اختلافات کهنه
👈❌ مدام در مورد #اختلافات قدیمی و از یاد رفته صحبت نکنید!
‼️ یادآوری آنها سبب #تلخی و ناراحتی میشود.
🔻زیرا هدف از #گفتوگو کردن، نزدیک شدن روحی و عاطفی همسران به یکدیگر است،
💢در حالی که بیان این موضوعات معمولاً بر مشکلات افزوده و #سردی عاطفی به بار میآورد.
👈 اگر همسرتان وارد اختلافات #گذشته شد
✅با عوض کردن #موضوع
و دعوت همسرتان به #صبوری و گذشت
🔵 #فضای گفتگو را به سرعت تغییر دهید.
👈 و #پایان گفتگویتان حتما بدون دلخوری باشد.
💕 Eitaa.com/zenashooyi
😍همسرانه
✅بمب_اتمِ_چشم_گفتن
💠 اگر حس میکنید اکثر مواقع در انجام برخی کارهای #عادی و یا اِعمال برخی سلیقههای کوچک خود، شوهرتان بدون دلیل و با گارد جدی، با شما مخالفت میکند راهش این است که در همه موارد به او با روی باز و گشاده و #رضایت بگویید: چون نظر شما این است انجام نمیدهم #چشم. اونم چشم گفتن واقعی نه چشم گفتنی که بعد از آن بگوییم: حالا میذاشتی انجام بدم چی میشد؟؟
💠 اگر مدت #کوتاهی این روش یعنی همنظر و همدل شدن با شوهر را با گفتن چشم واقعی، انجام دهید ناخواسته مردتان شیفته و #عاشق شما خواهد شد. چرا که مردها از #اطاعت شدن بسیار لذت میبرند و چنین خانمی بشدت در نزد او محبوب میگردد.
💠 یقینا برای چنین مردی به #مرور زمان، خواستههای همسرش #ارزش پیدا کرده و در رفتار، او را #درک خواهد کرد. و از سیستم گارد و مخالفت همیشگی و بیجهت، بتدریج خارج خواهد شد. فقط کمی #صبوری میخواهد.
Eitaa.Com/zenashooyi
🔴 #دعوایی_بهارزش_سبزی_پلاسیده
🌿همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزیها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بستههای کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمیداد. جا خوردم! بعد با خودم حرف زدم که بیخیال کمتر میذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد. از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بیخیال شدم. گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم. بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرمتر صحبت میکنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. حالا! مگر چه شده؟!
🌿 نتیجهی صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزیها پلاسیده بود، فکرکنم #عجله داشتی حواست نبوده! همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و خسته میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی.
آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ میزدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته #قهر شود.
💠 مکث کردن و #صبوری را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بیصبری، سختترش میکنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی میکنیم.
#زناشویی💞
@zenashooyi
#نکات_همسرداری 🌱
✍گاهی اوقات دعواهای ما تو زندگی مشترک به ارزش سبزی پلاسیده هست.
💡دقت کردید؟
🤔کمی به حرفم فکر کنید و این پیام رو بخونید 👇👇
❤️همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزیها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بستههای کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمیداد. جا خوردم!
بعد با خودم حرف زدم که بیخیال کمتر میذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد. از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بیخیال شدم. گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم.
بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرمتر صحبت میکنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق #مهمی نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. حالا! مگر چه شده؟!
❤️نتیجهی صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزیها پلاسیده بود، فکرکنم عجله داشتی حواست نبوده!
💞همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و خسته میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی. 😢
آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ میزدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته #قهر شود.
✅ مکث کردن و #صبوری را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بیصبری، سختترش میکنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی میکنیم.☺️
#استاد_پورحاتم
#زناشویی 🖤
@zenashooyi
🌹✨🌹✨🌹✨
#لوازم_آرایشی_بانو
@tabeatsara
🌹✨🌹✨🌹✨
#اتاق_خواب_بانو
@honarbanoo402