eitaa logo
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
24.4هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3هزار ویدیو
87 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم استاد #پناهیان #قسمت48 چرا نماز اول وقت انقدر اهمیت دارد؟ 🔶✅🔶✅ استاد پ
چرا نماز اول وقت انقدر اهمیت دارد ؟ 🔶🔹🔶🔹🔶 🔴مگه ... ، تمام مبارزه ی با نفس ، سر نماز اول وقت ، تو نماز تر و تمیز جمع شده ؟ که شما میگید؟ ⁉‼ عروس خانم از آقا داماد میپرسه ... نماز اول وقت و تروتمیز میخونی ؟ 🔰💠🔰 میگه : نه ... عروس خانمم برمیگرده میگه : ❌ ای هوسران ...!!! ای بی محبت...!!! ای خودخواه ...!!! ♨ همه ی ناسزاهای عالم رو بر میگرده به ما میگه...!!! ❌⭕ مبارزه باهوای نفس سر نمازه حاج اقا ؟ نمونه بگم براتون ؟ 🔰🔰 مثال : فرصت دادم ، یه سوال داره میکنه ... بگو ...سوالت و راحت.... چون میدونم جوابش چیه .... ⁉‼ شما کجا مبارزه بانفس کردین ؟ مثلا : یه جایی چراغ قرمز بود ، 🚦 می خواستم رد بشم. گاز و بگیرم برم... 🔴 اما ... مبارزه با نفس کردم وایستادم . البته پلیسم بود هااا ... سر چهار راه... 💢⭕ تحویل گرفتین ؟ ❗🚸⚠ اجازه بدم سوالشو ادامه بده یانه ؟ دیگه شما فهمیدید جوابشو ... ✅♻ اجازه بده جواب بدیم ... هیچ کجا مبارزه بانفس تو ، قیمت نماز رو نداره ، ❎✅ هر جا باخودت مبارزه کردی ...، یه کار خوب انجام دادی... ، 🅾💢 بیا من برات ثابت کنم ، شیله پیله داره . یا پلیس سر چهار راه وایستاده بود ... ⭕ یا یه مزه ای تو اون کار بوده ... من خیلی بچه ی با ادبی هستم ، میخوام پام و دراز بکنم پیش مهمونام... یه دفعه ای پام و جمع میکنم ، 🔷🔶 میگم با این که خسته ام ، عیبی نداره ، خب ... مهمونت کیه ؟ 🔴 مهمونت ، رئیس اداره اس ؟ خب فدات بشم ... میخواستی پیش رئیس اداره ام ، پات و دراز کنی ؟ تو تا یه جایی طمع به منفعتی نداشته باشی ، از ضرری نترسی ، مگه کار میکنی ؟ مگه علیه خودت اقدام میکنی تانون توش نداشته باشه برات اقدام نمیکنی ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت48 #تشییع_و_تدفین  خبر پیدا شدن پیکر هادی درست زمانی پخش شد که قرار بود در
اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می‌کنم که من را در ایران دفن نکنند، اگر شد ببرند امام رضا(ع) طواف بدهند و برگردانند و در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی‌السلام دفن کنند. دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود. در داخل و دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند. داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم می‌خورد به سنگ لحد، یک اسم حضرت زهرا(س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س) بالای سر من روضه و سینه‌زنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید. زیاد یاحسین(ع) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید، چون من به چیزی که می‌خواستم رسیدم. برای امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) مجلس بگیرید و گریه کنید. (من را) رو به قبله صحیح دفن کنید، چون قبله در نجف اختلاف دارد. روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناه کار است. یعنی العبد الحقیر المذنب و یا مثل این. پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر. وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت‌ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم زندگی‌ می‌کنم، مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است، قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند. با بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید. از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا(س) رعایت بکنند، نه مثل حجاب‌های