💍✨💍✨💍✨💍✨💍
#دسته_گلهای_اول_ازدواج
#خاطرات
#ارسالی_اعضا
من دوره عقد بودم شوهرم گفت میز آرایشی فعلا نمیخریم چون قراره خونه رو جابجا کنیم
منم ی دوستی داشتم که همیشه مشورت های خوب بهم میداد بهش پیامک دادم که بنظرت چیکار کنم شوهرم برام میز آرایشی بخره من دلم میخواد داشته باشم . آقامون بلافاصله زنگ زد ،، متوجه شدم این پیامک رو اشتباهی برای آقامون فرستاده بودم 🙈
💞 @zendegiasheghane_ma
✨💍✨💍✨💍✨💍✨
#دسته_گلهای_اول_ازدواج
#خاطرات
#ارسالی_اعضا
سلام منم اولین خاطرم مربوط میشه به فردای شب خواستگاری هنوز به هم محرم نشده بودیم شب خواستگاری شمارمو گرفت که اگه سوالی مونده باشه بپرسه فرداش زنگ زد بعد سوالا گفت چه احساسی داری بامن حرف میزنی گفتم احساس گناه😆هنوز که هنوزه میگه دیگه احساس گناه نمیکنی
✍ احساس گناه رو خوب اومدن این دوستمون😄😄😄
💞 @zendegiasheghane_ma
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨ دوستان امروز در گروه تجربه خانه ما بنده یه موضوعی مطرح کردم 😊 👇 #سوال_چالش اولین دسته
#دسته_گلهای_اول_ازدواج
#خاطرات
#ارسالی_اعضا
سلام مدیر یکی یدونه 😍
جلسه آخر خواستگاری فردای اعتکاف بود و ما چون با رفقامون اعتکاف رو برگزار کرده بودیم و اونجا کلی کار داشتیم خیلی خسته بودیم.
خیلی حرفها طولانی شد سر مهریه و ... حوصله م سر رفت رفتم تو حیاط خوابیدم 😂
بعد همسرم سراغمو گرفته بود میخواست یه سوال خصوصی بپرسه
خواهرم اومد بیدارم کرد و واقعا برام متاسف بود😁
هنوزم همه میگن، آخه آدم باید چقدر ریلکس باشه جلسه ی آخر خواستگاریش بگیره بخوابه 🤓
💞 @zendegiasheghane_ma
#دسته_گلهای_اول_ازدواج
#خاطرات
#ارسالی_اعضا
سلام
روز عقدمون که از محضر اومدیم بیرون همسرم گفت بیا بریم یه دوری بزنیم🙄
منم گفتم باشه و رفتیم بعد تو ماشین داشت یه چیزهایی قول و قرارهایی میذاشتیم بعد دستشو به نشونه قول میدیم باز کرد که من دستمو بذارم تو دستش 😌که قول و اینا بذاریم رمانتیک شه فضا😐
ولی من بی هوا نمیدونم اصلا چرا😫
محکم زدم تو دستش مثلا بزن قدش🙏
شوهرم بنده خدا هنگ کرد😳😳😳😆😆😆😟😟
منم داشتم میمیردم از خجالت🤕😶😨😐
الانم بعد ۱۰ سال میگه یادته چقدر هول بودی😤😂😂 خدا منو سر رات قرار داده🤣🤣🤣
ولی میدونم خیلی خوشش اومده بود😜🤪
💞 @zendegiasheghane_ma
💍✨💍✨💍✨💍✨💍
#دسته_گلهای_اول_ازدواج
#خاطرات
#ارسالی_اعضا
سلام ممنون ازموضوع خوبتون
ما رفتیم محضر عقدکردیم و بعد اززیارت حرم حضرت عبدالعظیم برگشتیم منزل ما،مادرم برای اولین بار بعد ازمحرم شدنمون،همسرم وپدرومادر وبرادرشون رو ناهار دعوت کردن
بعداز صرف ناهار،موقع جمع کردن سفره، من رفتم آشپزخونه وچادرمو کناری گذاشتم درحالیکه یه روسری سفید بلند سرم بود مشغول جمع وجورکردن شدم وهمسرم هم مشغول جمع کردن سفره وآوردن ظرف وظروف به آشپزخانه😜همینکه رسید دم درآشپزخانه ،من چون چادر سرم نبود وحواسم هم نبود😜
باجدیت وعصبانیت گفتم یه یااللهی چیزی بگو،همینجوری یهوو واردمیشی☺️☺️
آقامونم دم درآشپزخونه خشکش زده بودومدام تکرار میکرد:مممممنننن،ممممننن یا الله بگم؟!😳😳😳
من::😳😊😊
یه بارهم اوایل دوران عقدرفتیم سالگرد ارتحال امام حرم مطهر،چون خیلی گرم بود،تومحوطه بیرون بستنی خریدیم وداشتیم میخوددیم که بستنی همسرم افتاد زمین خم شد برداره دوباره بخوره،من یهوو بی هوا گفتم :نههههه!!
