.
روزهای رو به پایان
✍نجمه صالحی
یقینا دلم برای این گوشهی دنج تنگ میشود! روزهای خوبی را در کنار دوستان جدیدم گذراندم.
در مدتی که آنجا بودم تجربههای جدیدی به دست آوردم؛ با انسانهای مخلصی آشنا شدم که فرسنگها از وطن خود دور شده بودند. دردهای غربتشان آشنا بود، دغدغه دین داشتند و دغدغه آموختن! آمده بودند بیاموزند چون به فرموده نبی خدا صلی الله علیه و آله حتی در دورترین* نقاط، باید رفت و آموخت.
برای انجام کار جدید که به شدت اجرایی و پرزحمت است و نیاز به تمرکز بیشتر دارد باید از این کار انصراف میدادم!
این روزهای آخر کاری، حسم مثل مسافری است که از مکانی عبور میکند که نمیداند چه زمانی آنجا بازخواهد گشت! دوستش خواهم داشت، هر چند موطن اول علمیام جای دیگری بود!
*اطلبوا العلم ولو بالصين.وسائل الشيعه، ج ۲۷، ص ۲۷.
#دعا_لازمم
#خاطرات_بنت_الهدی
#روزهای_آخر_گروه_تاریخ_بنتالهدی
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
.
رنگ خدایی
✍نجمه صالحی
چند وقت پیش، قبل از سفر کربلا به تقاضای همکار اصفهانیام برای انجام کار دوستش به بخش اداری محل تحصیلم رفتم. کار کوچکی بود که در عرض کمتر از یک ساعت تمامشد. انجام ماموریت را به همکارم اطلاع دادم و به شوخی گفتم اگر این بنده خدا از اصفهان میآمد در آدرسهای تودر توی اینجا گم میشد! تشکر کرد و دوستش هم تماسی گرفت و من را با لهجه شیرین اصفهانی مورد لطف قرار داد.
گذشت؛ هنگامی که از سفر کربلا بازگشتم، همان همکار عزیزم با لطف بیدریغش مراسم استقبال و اسفند و ...فراهم کرده بود و من مرهون لطفش شدم ولی این غافلگیری بهاینجا ختم نشد! بعد از دقایقی که از دفتر خارج شده بود، با جعبهای در دست بازگشت و به من گفت: خانم ... برایت هدیه فرستاده!
من برای لحظهای گیج شده بودم، صاحب آن نام را به جا نیاوردم! با توضیح همکارم یادم آمد انجام آن کار کوچک را!
حسابی شرمندهام کرده بودند این دوستان اصفهانی سخاوتمند! ظرف مینا کاری و یک جعبه گز اعلا! مانده بودم چه بگویم! هدیه بینظیری بود! هدیهاش بیچشمداشت* بود آن هم به جبران کاری واقعا کوچک! هدیهاش رنگ خدایی داشت!
*امام صادق علیه السلام «هدیّه» را به سه نوع تقسیم میکند 1. پاداش؛ 2. رشوه؛ 3. هدیه برای رضای خدا و بدون چشمداشت که این نوع هدیه پسندیده است./ الحکم الزاهرة، علیرضا صابری یزدی، ج 2، ص 488
#خاطرات_بنت_الهدی
#روزهای_آخر_گروه_تاریخ_بنتالهدی
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60