امروز، چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) نمی‌دهد. از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند. جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو جهاد در پیش داریم، اول جهاد نفس که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت. حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشد یعنی برای شیطان رفته و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن! آن‌ها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ کنید، چون اگر امام زمان(عج) بیاید احتمال دارد روبه‌روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید. من که عمرم رفت و وقت را از دست دادم. تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل‌های پشت سرم را شکسته‌ام و راه برگشت ندارم. بچه‌های ایران و عراق، من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام دادم و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم. نجف شهری است که مثل تصفیه‌کُن است که گناه‌ها را به سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد. این مولای ما خیلی مهربان است. همچنین می‌خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصاً حرم‌ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصاً طلّاب نجف در این جهاد شرکت کنند، چون دیدم که مدافع هست لکن کم است، باید زیاد شود. و مطمئنم که این‌ها(دشمنان) کم هستند و فقط با یک هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا(س) می‌شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم. بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید. وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می‌خوانند و هدف دارند، بخوانند. اگر اینطور نیست نخوانند. چون می‌شود کار شیطانی. بعد شهریه امام را هم می‌گیرند؛ دیگر حرام درحرام می‌شود و مسئولیت دارد. اگر می‌توانند درس بخوانند( وادامه بدهند) البته همه‌اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند چون طلبه‌ای باتقوا کم داریم اول تزکیه نفس بعد درس. ای داد از عَلَم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد، دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) و امام رضا(ع) در قبر می‌آیند... والسلام زندگینامه وخاطرات 🌹 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
*⚘﷽⚘ #هرچی_توبخوای #قسمت48 رفتم تو آشپزخونه پیشش. گفت: _زهرا جان،اگه شما به امین بگی نره،نمیره
پشتش به من بود... فقط نگاهش میکردم،👀چه نماز عاشقانه ای میخوند.اشکهام به اختیار خودم نبودن.😭🕊قلبم درد میکرد.😭💔 حال امین مثل کسی بود که با معشوقش قرار داره.👣 نمازش تموم شد و متوجه من شد. اشکهامو سریع پاک کردم.برگشت سمت من. چشمهاش خیس بود.لبخند زد و گفت: _گرچه بهت گفتم نیا ولی همه ش منتظرت بودم.😍😢 بالبخند گفتم: _من اینجوریم دیگه.خیلی زن حرف گوش کنی نیستم.😌😉 لبخند زد و هیچی نگفت.فقط به هم نگاه میکردیم؛با اشک😭👀😭 جدی گفتم: _امین من جدی گفتم اگه به حوریه ها نگاه کنی مهریه مو میذارم اجرا ها.☹️😢 بلند خندید.😢😂نزدیکتر اومد و دستهامو گرفت و گفت: _مگه حوریه ها از تو خوشگل ترن؟😢😍😉 بالبخند گفتم: _نمیدونم.☹️منکه چشم دیدنشون هم ندارم.تو هم نباید بدونی،چون اگه ببینی خودم حسابتو میرسم.😢😠 دوباره بلند خندید😢😂 و گفت: _با چند تا فن کاراته ای حسابمو میرسی؟مثل بلایی که سر اون دوتا مرد،نزدیک دانشگاه آوردی؟😉😢 خندیدیم.گفتم: _نه،داد میزنم،مثل اون داد هایی که اون روز میزدم.😢😁 -اوه اوه...نه..من از داد های تو بیشتر میترسم.😢😄 دوباره خندیدیم.با اشک چشم😢😁😃 میخندیدیم.نگاهی به ساعت کردم،ساعت هشت و نیم🕣 بود. قلبم داشت می ایستاد.رد نگاهمو گرفت. به ساعت نگاهی کرد و بعد به من.