eitaa logo
زناشویی💖
693 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
466 ویدیو
6 فایل
🌻خيلى از مشكلات تو دنيا حل ميشه، اگه فقط ياد بگيريم ..... 💖کانالی پراز ترفند، متنهای عاشقانه، و مطالب ناب همسرداری 💖 ارتباط با ادمین: @tabeatsarabanoo 🚫انتشار مطالب بدون لینک کانال اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/joinchat/2892038148C74135077da
مشاهده در ایتا
دانلود
اختلافات کهنه 👈❌ مدام در مورد #اختلافات قدیمی و از یاد رفته صحبت نکنید! ‼️ یادآوری آنها سبب #تلخی و ناراحتی می‌شود. 🔻زیرا هدف از #گفت‌وگو کردن، نزدیک شدن روحی و عاطفی همسران به یکدیگر است، 💢در حالی که بیان این موضوعات معمولاً بر مشکلات افزوده و #سردی عاطفی به بار می‌آورد. 👈 اگر همسرتان وارد اختلافات #گذشته شد ✅با عوض کردن #موضوع و دعوت همسرتان به #صبوری و گذشت 🔵 #فضای گفتگو را به سرعت تغییر دهید. 👈 و #پایان گفتگویتان حتما بدون دلخوری باشد‌. 💕 Eitaa.com/zenashooyi
😍همسرانه ✅بمب_اتمِ_چشم_گفتن 💠 اگر حس می‌کنید اکثر مواقع در انجام برخی کارهای و یا اِعمال برخی سلیقه‌های کوچک خود، شوهرتان بدون دلیل و با گارد جدی، با شما مخالفت می‌کند راهش این است که در همه موارد به او با روی باز و گشاده و بگویید: چون نظر شما این است انجام نمی‌دهم . اونم چشم گفتن واقعی نه چشم‌ گفتنی که بعد از آن بگوییم: حالا میذاشتی انجام بدم چی میشد؟؟ 💠 اگر مدت این روش یعنی هم‌نظر و هم‌دل شدن با شوهر را با گفتن چشم واقعی، انجام دهید ناخواسته مردتان شیفته و شما خواهد شد. چرا که مردها از شدن بسیار لذت می‌برند و چنین خانمی بشدت در نزد او محبوب می‌گردد. 💠 یقینا برای چنین مردی به زمان، خواسته‌های همسرش پیدا کرده و در رفتار، او را خواهد کرد. و از سیستم گارد و مخالفت همیشگی و بی‌جهت، بتدریج خارج خواهد شد. فقط کمی می‌خواهد. Eitaa.Com/zenashooyi
🔴 🌿همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزی‌ها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بسته‌های کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمی‌داد. جا خوردم! بعد با خودم حرف زدم که بی‌خیال کمتر می‌ذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد. از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بی‌خیال شدم. گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم. بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرم‌تر صحبت می‌کنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. حالا! مگر چه شده؟! 🌿 نتیجه‌ی صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزی‌ها پلاسیده بود، فکرکنم داشتی حواست نبوده! همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم می‌خواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و خسته میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی. آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ می‌زدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته شود. 💠 مکث کردن و را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بی‌صبری، سخت‌ترش می‌کنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی می‌کنیم. 💞 @zenashooyi
🌱 ✍گاهی اوقات دعواهای ما تو زندگی مشترک به ارزش سبزی پلاسیده هست. 💡دقت کردید؟ 🤔کمی به حرفم فکر کنید و این پیام رو بخونید 👇👇 ❤️همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزی‌ها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بسته‌های کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمی‌داد. جا خوردم! بعد با خودم حرف زدم که بی‌خیال کمتر می‌ذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد. از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بی‌خیال شدم. گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم. بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرم‌تر صحبت می‌کنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. حالا! مگر چه شده؟! ❤️نتیجه‌ی صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزی‌ها پلاسیده بود، فکرکنم عجله داشتی حواست نبوده! 💞همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم می‌خواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و خسته میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی. 😢 آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ می‌زدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته شود. ✅ مکث کردن و را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بی‌صبری، سخت‌ترش می‌کنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی می‌کنیم.☺️ 🖤 @zenashooyi 🌹✨🌹✨🌹✨ @tabeatsara 🌹✨🌹✨🌹✨ @honarbanoo402