#شب_جمعه
شب جمعه است یادی کنیم از #سردار_دلها و تمام شهدا و امام راحل ؛ و تمام گذشتگان بخصوص عزیزانی که بخاطر بیماری کرونا از بینمون رفتند با قرائت فاتحه و صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
امام خمینی ره
با تلقین به جایی که میخواهید میرسید تلقین مثبت
من میتوانم...
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه245ازقرآن💐
#جز_سیزده💐
#سوره_یوسف💐
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_محسن_فخری_زاده💐
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#دمشق_شهرعشق #قسمت25 💠 دیگر نمیخواستم دنبال سعد #آواره شوم که روی شانه سالمم تقلاّ میکردم بلکه ب
✍️ #دمشق_شهرعشق
#قسمت26
💠 سمیه از درماندگیام به گریه افتاده و شوهرش خیالش راحت شده بود میهمانش خانه را ترک نمیکند که دوباره به پشتی تکیه زد، ولی مصطفی رگ دیوانگی را در نگاه سعد دیده بود که بیهیچ حرفی در خانه را از داخل قفل کرد، به سمت سعد چرخید و با خشمی که می-خواست زیر پردهای از صبر پنهان کند، حکم کرد :«امشب رو اینجا بمونید، فردا خودم میبرمتون #دمشق که با پرواز برگردید تهران، چون مرز #اردن دیگه امن نیست.»
حرارت لحنش به حدی بود که صورت سعد از عصبانیت گُر گرفت و نمیخواست بازی بُرده را دوباره ببازد که با سکوت سنگینش تسلیم شد. با نگاهم التماسش میکردم دیگر حرفی نزند و انگار این اشکها دل سنگش را نرم کرده و دیگر قید این قائله را زده بود که با چشمانش به رویم خندید و خیالم را راحت کرد :«دیگه همه چی تموم شد نازنین! از هیچی نترس! برمیگردیم #تهران سر خونه زندگیمون!»
💠 باورم نمیشد از زبان تند و تیزش چه میشنوم که میان گریه کودکانه خندیدم و او میخواست اینهمه دلهره را جبران کند که با مهربانی صورتم را نوازش کرد و مثل گذشته نازم را کشید :«خیلی اذیتت کردم عزیزدلم! اما دیگه نمیذارم از هیچی بترسی، برمیگردیم تهران!»
از اینکه در برابر چشم همه برایم خاصه¬خرجی میکرد خجالت میکشیدم و او انگار دوباره عشقش را پیدا کرده بود که از چشمان خیسم دل نمیکَند و #عاشقانه نگاهم میکرد. دیگر ماجرا ختم به خیر شده و نفس میزبانان هم بالا آمده بود که برایمان شام آوردند و ما را در اتاق تنها گذاشتند تا استراحت کنیم.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
السلام علیک یا اباعبدالله✋
آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند
یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند
روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت
شکر خدا نام مرا قنبر نوشتند
روزی که نام «بهتران» را می نوشتند
نام تو را از هر کسی بهتر نوشتند
آری تو را حتی میان پنج تن هم
در روز خلقت گریه آورتر نوشتند
این قسمت ما بوده که سردار باشیم
امّا تو را در کربلا بی سر نوشتند
این اشک دیده ... نه ... چراغ برزخ ماست
از برکت تو اشک را گوهر نوشتند
ترسی ندارم از قیامت چون شنیدم
نام تو را هم شافع محشر نوشتند
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
”کربلا” این ”شب جمعه” چه پریشان مانده
درغم ”مادر ارباب” چه گریان مانده
بی سبب نیست که این هفته هوا دلگیراست
حرمی در تب مهمانی باران مانده
#فاطمیه
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#شب_جمعه
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══