😍😢 بغلم کرد و گفت: _خداحافظی با خانواده م خیلی طول میکشه. دیگه بهتره بریم بیرون.😢😊 دلم میخواست زمان متوقف بشه.به ثانیه شمار ساعت نگاه میکردم... چقدر تند میرفت.انگار برای جدایی ما عجله داشت.بدون اینکه منو از خودش جدا کنه گفت: _بریم؟😞😢 فهمیدم تا من نخوام نمیره.بخاطر همین سکوت کردم تا بیشتر داشته باشمش. دوباره گفت: _زهرا جان،به منم رحم کن...بریم؟😢😣 با مکث ازش جدا شدم.بدون اینکه نگاهش کنم رفتم کنار.گفتم: _تو برو.منم میام.😢😞 سریع وسایلشو برداشت که از اتاق بره بیرون. جلوی در برگشت سمت من. ولی من پشتم بهش بود.نمیتونستم برگردم و نگاهش کنم... امین هم حالش بهتر از من نبود.رفت بیرون و در و درو بست.😣 تا درو بست... ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#سبک_زندگی استاد #پناهیان #قسمت48 🔹الان نگاه کنید ببینید قراره سند بیست سی اجرا نشه دیگه!!! 🌀 مث
استاد 👇👇👇 💠اینقدر تو سند بیست سی از اینجور بندها هست که بیست ساعت باید فکر کنی ، تا بعد سی ساعت به نتیجه برسی که این بندی که گفته الان یعنی چی؟!!!☺️ 👈اونا روی «« سبک زندگی »» اینجوری کار میکنن✅ 💠نم نم رو میزنن.!!! متوجه میشید از کجا آب میخوره ؟؟؟ 🌀در پروتکل ها ی صهیون اومده که: 👈ما کاری میکنیم مردم این سبکی زندگی کنن، بعد همشون ی ما میشن✅ 🔸اونا زیاد با کاری ندارن ، با بینی هم کاری ندارن ،اونا با سبک_زندگی کار دارن ✔️ بعد شروع میکنن تو عرصه های مختلف ،سبک زندگی درست میکنن!!! تو عرصه سیاست دو قطبی درست میکنن ،چپ و راست با هم دعوا کنن!! با هم که دعوا کردن ،ما چپاول میکنیم اونجا رو❗️ یه ضرب المثلی دارن میگه تفرقه بنداز حکومت کن 😒😕 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
بسته بندی سبزی ها تمام شده بود... همه برای مراسم و ناهار به مسجد رفته بودن اما دختر ها آنقدر خسته بودند که ترجیح دادند خانه بمانند و استراحت کنند و عصر دوباره به بقیه ڪار ها رسیدگی کنند وارد اتاق مریم شدند همه ی دخترها خودشان را روی تخت انداختند _تختمو شکوندید _ساکت شو مریم شهین خانوم که تو حیاط منتظر شهاب بود که بیاید و باهم سبزی ها را به مسجد ببرند مریم را صدا زد مهیا که به پنجره نزدیک بود پنجره را باز کرد _اِ شهین جونم تو هنوز اینجایی شهین خانم خندید _آره هنوز اینجام مهیا جان شهاب ناهارتونو اورده بیاید ببرید _چشم خوشکلم _خدا بگم چیکارت کنه دختر من رفتم تا مهیا می خواست چیزی بگوید نرجس از جایش بلند شد _من می رم غذاها رو میارم نرجس که از اتاق خارج شد مهیا روبه مریم و سارا گفت _یه چیز میگم ناراحت نشید سرتونو بکوبید به دیوار... من از این عفریته اصلا خوشم نمیاد مریم_عفریته؟؟ سارا_نرجس دیگه. فدات مهیا حسمون مشترکه _دخترا زشته _جم کن بابا مریم مقدس نرجس غذاها را آورد. نهار قیمه بود... مهیا می توانست بدون شک بگوید این خوش مزه ترین و خوش بوترین قیمه ای بود که تا الان خورده بود دخترها تا عصر استراحت کردند... و دوباره تا شب بکوب ڪار کردند شب هم مهلا خانم و مادر زهرا هم به آن ها اضافه شده بودند ساعت ۱۱بود که همه کم کم در حال رفتن بودند مریم_میگم دخترا پایه هستید امشب پیشم بمونید ظرفای ناهار فردا رو هم باهم بشوریم همه دخترا از این حرف مریم استقبال کردند مادر زهرا بدون اعتراض قبول کرد مهلا خانم هم که از خدایش بود که مهیا کنار مریم بماند. و به شهین خانم گفت که اگر می توانست خودش هم برای کمک می ماند ولی باید همراه احمد آقا به خانه ی آقا احسان بروند و برای مراسم فردا به او کمک کند همه رفته بودن وفقط دخترا وشهین خانم در حیاط نشسته بودند واقعا حیاط بزرگ و با صفایی داشتند محمدآقا و شهاب هم آمدندو روی تختی که تو حیاط بود نشته اند محمد آقا_خسته نباشید دخترای گلم اجرتون با امام حسین خیلی زحمت کشیدید شهین خانم_ قراره هم امشب بمونن