eitaa logo
زندگی شهیدانه
884 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1هزار ویدیو
39 فایل
ا﷽ا 🌷شهادت یک لباس تک‌سایز است. هر وقت و هر زمان اندازه‌ات را به لباس شهادت رساندی، هر جا که باشی با شهادت از دنیا می‌روی... 🌱 🌷اینجا زندگی بوی عطر شهداء رو داره ادمین 👈 @Life_until_martyrdom
مشاهده در ایتا
دانلود
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🎥روایتی از حضور شهید در حرم امام رضا(علیه السلام) 💠__________🌷_________💠 شرط شهید شدن شهید بودن است https://eitaa.com/joinchat/1448346089C1dcf6c3837
آخرهای آذر بود که آمد . رفتم استقبالش گفت میرود پسرش را ببیند. آمدیم دم خانه شان سپرد بمانم تا برگردد خیلی طول نکشید که برگشت . از در که آمد بیرون  پرسیدم : علی آقا ! گل پسرت را دیدی ؟  گفت : آره   گفتم : حالا به تو رفته یا به مادرش ؟ گفت نمی دانم  تعجبم را که دید ادامه داد: من که صورتش را نگاه نکردم ، فقط بغلش کردم همین انتظار هر جمله ای را ذاشتم الا این.  گفت : ترسیدم نگاهش کنم ، محبتش نگذارد برگردم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💠__________🌷_________💠 شرط شهید شدن شهید بودن است https://eitaa.com/joinchat/1448346089C1dcf6c3837
هر وقت می‌خواستیم در خانواده، عکس دسته جمعی بگیریم، او با ما همراه نمی‌شد. گاهی اوقات با اصرار و قسم و آیه، مجبورش می‌کردیم و می‌آمد و توی جمع می‌ایستاد. امّا به محض آنکه می‌خواستند عکس بیندازند، او کنار می‌رفت. مادرم می‌گفت: «محمّدرضا چرا وقتی دارن از عملیات‌ها فیلم می‌گیرن، تو هیچ وقت توی فیلم نیستی؟» او جواب می‌داد: «من که توی عملیات نیستم مادر! من پشت جبهه‌ام. کاری نمی‌کنم که منو نشون بدن.» همیشه دوست داشت گمنام باشد. می‌گفت: «آی نمی‌دونی! چه لذّتی داره، آدم برای خدا تکّه تکّه بشه و هیچّی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش.» ‎ 💠__________🌷_________💠 شرط شهید شدن شهید بودن است https://eitaa.com/joinchat/1448346089C1dcf6c3837
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️✨امـــــیـــــد اســــت 🕊✨باغروب خورشید ماه صفر ❤️✨هرآنچھ قلب نازنینتان را مي‌آزارد، 🕊✨غــــــروب ڪـــــنـــــد ❤️✨و شادے بر شما طلو؏ ڪند 🕊✨و هرڪَز پایاني برآن نباشد ❤️✨پـــــس 🕊✨بشارت باد پایان صفر و ❤️✨مبارڪ بــاد بــر شـمـا 🕊✨حـلـول مـاه ربیع الاول 💠__________🌷_________💠 شرط شهید شدن شهید بودن است https://eitaa.com/joinchat/1448346089C1dcf6c3837
🌺🌸🦋🕊🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🥀یاصاحب الزمان ارواحنا فداه🥀 از نوکرِ کمترین به اربابِ والاترین ازبنده‌ی پست ترین به مولای کریم ترین خوب می‌دانیم آنچه توفیق عزاداری برای ارباب عشق وایثار حضرت سیدالشهدا علیه السلام و روزهای معنوی و دلدادگی نصیبمان گردید و آنچه نعمت و عنایت قسمت و روزی‌مان شد نه به لیاقت اندک و نه به شایستگی قلیل‌مان که به کرامت فراوان و سخاوت کثیرتان حاصل گردید پس شکر نعمت بر خود واجب می‌دانیم و تنها دعایمان این است که چون نمک خورده‌ی خان احسان و کرامت‌تان هستیم نمکدان نشکنیم و دستمان از دامان لطف و احسان شما در دنیا وآخرت کوتاه نشود سلام وادب حلول ماه مبارک ربیع الاول شما متبرک به نگاه پرمهر حضرت ابوتراب مولا علی علیه السلام 🌺🌸🦋🕊🌺🌸 💠__________🌷_________💠 شرط شهید شدن شهید بودن است https://eitaa.com/joinchat/1448346089C1dcf6c3837
