🌹⚫️🌹⚫️🌹⚫️🌹⚫️🌹⚫️
دوستان هموطنان بسیاری درگیر مشکلات سیل و ویران شدن خانه ها شون هستند همه ما موظف به کمک به هموطنانمون در این شرایط هستیم.
دعا هم بفرمایید این بلایای طبیعی به پایان برسه ان شاءالله
مردم خوب لرستان و خوزستان ، مرکزی گرفتار سیلاب و آثارش هستند ان شاءالله این شرایط با کمک و همدلی همه مردم و #سپاه و #ارتش و #بسیج و مسوولین به خوبی بشه
💞 @zendegiasheghane_ma
#روز_ارتش
ببر بیان کرده چو رستم به تو
ارتشیام، حافظ خاک وطن
تخمۀِ زالم، پسر گیو و طوس
خاک ره فاطمه را داده بوس
تیغ دو دم همچو علی در کَفم
مست و پریشان ز شعف چون دفم
🔸شاعر: منصورنظری
۲۹فروردین روز #ارتش جمهوری اسلامی و نیروی زمینی گرامی باد
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
✍️ #دمشق_شهرعشق #قسمت22 💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشهای دیگر جعبههای #گلوله؛ نمی
#دمشق_شهرعشق
#قسمت23
صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست #مهمانداری کند که برای اعتراض برادرشوهرش بهانه تراشید :«اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!»
💠 سعد از امکانات رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد :«دکتر تو #مسجد بود...» و مصطفی منتظر همین #اعتراف بود که با قاطعیت کلامش را شکست :«کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴۸ ساعت تو مسجد درست کرد؟»
برادرش اهل #درعا بود و میدانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیهاش را از پشتی گرفت و سر به شکایت گذاشت :«دو هفته پیش #عربستان یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!» و نمیخواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد :«البته قبلش #وهابیها خودشون رو از مرز #اردن رسونده بودن درعا و اسلحهها رو تو مسجد عُمری تحویل گرفتن!»
💠 سپس از روی تأسف سری تکان داد و از #حسرت آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد :«دو ماه پیش که اعتراضات تو #سوریه شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!»
از چشمان وحشتزده سعد میفهمیدم از حضور در این خانه پشیمان شده که مدام در جایش میجنبید و مصطفی امانش نمیداد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود :«اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو #دمشق و #حمص و #حلب تظاهرات میکنن، ولی نه اسلحه دارن نه شهر رو به آتیش میکشن!» و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد :«میدونی کی به زنت #شلیک کرده؟»
💠 سعد نگاهش بین جمع میچرخید، دلش میخواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم که صدایش در گلو گم شد :«نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی #ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد.»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✅ حضرت آقا با بیان تاکیدی #افتخار_کردن به #ارتش و #سپاه ، خط بطلانی کشیدند بر تحلیل جماعتی که این عزیزان را به تعلل و کوتاهی متهم می کردند...