eitaa logo
زناشویی💖
682 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
466 ویدیو
6 فایل
🌻خيلى از مشكلات تو دنيا حل ميشه، اگه فقط ياد بگيريم ..... 💖کانالی پراز ترفند، متنهای عاشقانه، و مطالب ناب همسرداری 💖 ارتباط با ادمین: @tabeatsarabanoo 🚫انتشار مطالب بدون لینک کانال اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/joinchat/2892038148C74135077da
مشاهده در ایتا
دانلود
زناشویی💖
#فرزند_پروری💫 🔴هفت قاعده در برخورد با نوجوانان ۱- کارهای شما اهمیت دارند 👈بسياى از پدر و مادرها
💫 🔴هفت قاعده در برخورد با نوجوانان ۴-روش‌های فرزندپروری‌تان را با سن فرزندتان سازگار کنید بسیاری از راهبردهای فرزندپروری که در یک دوره سنی موثر بوده‌اند، در مرحله بعدی رشد فرزندتان کارآیی‌شان را از دست می‌دهند. برای مثال بزرگتر شدن کودکان توانایی استدلالشان هم بيشتر مى‌شود و اگر چیزی که از آنها می‌خواهید، از نظرش بی‌‌معنا باشد، با شما مخالفت خواهد كرد. ۵- حد و حدود بگذارید مهم ترين نياز كودكان عشق و محبت والدين است. اما اولویت بعدی به همان اندازه مهم ایجاد یک ساختار است، حتى نوجوانان نيز نياز به تعیین قواعد و حدود دارند. محكم و در عين حال منصف باشيد. در صورتی که فرزندتان پختگی بیشتری از خود نشان داد، قواعدتان آسان‌تر کنید. اگر او نمی‌تواند به درستی از این آزادی استفاده کند، دوباره قواعد را سخت‌تر کنید و چند ماه دیگر آزادتر کردن او را امتحان کنید. ۶- مشوق استقلال باشيد بسيارى از پدر ومادرها به نادرست ميل به استقلال در فرزندان خود را به سركشى، نافرمانى و يا بى‌احترامى تعبیر می‌کنند؛ اما ميل به استقلال رفتارى كاملاً طبيعى و سالم است. فضاى روانى لازم براى اتكا به خود را در اختیار فرزندتان قرار دهيد، وسوسه كنترل همیشگی او را در خودتان مهار کنید. ۷- دليل تصميمات‌تان را بيان كنيد هر پدرومادر خوبى انتظاراتى از فرزندان‌شان دارد، اما برای آنکه نوجوان‌تان این انتظارات را برآورده کند، قواعد و تصمیمات‌تان باید واضح و متناسب باشند. در حالیکه فرزندتان با افزایش سن مهارت بیشتری در استدلال پیدا می‌کند. ديگر اصلاً خوب نيست كه به او بگوييد: «حرف حرف من است.» 💞 Eitaa.com/zenashooyi
💫 پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله: قلبی که در آن چیزی از قرآن نباشد، همچون خانه ویران است ..❗️ 💞 Eitaa.com/zenashooyi
💕 👇 ❣بانوان پیش از ازدواج بدانند(۱۵)❣ 💞مردان زیاد به روابط زناشویی فکر می کنند💞 👈بیشتر مردان زیر 60 سال حداقل یک بار در روز به روابط زناشویی فکر می کنند در حالی که فقط یک چهارم زنان یک بار در روز به این موضوع فکر می کنند. 👈همچنین مردان 2 برابر زنان درمورد روابط زناشویی رویاپردازی می کنند و جالب است که رویاهای آنها بسیار متفاوت از عملشان است. 👈مردان درمورد روابط زناشویی نسبت به آنچه زنان فکر می کنند، جدی نیستند و تصورات آنها شبیه آنچه انجام می دهند، نیست. 💞 Eitaa.com/zenashooyi
👇 👈ابراز محبت و توجه صرفا با روش‌های مادی مثل خریدهای مكرر، پول دادن‌های بی‌رویه و هدیه‌های رشوه‌مانند، زمينه را برای پرتوقع و بی‌مسئولیت شدن کودک و نوجوان را ایجاد می‌كند. 💞 Eitaa.com/zenashooyi