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 ما باید به جهادمان ادامه دهیم تا بر حکومت های مرتجع و عروسک های آمریکائیِ خاورمیانه پیروز شویم و این طفل ناپاک آمریکا یعنی اسرائیل و صهیونیست خونخوار را از بلاد مسلمانان بدور سازیم و بالاخره با ظهور مهدی موعود (عج) به حکومت عدل جهانی برسیم . 🌹 🕊 🌹 🌹 💠__________🌷_________💠 شرط شهید شدن شهید بودن است https://eitaa.com/joinchat/1448346089C1dcf6c3837
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 که می آید دل نورانی میشود هوای به سر میزند عطر عود و گلاب همه جا می پیچد و یادت درتمام خاطره ها زنده میشود شادی روح و 💠__________🌷_________💠 شرط شهید شدن شهید بودن است https://eitaa.com/joinchat/1448346089C1dcf6c3837
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐 با حسین تازه آشنا شده بودم و از خصوصیات او اطلاعی نداشتم. بعد از مدتی دوستی ما گل کرد و برای صبحانه ای با کلاس مرا به سنگر خود در پدافند فاو دعوت کرد. لباسم را مرتب کرده و با یااللهی وارد سنگر شدم. چشمم که به سنگر درهم و برهم او افتاد، حسابی جا خوردم؛ گونی های سنگر سوراخ سوراخ بودند و خاکی از آن ها به داخل ریخته شده بود و تراورزهای سقف پر از مرمی تیرهای کلاش. به روی خود نیاوردم و جایی برای نشستنم پیدا کردم. در گوشه ای دیگر، همسنگر او که تازه از پست شبانه آمده بود هم به خوابی خوش فرو رفته بود. بین ماندن و در رفتن مردد شده بودم. خدایا این چه سنگر ویرانی است که اینها برای خود درست کرده اند. حسین در حالی که با سروصدا به دنبال چیزی در صندوق ظروف می گشت، خوش آمدی به من گفت و عصبانی به سراغ همسنگر خود که ظاهراً آنروز نوبت شهرداریش بود رفت تا برای آماده کردن صبحانه او را بیدار کند. بعد از چند بار تکان دادن، صدای خواب آلودی بلند شد و گفت:" من تا صبح بیدار بودم و اصلاً نخوابیدم. بعداً صبحانه می خورم". حسین هم که نمی خواست تنهایی از مهمانش پذیرایی کند به سراغ کلاش خود رفت و در جلو چشمان متعجب و نگران من چند تیر به گونی های بالای سر او زد و با صدای بلندتری گفت: "می گم بلند شو کتری رو برا صبونه آب کن. مگه تو امروز شهردار نیستی؟" از ترس در حال سکته بودم که دیدم همسنگریش هم کم نیاورد و در همان حال دراز کش، با چشمان نیمه باز کلاش خود را رو به سقف گرفت و خشاب را خالی کرد. بوی باروت فضای سنگر را پر کرد و ..... در حالی که در گوشه ای پناه گرفته بودم، با صدای لرزان و نگران رو به هر دو آنها کردم و گفتم :" بخدا من صبحانه نمی خوام، عجب جنگ تن به تنی راه انداخته اید!!". با عجله خود را به بیرون سنگر انداختم و در حال فرار بودم که حسین بسیار آرام و خونسرد صدایم کرد و گفت:" ببین، این جریان بین خودمان بماند" و برای اطمینان دستش را به سمت من دراز کرد تا قولش را محکم کرده باشد. در حال فرار بودم که گفت، باز هم تشریف بیاورید، خوشحال میشم . راوی : رضا بهزادی، گردان کربلا 💠__________🌷_________💠 شرط شهید شدن شهید بودن است https://eitaa.com/joinchat/1448346089C1dcf6c3837
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا