#رمان
💚 قسمت هفدهم
❣خانه مریم و سعید❣
فاطمه هم بالاخره بیدار شد. اما نه کاملاً بیدار. از کنار مامان و بابا که رد شد هنوز داشت چشماشو می مالید بلکه یه ذره خوابی که تهش مونده بریزه بیرون. متوجه نشد که سلام کنه. رد شد که بره وضو بگیره. مامان و بابا اما سلام کردند و قربون صدقه ش رفتند.
بابا گفت:
_قربون دخترم برم. چه دختر خوشگلی دارم من....
مامان هم با لحنی سرشار از محبت گفت:
_مامان جان نمازتو خوندی دوباره بخواب.
فاطمه که انگار تازه چشماش باز شده و مامان رو دیده بود، اومد سمتش. کنار مریم ایستاد و گفت:
_سلام. داری چی می نویسی مامان؟
مریم فاطمه رو در آغوش گرفت، گونه ش رو بوسید و گفت:
_فردا سر سال خمسی مونه. دارم چیزایی که تو خونه داریم رو حساب می کنم.
یه بوس دیگه چاشنی صحبتاش کرد و ادامه داد:
_حالا پاشو نمازتو بخون و بخواب. وقتی بیدار شدی یه نگاهی بکن اگه چیزی داری که باید خمسش حساب کنیم بگو تا یادداشت کنم.
مدتی بود که مریم می خواست با سعید درباره موضوعی صحبت کنه. درباره ی علی. اینکه نزدیک سن بلوغه و سعید به عنوان پدرش باید یه سری مسائل مربوط به این دوران حساس و البته احکام دینیش رو برای علی توضیح بده.
حدودای 9 صبح بود که بچه ها بیدار شدند. طبق معمول، مستقیم رفتند پشت در اتاق مامان و بابا. در زدند و حسابی سر و صدا راه انداختند. دیگه خواب آلوده نبودند. در واقع منگی خواب از سرشون پریده بود و سرحال، آماده ی بازی و حرکت بودند.
مریم بیدار بود. اما نتونست از جاش بلند بشه. حالش خیلی خوب نبود. یواش به سعید گفت:
_آقا سعید لطفی کن محمد رو ببر دستشویی. الان جیش داره.
سعید به سختی از جا بلند شد. بعد یه هفته، تازه یه روز فرصت خوابیدن پیدا کرده بود. در اتاق رو که باز کرد، چهره ی سرشار از نشاط بچه ها رو دید. لبخند بر لبهاش نشست. سلام گرمی به بچه ها داد. رو کرد به محمد:
_بابا جیش داری؟
محمد که در مرحله ی انفجار مثانه بود، طبق معمول جواب داد:
_نه ندارم.
مریم با صدایی بلندتر گفت:
_آقا سعید، محمد جیش داره. حتماً ببرش.
سعید هم محمد رو بغل کرد و بوسید و بردش دستشویی.
علی دست و صورتشو شست. زیر کتری رو روشن کرد. لباساشو پوشید که بره برای صبحانه نون بگیره.
فاطمه هم دراز کش با کتاب داستاناش مشغول بود.
بالاخره مریم تونست بلند بشه. موهاشو شونه و مرتب کرد. هم زمان خوابی که دیده بود داشت تو ذهنش مرور می شد. خواب اینکه علی داشت فاطمه رو اذیت می کرد. تو یه جایی شبیه دشت بودند. علی یه هو افتاد توی یه دره و پاش شکست.
خدار رو شکر کرد که فقط خواب بوده و بچه ها شکرخدا صحیح و سالمند. یه مبلغی هم صدقه کنار گذاشت.
مسئولیت فاطمه مدیریت پهن کردن زیرسفره و سفره و آوردن وسایل سفره ست. جمع کردن سفره و تکوندن زیر سفره هم با علی هستش.
بعد صبحانه، علی و فاطمه رفتند سراغ تکالیف مدرسه شون. محمد و میثم هم مشغول بازی شدن.
مریم فرصت رو مغتنم شمرد. نزدیک سعید نشست و یواش بهش گفت:
_آقا سعید چند وقته قراره احکام بلوغ رو برای علی بگی. دیر نشه. مگه پسر داییش، مرتضی، شش ماه بیشتر از علی بزرگه؟ خب به بلوغ رسیده. لطفی کن هرکاری داری بذار کنار برو با علی صحبت کن.
سعید با بی حوصلگی جواب دادکه:
_حالا میگم. دیر نمیشه.
مریم دستشو گذاشت رو سر سعید و شروع کرد به نوازش موهاش. با ملایمت ادامه داد:
_آقا سعید ممکنه دیر بشه. خواهش می کنم الان برو باهاش صحبت کن. بخدا همه ش نگران علیم. می ترسم قبل اینکه شرایط و خصوصیات بلوغ رو یاد بگیره زمان بلوغش برسه. اون وقت دیگه دیره.
سعید قبول کرد که بره و با علی صحبت کنه. بلند شد . رفت سمت اتاق بچه ها. چون علی اونجا بود و داشت تمرینای ریاضیشو حل می کرد.