👥 👈حرف‌هایی که گفتنشون سخته ولی باید قدرت گفتنشون روپیدا کنی ۱. اشتباه کردم ۲. تقصیر من بود ۳. معذرت میخوام ۴. راستش، نمیدونم ۵. متاسفانه بلد نیستم ۶. نمی‌تونم این کارو براتون بکنم 💞 Eitaa.com/zenashooyi
🔴همنشین و نسخه های زندگی دیگران! 👈یکی از نکاتی که در همنشین و کسانی که باهاشون در ارتباط هستیم توجه داشته باشیم اینه که: 🔴هر روشی که در زندگی ایشان می بینیم، لزوما نسخه مناسبی برای زندگی ما نیست! 🔸 اینکه به همسرمون اینها رو بگیم: دیدی شوهرش چقدر پول بهش میده؟ دیدی زنش چجوری باهاش داره حرف میزنه؟ دیدی بچه هاش چجوری لباس می پوشن؟ دیدی چه چیزهایی برای بچه هاشون میخرن؟ دیدی چه غذاهایی میخورن؟ دیدی چقد طلا برای زنش خریده؟ دیدی ... دیدی ... دیدی... 👈اینها نسخه هایی هست که نباید چشم و گوش بسته وارد زندگی مون کنیم. باید فکر کنیم شرایط زندگی مون رو بسنجیم متناسب با نیاز زندگی مون از رهنمود ها و روش ها بهره مند بشیم نه فقط به خاطر اینکه در اطرافمون می بینیم.. 💞 Eitaa.com/zenashooyi
زناشویی💖
#رمان ❣خانه مریم و سعید❣ 🍃قسمت دهم مریم قبل از شروع خوندن داستان، با لحن پر محبت همیشگیش گفت: _ ب
آموزشی ، برای آموزش مهارتهای ارتباطی در برابر همسر و فرزندان و با رویکرد نگاشته شده است. 🌷 توصیه میشود زوجین محترم با دقت و توجه بخوانند و اگر مفید بود، برای دیگران هم فوروارد کنند 💞 Eitaa.com/zenashooyi
💚 قسمت یازدهم ❣خانه مریم و سعید❣ مریم که صدای جیغ و داد میثم رو شنیده بود از راه رسید. با دیدن صحنه متوجه شد که باز سعید سرش تو گوشی بوده و حواسش به بچه نبوده. میثم رو از دست سعید گرفت و دهانشو زیر شیر ظرف شویی شست. سعید بازم سرش رفته بود تو گوشی. مریم در حالی که میثمو بغل گرفته بود برگشت اتاق پذیرایی. رو به سعید کرد و با کنایه گفت: از قدیم گفتن بچه رو با پدرش تنها نذارید. یه چیزی می دونستن که می گفتن. مریم، سینی چای به دست وارد اتاق شد. سینی رو گذاشت روی میز تا میثم دست نزنه. بعدش میثمو بغل کرد و گذاشت روی پاش تا شیر بخوره و بخوابه. میثم هم که حسابی شیر خورده و سیر شده بود با کمی تکون تکون به خواب رفت. مریم بردش توی اتاق و سر جاش خوابوندش. تا دو ماه پیش که سعید یک نوبت کار می کرد و اینقدر ساعت کاریش رو زیاد نکرده بود، هر شب بعد از خوابیدن بچه ها خلوت گفتگو داشتند. نزدیک هم می نشستند و صحبت می کردند. درباره ی هر چیزی که حالشون رو بهتر می کرد. اون شب هم مثل همون دو ماه قبل، بعد از اینکه بچه ها به خواب عمیق رفتند، مریم لباس جذاب و مهیجی پوشید. اومد و کنار سعید نشست. بسیار زیبا و مرتب و معطر. تو خلوت گفتگوشون کنار هم می نشینند. گاهی به هم تکیه کرده و در آغوش هم یکدیگرو نوازش می کنند. سعید و مریم عاشق خلوت گفتگو هستند. مریم سرش رو روی پای سعید گذاشت. سعید با یه دستش صورت مریمو نوازش می کرد. انگشتان دست دیگه شو هم لای موهای مریم فرو برد و شروع کرد به بازی با موهای مریم. گوشی همراه سعید زنگ خورد. نیم نگاهی به گوشیش انداخت. یکی از دوستاش بود. گوشی رو روی حالت سکوت گذاشت و جواب نداد. این قرار بین سعید و مریمه. وقتی که خلوت گفتگو دارند همه ی توجه شون برای هم باشه. حتی گوشی همراه شونو دست نگیرند. مریم از این حرکت سعید بسیار خوشحال شد و خوشش اومد. چون خیلی طول کشیده بود تا سعید قبول کنه تو خلوت گفتگو حواسش به