آقامون همونطور خم شده بین زمین وهوا، یهو ثابت بی حرکت موند ازترسش وگفت باطل شد؟؟؟
من:😂😂😂😂😂😂😂حالا مگه خنده م قطع میشد اونم توروز عزای سالگرد امام ره😳😊😊
💞 @zendegiasheghane_ma
💍✨💍✨💍✨💍✨💍
#دسته_گلهای_اول_ازدواج
#خاطرات
#ارسالی_اعضا
یه سوتی هم بگم از روز عروسیم🙄
آقا ما رفتیم ارایشگاه👰
بعد که کارمون تموم شد اقامون اومد دنبالمون😇😍
با کلی قرو فرو کلاس داشتیم از ارایشگاه بیرون میومدیم فیلمبرداری هم میکردن🙂
چشمتون روز بد نبینه تا خواستم از در بیام بیرون😢 افتادم زمین تصور کنید با لباس پفی و شنل و اینا😑 یهو گفتم ای وااای🤣🤣🤣
اقامون سعی میکرد منو جمع کنه از وسط😀😂ولی نمیتونست جلوی خندشو بگیربزور منو سوار ماشین کرد تا اتلیه خندیدیم😐😂😂
بعد اونجا خانمه گفت عروس خانومودامنتو بده بالا کفشت پیدا باشه تازدم دیدم همه میگن اون چیه😱
دیدم کف شوی آرایشگاه گیر کرده تو پاشنه کفش😂 اون باعث شده بیوفتم زمین خلاصه یه بارم اونجا خندیدیم
کلا از اول شانس با من یار نبود😅😅
بدبختی اینه فیلم زمین خوردنم هست😂😂مثل سوتی ها
💞 @zendegiasheghane_ma
#دسته_گلهای_اول_ازدواج
#خاطرات
#ارسالی_اعضا
من ی خاطره بگم 🤚
۱۶ سالم بود که
ازدواج کردیم ۲ روز اول رسم داشتن خانواده شوهر برامون غذا میفرستادن روز سوم شد آقامون گفت دیگه سرویس دهی خانواده تموم شد نوبت توه، آقامون هم فوق العاده اهل خورد و خوراک گفت میرم مرغ سر میبرم میارم زرشک پلو با مرغ درست کنی من تو دلم گفتم یا خدااا زرشک پلو از کجا بلدم اما به روی خودم نیاوردم 😕 رفت مرغ خرید سر بریده با پر آورد (۱۵ سال پیش ) خلاصه من یادم افتاد مادرم مرغ با پر میزاشت توی قابلمه روی گاز و... خلاصه این تصاویر تو ذهنم بود . سرتونو درد نیارم برنج رو پختم خداروشکر خوب شده بود اما مرغ رو با پر پختم روش مواد لازم رو ریختم 😰😰😰 فکر کردم پرها خودبخود حین جوشیدن و پختن آب میشن 😂😂😂 آوردم سر سفره شوهرم گفت کجا زندگی میکردید که اینطور پختی 😂😂😂 من 🙊 آقامون 🙄🙄 مرغه 🤗🤗🤗 خلاصه شوهرم هر جا نشست آبرو برام نزاشت به همه گفت 😂😂😂
💞 @zendegiasheghane_ma
خاطرات #اربعین
#ارسالی_اعضا
3 روز #اربعین
#خاطرات اربعین ۹۸
یادش بخیر من هم پارسال ۲۰ روز خادم موکب اربعین در عمود ۷ بودم 😔
کار خادمی من شب اخر ردیف شد😭 روزی که قرعه کشی براخدام بود ی نفراسم مینوشت ک قرعه بندازم من چون دوسال قبلش براخادمی رفته بودم و دیدم خیلیا حسرت بدلن و دوست دارن اونام برن گفتم اسم من وننویسین اسم بقیه روبنویسین من ی باررفتم بزاربقیه هم برن تاازاین نعمت برخورداربشن تااینکه شب اخری ک فرداش قراربود کاروان خدام حرکت کنه یکی ازخادما هنوز پاسپوتش نیامده بود شب رفتم هیئت روضه دیدم خادما همشون برگشتن یهویی ب من نگاه گردن وگفتن اهان این وبفرستین جاش😭اصلا باورم نمیشد من اسمم توقرعه کشی خدام ننوشتم حالا میخام برم خادمی ب همین راحتی من جای دوستم راهی شدم 😭
درست شب شهادت حضرت رقیه رسیدیم موکب چندروزاول ک سرمون خلوت بودو هنوز موکب شلوغ نبود چادرزائرارو کوتاه میکردیم کیفهاشون و ک پاره بود بادست میدوختیم پاوکمر زائرارو ماساژ میدادیم😭
ی روز ی خانمه اومد رگهای پاهاش خشک شده بود میگفت توان راه رفتن ندارم گفتم تازه ۳ ساعت راه وازنجف امدی ۳ روز راه درپیش داری بیا ماساژت بدم ی نگاهی ب من کردو گفت شما😶تو بااین هیکل ضعیفه حال دادی من وماساژبدی ☹️خودم روغن سیاهدونه داشتم واوردم گفتم حالا بزار ی امتحان کنم شروع کردم ب ماساژدادن میگفت من اشتباه کردم چ بدنم نرم شد😄
