eitaa logo
یادداشت‌💌✍
389 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
116 ویدیو
17 فایل
تالیفات 📚 ۱عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) ۲روش‌های آموزش صید مروارید علم ۳زمزمه‌ قلب من ۴بر دین‌حسین ع ۵ره‌آورد پژوهش۲ ۶تاریخگذاری روایات وحی نجمه‌صالحی: مدرس‌حوزه و دانشگاه @salehi6 🌐ویراستی https://virasty.com/najmehsalehi
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ با نوشتن زوایای نهفته زندگی‌ هویدا می‌شود و می‌توان فکر را در قالب نوشتار در بند کشید و او را مجبور به تمرکز کرد؛ باشد که با مطالعه عمیق‌تر شود و اثرگذارتر. 🌐مطالب کانال یادداشت✍💌 در قالب، ،، ، ، ، و ... نگاشته می‌شود. با من همراه باشید👇 🌐https://eitaa.com/joinchat/2319319119C2ce51d5673
برای لحظاتی رفتم پشت صحنه تا از خانم صالحی هم چند خطی بنویسم . دیدم آنجا همه دارند گریه می کنند. اولش فکر کردم شاید این خانم روسری سبز فشارش بالا و پایین شده یا قندش افتاده که حالش بد است ... نمی‌دانستم دارد گریه می‌کند. او نقاش پرتره شهید نصر الله بود که ظاهرا برایش خبری آورده بودند. از جمله فعالیتهای بانوان جامعه که گزارشش را در آن دیدار خصوصی خدمت حضرت آقا بردند فعالیتهای هنری بانوان و از جمله همین نقاشی بود. نقاشش وقتی فهمیده بود با اینکه خودش آنجا نبوده اما نقاشی اش به دیدار رسیده و مورد توجه آقا قرار گرفته اشکهایش جاری شده بود. به قول عزیزی "کار خوبه خدا بسازه.." و خدا برایش ساخته بود. 🖊سرکار خانم غلامرضاپور https://eitaa.com/ketabbanvan02
پشت صحنه یک سال بیشتر است که خبر رسید استاد صالحی دبیر اجرایی کتاب سال بانوان شده‌اند. همه‌ی ما به ایشان تبریک گفتیم. اما استادی گفت: «تبریک نداره، باید تسلیت بگیم. کار سخت و زمان بری هست.» راست هم می‌گفتند. کارهای اجرایی هم زیاد است هم پر زحمت است. هم نیروی پا به کار می‌خواهد و هم در آخر کسانی هستند که فقط انتقاد کنند. طی این یک سال بارها و بارها شاهد استرس‌ها، زحمت‌ها و تلاش‌های خانم صالحی بزرگوار بودیم. هماهنگی هایی که گاهی نمی‌شد. بودجه‌ای که تعلق نمی‌گرفت.یا کمتر از آنچه نیاز بود داده می‌شد. کمک‌هایی که شدت و ضعف داشت. چند روز پیش خبر رسید ۶ آذر روز موعود است، روز برگزاری همایش ملی کتاب سال بانوان! ◽◽◽ با وجود مشغله‌های زیاد، کلاس‌های درس و... اما به خاطر همراهی و همدلی و قوت قلب خانم صالحی هم که شده تصمیم گرفتم حتما بروم. از قضا روز قبل از همایش دخترم بیمار شد و تب ۴۰ درجه داشت. پیام دادم به خانم صالحی و عذرخواهی کردم به خاطر اینکه نمی‌توانم شرکت کنم. صبح روز همایش بعد از خواندن نماز صبح، فکری به ذهنم رسید. به همسرم گفتم: «میتونی یک ساعت مرخصی ساعتی بگیری و دیرتر بری سرکار تا من برم یک ساعتی کمک خانم صالحی کنم؟» قبول کرد. پیام دادم خانم صالحی و ساعت هفت و نیم برای کمک معاونت پژوهش جامعه الزهرا بودم. کار زیادی نبود. لوح ها و تقدیر نامه ها از قبل آماده شده بودند. پوشه‌های مربوط به مجری، بیانیه و دبیر اجرایی را آماده کردیم. با جابه جایی وسایل به سمت تالار بیداری اسلامی رفتیم. در آنجا تقسیم کار شد. عده‌ای مسئول پذیرایی بودند. عده‌ای مسئول کتاب های برگزیده. عده ای مسئول هماهنگی های لازم. من بدو بدو رفتم سمت میزی که قرار بود لوح‌ها و تقدیر نامه ها روی آن قرار گیرد. به کمک چند نفر لوح‌ها را از پاکت در آورده روی میز چیدیم. تقدیرنامه ها را به ترتیب اسم مرتب کردم. کارگردانی که آنجا بود گفت:«جای میز خوب نیست در کادر خوب نمی افتد.» میز را جا به جا کردیم. و دوباره لوح ها و تقدیر نامه ها را مرتب کردیم. عده‌ای در اتاق فرمان مشغول تنظیم و هماهنگی کلیپ ها بودند. عده‌ای فضا را آماده میکردند و گل های روی میز را تنظیم می‌کردند. دونفر محل نشستن برگزیدگان را تنظیم می‌کردند و کاغذ هایی قرار میدادند تا کسی ننشیند. عده ای میکروفن و جایگاه سخنران را آماده میکردند. عده‌ای جای میهمانان خاص را تنظیم می‌کردند. خلاصه هر کسی مشغول کاری بود. تا ساعت نه و نیم که من آنجا بودم تقریبا همه چیز خوب پیش میرفت. و این خوب پیش رفتن، حاصل تلاش شبانه روزی مسئولان اجرایی همایش بالاخص خانم صالحی عزیز بود. من به خاطر بچه ها به خانه برگشتم. و از قاب تلویزیون، شبکه قرآن، مشغول تماشای مراسم شدم. 🖊سرکار خانم مریم زارعی https://eitaa.com/ketabbanvan02 @zemzemh60