چیز دیگه نباشه و گوشی همراه که اصلاً دست نگیره. با یک نگاه محبت آمیز رو به سعید کرد و گفت: _سعید جان بهت افتخار می کنم. احساس می کنم خوشبخت ترین زن دنیا هستم. مریم بارها در طول زندگی مشترکشون این اعتقادشو به سعید گفته. سعید هم میدونه که این فقط یه حرف از نوک زبون نیست. بلکه اعتقاد قلبی مریمه. اون عاشق این جمله ی مریمه. با شنیدنش حسابی انرژی مثبت می گیره. لبخند رضایت به لبش می شینه. خم شد و با نهایت محبتش وسط ابروهای مریمو بوسید و گفت: _منم خوشبخت ترین مرد دنیام وقتی تو کنارمی. مثبت نگری مریم بارزترین ویژگی اونه. تو خونواده زبانزده. با نگاه مثبت به همه چیز نگاه می کنه. هیچ وقت از کلمات منفی و مایوس کننده استفاده نمی کنه. همین مثبت نگری باعث شده همیشه با روحیه ی بالا مسائل زندگیش رو حل کنه. سعید اون روز به خاطر بردن عزیز به بیمارستان مرخصی گرفته بود و فرصت بیشتری داشت تا با مریم و بچه ها وقت بگذرونه. به یاد دو ماه پیش و قبل از اون افتاد. مثل اون شبها با انگشتاش با موهای مریم بازی می کرد. اون ها رو به این طرف و اون طرف روونه کرد. مریم گفت: _میثم امروز برای اولین بار گفت داداش. سعید با ذوق خندید و گفت: _ای جون. قربون پسرم برم. ولی بابا گفتناش خیلی عالیه. مریم نیم نگاهی بهش کرد و با لبخندی نمکین گفت: _خب مثل اینکه اول از همه گفت مامان. همه حرفای بچه م عالیه. نه فقط بابا گفتناش. سعید کمی صاف تر نشست. آروم گفت: _خوشگلم چاییت سرد شد. بلند شو چاییتو بخور. مریم بلند شد. یه نقل مشهدی گذاشت داخل دهان سعید. نقلایی که یه مدت قبل تو سفر مشهد و زیارت امام رضا علیه السلام خریده بودن. سعید هم نقل و انگشتای مریمو به دندون گرفت و کمی فشار داد. طبق معمول. بعدش گفت: _دست شما بی بلا، ان شاالله بری کربلا. نه با همدیگه بریم پیاده روی اربعین. بعد هم خندید و ادامه داد: _البته انگشتان خانم خوشگل من از این نقلا خوشمزه ترند. مریم هم با ناز و کمی هم اعتراض گفت: _آقا سعید ببین جای دندونات رو انگشتم مونده. سعید همین طور که چاییشو سر می کشید کنترل تلویزیون رو برداشت و زد شبکه یک. بعدش گفت: _مریم دعا کن عزیز زودتر بهتر بشه. سنشون بالاست و خیلی نگرانم. _خدا بزرگه. فردا سعی کن حداقل یه زنگی بهش بزنی و باهاش صحبت کنی. چون تو رو خیلی دوست داره و خیلی تو روحیه ش تاثیر داره. برای بیمار از همه چیز مهم تر، روحیه خوب و انرژی مثبته. سعید لبخندی زد و جواب داد: _این هم چشم. امر دیگه ای ندارین؟ چشمکی زد و ادامه داد: تعارف نکنید. راحت باشید. من در خدمتم. تازه متخصص ماساژم هستم. اگه تمایل دارین بیام سراغتون. ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی ویراستار: ح. علی پور 💞 Eitaa.com/zenashooyi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕯🥀🍂 🥀 🌴 خورشید به سوگ مصطفی می‌گرید 🕯 مـهـتـاب بـه حـال مجتبـی می‌گـریـد 🌴 در مـشهـدِ دل، چه کـربلایی برپاست 🕯 شـیـعــه به شـهــادت رضــا می‌گـریـد 🖤 ﷺ و 🖤 (ع) بر عموم مسلمانان تسلیت باد. 🖤 Eitaa.com/zenashooyi
مداحی آنلاین - آی نسیمی که الان توو حرمی - سید رضا نریمانی.mp3
8.99M
🕯🥀🍂 🥀 ❇️ نوآهنگ| نسیم حرم 🌴 آی نسیمی که الان تو حرمی 🕯 یه نفس برای من روضه بخون 🎙 سید رضا نریمانی (ع) (ص) 🖤 Eitaa.com/zenashooyi