🔴 #تکنیک_مدیریت_قهر
💠 وقتی زنِ خانه #قهر یا لج بازی میکند اصلا نباید انتظار داشته باشد که عکسالعمل شوهرش طبق میل او باشد. زیرا درست برعکس انتظار زن، مرد خودش را کنار میکشد و مثل همسرش رفتار میکند.
💠 زمانی که یک زن فکر میکند شوهرش باید از او معذرت خواهی کند نباید با #سکوت و یا رفتار خشمآلود، نارضایتی خود را نشان دهد.
بلکه باید با شوهرش #حرف بزند، مشکلش را با او در میان بگذارد و به او بگوید که چه موضوعی او را ناراحت کرده است.
💠 هنگام در میان گذاشتن مشکل خود با شوهرتان، داد و قال نکنید، منطقی حرف بزنید، ابتدا چند جملهای که مانع گارد گرفتنش میشود بگویید تا بتوانید گفتگویی مفید و مثبت داشته باشید. مثلاً بگویید: من به کمکت نیاز دارم، میدونم که میتونی مشکلمو مثل همیشه حل کنی، خوبیهای زیادی داری ولی سر یک قضیه از دستت ناراحتم و ....
💠 به هیچ وجه، در ابراز نگرانی خود مبالغه نکنید مثلاً نگویید تو اصلاً به فکر من نیستی، تو هیچ وقت درکم نمیکنی، تو همیشه این کار رو تکرار میکنی و ....
💠 چرا که مبالغهگویی در ابراز ناراحتی (گرچه حق با شما باشد) عامل تشنّج و مشاجرهی بیشتر است و مردها را از کوره به در میکند.
#همسرداری
@zendegi_mahdavi☘
آه ای حضرت باران، رئــــوف
اندکی بر سر من می باری؟
صحنِ زیبای تو دائم دلربایی میکند
خاکِ کفش زائرانت سرمهی چشمان من
خواب دیدم مثل خدام حرم در بین صحن
” آمدم ای شاه ” را هی خواندم و جارو زدم
درسته خودمون حرم نیستیم
اما دلمون همیشه اونجاست
کاش یک نفر الان مشهد نایبالزیارهمون بود و از تصویر حرم رو میفرستاد و دلمونو هوایی میکرد تا زود راهی بشیم.
#چهارشنبههای_رضوی
@zendegi_mahdavi☘
#چهارشنبه_های_امام_رضایی 💚
🌱برفرشِحرم گرد وغباریم ونشستیم
🌱مـا را نتڪانۍ،نتڪانۍ،نتڪانۍ...
#السلامعلیکیاعلیابنموسیالرضا
#دلتنگزیارت
@zendegi_mahdavi☘
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ بِهِ الْأُمَمَ...
🌱سلام بر آن مولایی که نام و یادش مرهم زخم های مومنان هر امّت در طول تاریخ بوده است.
سلام بر او و بر روزی که همه ستم دیدگان، آمدنش را جشن خواهند گرفت.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
@zendegi_mahdavi☘
🔴 #قدر_یکدیگر_را_دانستن
💠 آیت الله احمدی میانجی ميفرمودند در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی میکرد. آدم فوقالعادهای بود. آیت الله محل بود خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت میکرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد. سابق معمولاً از چاه آب میکشیدند. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب میبیند نه از آفتابهی آب خبری است نه از دلو و ریسمان. اطراف را میگردد و دلو ریسمان را پیدا میکند. دلو را در چاه مياندازد و میبیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. بهسختی دلو آب را از چاه بالا میکشد ولی از دستش ميافتد. زار زار شروع میکند گریه کردن. خانم دلش به حالش ميسوزد میگوید اینکه گریه ندارد من برایت آب میکشم. میگوید من برای آب گریه نمیکنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نميدانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم.
📙محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبر اکرم، حجتالاسلام فرحزاد،ص ۹۲
@zendegi_mahdavi☘