eitaa logo
⚜ ذکر صالحین ⚜
44.3هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
9 فایل
✅استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال میباشد😊 تبلیغات پربازده و ارزان👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1008205834Cb6c51cb222
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ ذکر صالحین ⚜ 💥مرد گناهکاری که آمرزیده شد. 🔶 در اطراف بصره مردی فوت کرد و چون بسیار آلوده به معصیت بود کسی برای حمل و تشییع جنازه او حاضر نگشت. 🔷 زنش چند نفر را به عنوان مزدور گرفت و جنازه او را تا محل نماز بردند ولی کسی بر او نماز نخواند. بدن او را برای دفن به خارج از شهر بردند. 💠 در آن نواحی زاهدی بود بسیار مشهور که همه به صدق و صفا و پاکدلی او اعتقاد داشتند. زاهد را دیدند که منتظر جنازه است. 🌾 همین که بر زمین گذاشتند زاهد پیش آمد و گفت آماده نماز شوید و خودش نماز خواند. 🔶 طولی نکشید که این خبر به شهر رسید و مردم دسته دسته برای اطلاع از جریان و اعتقادی که به آن زاهد داشتند از جهت نیل به ثواب می آمدند و نماز بر جنازه میخواندند و همه از این پیش آمد در شگفت بودند. ❓بالاخره از زاهد پرسیدند که: چگونه شما اطلاع از آمدن این جنازه پیدا کردید؟ 💠 گفت: در خواب دیدم به من گفتند برو در فلان محل بایست جنازه ای می آورند که فقط یک زن همراه اوست بر او نماز بخوان که آمرزیده شده. ❔زاهد از زن پرسید شوهر تو چه عملی میکرد که سبب آمرزش او شد؟ 🍷زن گفت: شبانه روز او به آلودگی و شرب خمر میگذشت. 💠 پرسید آیا عمل خوبی هم داشت؟ 🔶 زن جواب داد آری سه کار خوب نیز انجام می داد: 1️⃣ هر وقت شب که از مستی به خود می آمد گریه میکرد و میگفت خدایا کدام گوشه جهنم مرا جای خواهی داد؟ 2️⃣ صبح که میشد لباس خود را تجدید مینمود و غسل میکرد و وضو میگرفت نماز میخواند. 3️⃣ هیچگاه خانه او خالی از دو یا سه یتیم نبود آنقدر که به یتیمان مهربانی و شفقت میکرد به اطفال خود نمیکرد. ✅ آری توجه به زیردستان آثار بخصوصی دارد. یکی از آنها فریادرسی خداوند و آمرزش اوست در هنگام بیچارگی ما. 📔 کشکول شیخ بهائی http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
ذکر صالحین 🔸شیخ عباس (ره) در کتاب سیر المنازل، مقامات العلیه داستانی نقل می کند: عابدی بود که در کوه های لبنان عبادت می کرد و هر شب از عالم غیب برای او افطاری آماد می شد تا اینکه شبی برای او افطاری نیامد و این شخص عابد از کوه پایین آمد و در خانه "گبری" رفت و در آن جا هم سگی زندگی می کرد؛ عابد از "گبر" تقاضای نان نمود و آن گبر کافر سه قرص نان به او داد، سگ به دنبال عابد آمد و عابد یکی از سه قرص نان را به او داد ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و ناچار قرص دوم نان را هم به سگ داد ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و بالاخره عابد عصبانی و شد و گفت: تو چقدر بی حیا هستی؟! من از صاحب تو سه قرص نان گرفته ام و دو تای آن را به تو داده ام ولی باز هم تو مرا رها نمی کنی؟! سگ بصدا درآمد و گفت: تو بی حیا هستی، من سالها بر در خانه این گبر بوده ام و خیلی وقت ها به من غذا نداد ولی با وجود این او را رها نکردم ولی تو یک شب بی غذا ماندی از پای کوه آمدی در خانه گبر؟! ‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
🔰چشم برزخی❗️ 💢 دکتر حاج حسن توکلی نقل می کند :روزی من از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم. سوار اتوبوس شدم. میدان فردوسی یا پیش تر از آن ماشین نگه داشت. جمعی آمدند بالا، سپس دیدم راننده زن است، نگاه کردم دیدم همه زن هستند همه یک شکل و یک لباس. دیدم بغل دستم هم زن است! 💢خودم را جمع کردم و فکر کردم اشتباهی سوار شده ام. این اتوبوس کارمندان است اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد. همه مرد شدند با اینکه بنا نداشتم پیش شیخ ( مرحوم رجبعلی خیاط ) بروم ولی از ماشین که پیاده شدم 💢رفتم پیش مرحوم شیخ رجبعلی خیاط 💢 قبل از اینکه من حرفی بزنم شیخ فرمود: دیدی همه ی مردها زن شده بودند! چون آن مردها به آن زن توجه داشتند! 💢بعد گفت : وقت مردن هر کس به هر چه توجه دارد همان جلوی چشمش مجسم می شود ولی محبت امیر المومنین علی علیه السلام باعث نجات می شود. ✅ چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود ... 👌تا ببیند آنچه دیگران نمی بینند، و بشنود آنچه دیگران نمی شنوند. 