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
ویراستار: ح. علی پور
#پایان_مماشات
#لبیک_یا_خامنه_ای
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
🍃استادی می فرمود :
این آیه معنایش ایـن نیست که با ذکر خدا
دل آرام می گیرد ؛
این جمله یعنی خدا می گوید :
❤️جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری !!!
تفاوت ظریفی است!
اگر بیقراری ؛
اگر دلتنگی ؛
اگر دلگیری ؛
💙گیر کار آنجاست که هزار یاد، جز یاد او،
در دلت جولان میدهد !!!
#خدا_همين_نزديكيست
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
#فرزند_پروری💫
✅ پدر مادر سالم به بچه ميگن درس بخون تا فهم تو و نگرش و حال و احساس تو رشد پيدا كنه و زندگی بهتری داشته باشی. از دنيا و كارت لذت بيشتري ببری و به انسانهاي ديگه هم بتونی كمك كنی.
🔴 والدين نادان ميگن درس نخون خاك بر سرت بزرگ ميشي هيشكي زنت نميشه بدبخت ميشي. فلانيو ميبيني؟ درس نخوند بدبخت شد تو هم ميشي عين اون!
👈يادمان باشد رفتار ما با كودكانمون در بزرگسالي تبديل به صداي درون انها براي تمام عمر خواهد شد.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
─┅═ঊঈ🦋ঊঈ═┅─
#آقایان_بخوانند👇
👈مرد باید ضرورت های زن را درک کند
✅مرد نباید خیال کند چون می رود توی کوچه و بازار و با این و آن سروکله می زند و یک شاهی -صنار پول می آورد خانه، همه چیز دیگر مال اوست،نه! آنچه او می آورد نصف موجودی همه این خانواده است. نصف دیگر این خانم است. اختیارات خانم، کدبانویی خانم، رای و نظر و نیازهای روحی خانم، اینها را باید رعایت کند.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
#تلنگر 💫
👈🏻همسر فرعون
تصميم گرفتــ ڪه عوض شود ؛
و شُد یڪــی از زنــان والای بهشتــی ...
👈🏻پسر نوح
تصميمــی برای عوض شدن نداشتــ ...
غرق شد و شُد درس عبرتــی برای آیندگان...
اولی همسر يڪ طغيانگـــــر بود
و دومی پسر يڪ پيامبـــــر...!!!
⚠️ براے عوض شدن هيچ بهانهای
قابل قبول نيستـــــ ....
👈🏻اين خودتــ هستــی ڪه تصميم میگيری
تا عوض شوۍ...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
#نکته_معنوی💫
🌟مولاناامام صادق (علیه السلام) فرمودند :
❓چگونه خواهید بود اگر در حالی واقع شدید که امام هدایتگر و نشانه آشکاری دیده نشود؟ که از آن حیرت و سرگردانی نجات نیابد مگر کسی که دعای غریق را زیاد بخواند یکی از اصحاب گفت :
☘ به خدا سوگند این بلا است ، پس فدایت شوم در آن هنگام چگونه رفتار کنیم❓
🌟حضرت فرمودند : پس هرگاه آن زمان را درک کردید بر اعتقاد خود استوار بمانید تا موضوع برایتان روشن شود و امر 🌟خداوند فرا رسد.
دعایغریق :
🤲 یا اللَّهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ
📚 مکیال المکارم ، ج۲ ، ص۸۷
سلامتیوتعجیلدرأمرفرجمولانا
حضرتبقيةاللهالاعظم صلوات بفرست
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
#نکات_همسرداری💕
✅از نظر علمی ثابت شده افرادی که صبح قبل از خروج از منزل با همسر خود #رابطه_جنسی داشته باشند در کسب و کار موفق ترند!
این کار باعث بالا رفتن تمرکز و کاهش استرس در طول روز می شود
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
#لبخندانه😁
😏مشکل اینه برای اینکه بتونیم کارامونو انجام بدیم باید به اینترنت وصل باشیم و جالب اینجاس برای اینکه بتونیم کارامونو انجام بدیم باید اینترنتو قطع کنیم.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
#دلانه🌺
بِینِ خُودِمـان بِمـانَد
گـاهے!
دلمـان مےخواهَـد
دِلِ شما هَـم بـرای ما تَنگـ شَود... !
گاهی نگاهمان ڪنید
اللهم الرزقنا شهادت
شادی روحشان صلوات🌺
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
#مجردها_بخوانند💍
🌸در مجلس خواستگاری چه بپرسیم؟🌸
💠سوالات مالی
👈از همسر آینده تان، حتما در رابطه با دیدگاهش نسبت به چگونگی خرج کردن و پس انداز کردن سوال بپرسید.
👌بسیار مهم است که متوجه شوید فرد مقابل شما انسانی خسیس، متعادل و یا ولخرج است و توانایی اداره زندگی مشترک را با بودجه خود دارد یا خیر...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترفند
نظم بخشیدن به کیسه پلاستیک های آشپزخانه حتما ببینید😍
┅✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿┅
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi
#خانمها_بخوانند👇
💫بزرگترین اشتباهات زنان بعد از سن 30 سالگی
▫️ورزش نکردن
▫️عدم توجه به فشار خون وکلسترول
▫️عدم غربالگری سرطانهای زنانه
▫️عدم استفاده از ضدافتاب
▫️سیگارکشیدن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi