد، اکنون دخترم را به ازدواج تو در میآورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...
جوان که این را شنید بهتزده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمیکرد، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت: خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی فقط با نماز شبی که از ترس آن را خواندم! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود، چه به من میدادی و اگر با ایمان و اخلاص میخواندم، هدیهات چه بود ...
✅کانال استاد قرائتی
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
✅اهمیت اخلاق خوب
✍️دوران رسول خدا بود. بانوی مسلمانی همواره روزه میگرفت و به نماز اهمیّت بسیار میداد؛ حتّی شب را با عبادت و مناجات به سر میبرد ولی بداخلاق بود و با زبان خود همسایگانش را میآزرد. شخصی به محضر رسول خدا آمد و عرض کرد: فلان بانو همواره روزه میگیرد و شب زندهداری میکند، ولی بداخلاق است و با نیش زبانش همسایگان را میآزارد.
رسول اکرم (ص) فرمود: لا خیر فیها هی من اهل النّار؛ در چنین زنی خیری نیست و او اهل دوزخ است. از این داستان استفاده میشود که نمازخوان باید اخلاق هم داشت باشد.
📚بحارالانوار، ج71، ص294
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e