#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت2
#زندگینامه
سال1367 بود که محمدهادی یاهمان هادی به دنیا آمد.اودرشب جمعه وچندروز بعداز ایام فاطمیه به دنیا آمد.
وقتی تقویم راکه می بینند مصادف است با امام هادی (ع)برهمین اساس نام اورا محمد هادی میگذارند.
عجیب است که اوعاشق ودلداده ی امام هادی(ع)شد ودراین راه ودرشهر امام هادی(ع)یعنی سامراء به شهادت رسید.
خانواده هادی میگویند ؛هادی اذیتی برای مانداشت.آنچه میخواست راخودش به دست می آورد. ازهمان کودکی روی پای خودش بود.مستقل بار آمد واین، روی آینده ی زندگی اوخیلی تاثیر داشت.هادی ازاول یک جوردیگر بود. حال وهوایش وخواسته هایش مثل جوانان هم سن وسالش نبود...
محمدهادی ویژگی های خاصی داشت
همیشه دائم الوضو بود.
مداحی میکرد. اکثراوقات ذکر سینه زنی هیئت رامیگفت اخلاص او زبانزد رفقا بود.
اگرکسی ازاو تعریف میکرد خیلی بدش می آمد.
وقتی که شخصی اززحمات او تشکر میکرد، میگفت:خرمشهر را خدا آزاد کرد،یعنی ماکاری نکرده ایم، همه کاره خداست وهمه ی کارها برای خداست.
هادی علاقه ی زیادی به شهید ابراهیم هادی داشت وهمیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت.و در خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
ازخصوصیات بارز هادی کمک پنهانی به نیازمندان چه درایران وچه درعراق بوده است که این از اظهارات بعضی ازنیازمندان بعد ازشهادتش روشن شد.
انرژی اش را وقف بسیج و کارفرهنگی و هیئت کرده بود و بیشتر وقتش درمسجد محله وپایگاه درکنار دوست صمیمی واستادش زنده یاد همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی وانجام کارهای فرهنگی میگذشت.
پس از پرواز ناگهانی سید علیرضا در تابستان سال 88 هادی آرام وقرار نداشت و بسیار غمگین بود. زیرا نزدیکترین دوست خود را درمسجد از دست داده بود. سال بعد از عروج آقاسید علیرضا همه ی دوستان راجمع کرد و تلاش نمود تا کتاب خاطرات سیدعلیرضا مصطفوی چاپ شود. اوهمه ی کارهارا انجام میداد اما میگفت ؛راضی نیستم اسمی ازمن به میان آید.
کتاب همسفرشهدا چاپ شد.
هادی بعداز پایان خدمت، چندین کار مختلف راتجربه کرد وبعداز آن راهی حوزه علمیه شد.
زیرا راهی جز طلبگی درنجف پاسخگوی غوغای درون هادی نبود ودرنهایت شهادت چه زیبا او را برگزید...
وهادی، فدای امام هادی(ع)شد..
منبع #پسرک_فلافل_فروش
زندگینامه ی #شهید_طلبه_مدافع_حرم_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══