📔 کیمیای محبت ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب میخورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب میشود و قیمت گرانی بر آن می نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه ی قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند می خری؟ گفت: یک درهم. رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد... و گفت: خیرش را ببینی. عتیقه فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه اش شود بهتر است کاسه ی آب را هم به من بفروشی. رعیت گفت: قربان، من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته ام، کاسه فروشی نیست. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
✨﷽✨ 🍃🌺 روزے حضرت رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله) از شيطان پرسيدند : اے ملعون چرا مانع از صدقہ دادن مے شوے؟ 🍃🌺 شيطان گفت: اے رسول خدا اگر ارّه اے بر سرم گذارند و مانند درخت ارّه ام ڪنند برايم راحت تر است از تحمل صدقہ دادن اشخاص‼️ 🍃🌺 حضرت فرمودند: چرا از صدقہ دادن مردم ناراحتے؟ 🍃🌺 شيطان جواب داد : در صدقہ پنج خصلت است↯↯ ➊ مال را زياد مے ڪند ➋ مريضان را شفا مے دهد ➌ بلاها را دفع مے ڪند ➍ صدقہ دهندگان بہ سرعت از پل صراط عبور مے ڪنند ➎ بدون حساب وارد حساب مے شوندو عذابے برايشان نيست. 🍃🌺 رسول اڪرم (صلی الله علیه و آله) پس از شنيدن اين سخنان از شيطان بہ او فرمودند: خدا عذابت را زياد ڪند. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
🔰چشم برزخی❗️ 💢 دکتر حاج حسن توکلی نقل می کند :روزی من از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم. سوار اتوبوس شدم. میدان فردوسی یا پیش تر از آن ماشین نگه داشت. جمعی آمدند بالا، سپس دیدم راننده زن است، نگاه کردم دیدم همه زن هستند همه یک شکل و یک لباس. دیدم بغل دستم هم زن است! 💢خودم را جمع کردم و فکر کردم اشتباهی سوار شده ام. این اتوبوس کارمندان است اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد. همه مرد شدند با اینکه بنا نداشتم پیش شیخ ( مرحوم رجبعلی خیاط ) بروم ولی از ماشین که پیاده شدم 💢رفتم پیش مرحوم شیخ رجبعلی خیاط 💢 قبل از اینکه من حرفی بزنم شیخ فرمود: دیدی همه ی مردها زن شده بودند! چون آن مردها به آن زن توجه داشتند! 💢بعد گفت : وقت مردن هر کس به هر چه توجه دارد همان جلوی چشمش مجسم می شود ولی محبت امیر المومنین علی علیه السلام باعث نجات می شود. ✅ چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود ... 👌تا ببیند آنچه دیگران نمی بینند، و بشنود آنچه دیگران نمی شنوند. 📔 کیمیای محبت ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
🍃🕊🌸🍃🕊🌸🍃🕊🌸🍃🕊🌸🍃 🔰 کی تو را گرسنه گذاشتم؟! 💠 علامه طباطبایی در زمینه مکاشفات خود حکایت می کند که: 🔸... من در نجف که بودم، هزینه زندگی ام از تبریز می رسید، دو سه ماه تأخیر افتاد و هر چه پس انداز داشتم خرج کردم و کارم به استیصال کشید. 📖 روزی در منزل نشسته بودم و کتابم روی میز بود، مطالب هم خیلی باریک و حساس بود، دقیق شده بودم در درک این مطالب، ناگهان فکر رزق و روزی و مخارج زندگی افکار مرا پاره کرد و با خود گفتم تا کی می توانی بدون پول زندگی کنی؟ 💥به محض اینکه مطلب علمی کنار رفته و این فکر [ تهیه رزق و روزی] به نظرم رسید، شنیدم که، کسی محکم در خانه را می کوبد، پاشدم رفتم، در را باز کردم و با مردی روبه رو شدم، که دارای محاسن حنایی و قد بلند و دستاری بر سر بسته بود که، نه شبیه عمامه بود و نه شبیه مولوی، (دستار خاصی بود، با فرم مخصوص) به محض اینکه در باز شد، ایشان به من سلام کرد و گفتم: علیکم السلام ⚡️گفت: من شاه حسین ولیّ هستم، خدای تبارک و تعالی می فرماید: ⁉️در این هجده سال (از سالی که معمم شدم و به لباس خدمتگزاری دین درآمدم) کی تو را گرسنه گذاشتم که، درس و مطالعه را رها کردی و به فکر روزی افتادی، خداحافظ شما! ⭕️در را بستم و آمدم، پشت میز مطالعه، آن وقت تازه سرم را از روی دستم برداشتم، در نتیجه سؤالی برای من پیش آمد و اینکه آیا من با پاهایم رفتم دم در و برگشتم؟! ⚪️ اگر اینجور بود، پس چرا الآن سرم را از روی دستم برداشتم؟! و یا خواب بودم، ولی اطمینان داشتم که، خواب نبودم، بیدار بودم، معلوم شد که، یک «حالت کشفی» برای من رخ داده بود. ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e