چ خاطرات خوشی چون هواگرم بود زائرا ازساعت ۱۰ صبح میومدن توموکب تا ساعت ۴ بودن برااستراحت لباسهاشون ومیشستیم باماشین ولی بادست اب میکشیدیم و خشک کن میزدیم و پهن میکردیم سری ب سری بهشون تحویل میدادیم چقدرمارو دعامیکردن ازته دل 😭ساعت ۴ ب بعد ک هوا ی کم خنکترمیشد موکباروترک میکردن وراهی میشدن شبها هم ساعت ۱۱ ب بعدزائرداشتیم دوباره مثل روز لباس شستن و جای زائرارو مینداختیم برااستراحت خودمون شبی دوسه ساعت اگرمیخوابیدیم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
🔴 #گلاویز_شدن_با_شیطان
💠 یکی از مکرهای ویرانگر #شیطان زمانی است که زن و شوهر نسبت به یکدیگر سوءظن پیدا کرده و #کینه یکدیگر را به دل میگیرند!
💠 مکر شیطان این است که فقط بر اتفاقی که بخاطر آن #ناراحت شدید جولان میدهد و مدام به شما میگوید از او نگذر! او خیانت کرده و باید #تاوان اشتباه خود را بدهد.
💠 توصیه دین این است که با شیطان #گلاویز شوید و نگذارید حجم کینه و دلخوری شما را بیشتر کند.
💠 حتما با یادآوری صفات #خوب همسرتان و خدمتهای دلچسبی که به شما کرده و یا با مرور #خاطرات خوبی که با یکدیگر داشتید، میتوانید دلخوری و کینه شدید خود را #تعدیل کنید و مقدمهای برای تصمیمگیریِ بدون احساسات و تعصب شود.
💠 با مشاور دینی حتما ارتباط بگیرید و با کمک او زندگی را بر خود #شیرین کنید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔴 #خاطرات_آلبومی
💠 گاهی مواقع افراد نسبت به همسر خود #کینه یا دلخوری پیدا کرده و نمیتوانند به راحتی #همسر خود را ببخشند.
💠 در اینگونه مواقع یکی از چیزهایی که حالتان را #تغییر میدهد و میتواند #دلخوریتان را از بین ببرد این است که نقاط #مثبت همسر و یا #خاطرات خوشِ با هم بودن را مرور کنید.
💠 مثلا به #آلبوم_عکس یا فیلمهایی که مربوط به لحظات خوش شما بوده است نگاه کنید تا بهانهای برای #نرم شدن دلتان شده و عاملی برای برقراری ارتباط دوباره و تازه گردد.
#هردوبخوانیم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
🔴 #خاطرات_آلبومی
💠 گاهی مواقع افراد نسبت به همسر خود #کینه یا دلخوری پیدا کرده و نمیتوانند به راحتی #همسر خود را ببخشند.
💠 در اینگونه مواقع یکی از چیزهایی که حالتان را #تغییر میدهد و میتواند #دلخوریتان را از بین ببرد این است که نقاط #مثبت همسر و یا #خاطرات خوشِ با هم بودن را مرور کنید.
💠 مثلا به #آلبوم_عکس یا فیلمهایی که مربوط به لحظات خوش شما بوده است نگاه کنید تا بهانهای برای #نرم شدن دلتان شده و عاملی برای برقراری ارتباط دوباره و تازه گردد.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔴 #خاطرات_آلبومی
💠 گاهی مواقع افراد نسبت به همسر خود #کینه یا دلخوری پیدا کرده و نمیتوانند به راحتی #همسر خود را ببخشند.
💠 در اینگونه مواقع یکی از چیزهایی که حالتان را #تغییر میدهد و میتواند #دلخوریتان را از بین ببرد این است که نقاط #مثبت همسر و یا #خاطرات خوشِ با هم بودن را مرور کنید.
💠 مثلا به #آلبوم_عکس یا فیلمهایی که مربوط به لحظات خوش شما بوده است نگاه کنید تا بهانهای برای #نرم شدن دلتان شده و عاملی برای برقراری ارتباط دوباره و تازه گردد
#هردوبخوانیم