و همه ی ظرفای فردا رو بشورن محمد آقاسپس تا میتونی ازشون کار بکش حاج خانوم _شهین جونم بلاخره یه آب قندبده حالم جا بیاد بعد ازم کار بکش _تا وقتی بگی شهین جون آب قند که نمیبینی هیچ کلی ازت کار میکشم مریم سینی چایی را به سمت همه گرفت به مهیا که رسید مهیا آروم گفت _خوشکل خانم از حاج آقا مرادی چه خبر و چشمکی زد مریم که هول کرد سینی را که دوتا استکان چایی داشت از دستش سر خورد و روی مهیا افتاد مهیا از جایش بلند شد... شهین خانم به طرفش دوید _وای چی شد مریم تند تند مانتوی مهیا را می تکاند _وای سوختی مهیا محمد آقا نگران به آن ها نزدیک شد _دخترم حالت خوبه مهیا مانتویش را به زور از دست های مریم کشید _ول کن مانتومو پارش کردی _بده به فکرتم _نمی خواد به فکرم باشی رو به بقیه گفت _چیزی نیست نگران نباشید چاییا زیاد داغ نبودند... 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید ‌  ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
@Ostad_Shojaeارتباط موفق_49.mp3
زمان: حجم: 10.68M
⚡️ بعضی از آفت‌ها در رفاقت‌ها، یک آفت محسوب نمی‌شوند؛ بلکه به تنهایی ده‌ها آفتند. آنانکه از مسخره کردن دیگران، لذت می‌برند، در همین خُلق خویش؛ - روح تجاوز - تحقیر - و تولید کینه را یکجا دارند؛ وگرنه هرگز قادر به مسخره کردن کسی نبودند! این افراد هـــــرگز محبوب قلب دیگران نخواهند بود.✘ 🎤 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══ 
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#اخلاق_در_خانواده #قسمت48 بسم الله الرحمن الرحیم💐 #اخلاق_در_خانواده #کلام_چهل_وهشتم 🚫#جادو_بند
بسم الله الرحمن الرحیم💐 🌺 🌵دیانت مقدس اسلام که منشأش وحی آسمانی و قانونگذارش خداوند سبحان است تمام احتیاجات فردی و اجتماعی انسان را به بهترین صورت بیان کرده و به اصطلاح ما «ازسیرتاپیاز ش را برشمرده» است و برای راهنمایی ما فرستاده است اسلام دستور می دهد اگر کسی به سخن گفتن مشغول است شما به سخنان او گوش دهید و صبر کنید تا حرفش تمام شود آنگاه در مقام پاسخ برآیید.✅ 📌کسی که در میان سخن دیگری وارد شود و سخنان او را نیمه تمام بگذارد به فرمایش رسول خدا چنان است که خراشی به چهره او وارد کرده است.♻️ 👌چه زیباست این کلام مانند تمام کلمات و فرمایشات پیامبر و ائمه اطهار (صلوات الله علیهم أجمعین )زیراسخن نماینده شخصیت انسان است هر کسی با سخن گفتنش ماهیت وجودی و شخصیت واقعی خود را اظهار می‌کند بنابراین سخن چهره و رخسار گوینده است که ماهیت او را نشان می دهد پس کسی که در میان سخن دیگری وارد شود و نگذارد سخن او تمام شود چهره شخصیت او را خراش داده و لکه دار کرده است و هر کسی باید فکر کند چنان که خود او نمی خواهد دیگران در میان سخنان او وارد شوند و سخنان او را ناتمام گذارند او هم نباید نسبت به دیگران چنین کند این دستور برای همه مسلمین است✔️☺️👌 ❤️زن و شوهر هم از آن مستثنی نیستند. هنگامی که مرد سخن می گوید خانم عاقل و با شخصیت، صبر می کند تا سخن شوهرش تمام شود به سخنان او گوش می دهد، فکر می کند، سپس جوابی مناسب عرضه می دارد.🌺 🌱 اگر سخن شوهرش درست بود و انتقادی بر کارخانم بود می پذیرد و اگر شوهرش اشتباه کرده بود، با زبان نرم و ملایم همسر خود را از اشتباه بیرون می‌آورد.🌿 همچنین هنگامی که زن سخن می گوید، مرد باید گوش دهد تا سخن خانم تمام شود آنگاه پاسخ گوید.🍃 ♻️ 🌸رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که در میان سخنان برادر مسلمانش وارد شود چنان است که چهره او را خراشیده باشد.💢 ( اصول کافی جلد ۲ صفحه ۶۶۰) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌺🌺
@Ostad_Shojaeانسان شناسی ۴۹.mp3
زمان: حجم: 11.63M
⭕️ من چرا نمی‌تونم زیبایی‌های دیگران رو ببینم، و همش به بقیه بدبینم؟ ❌من چرا نمی‌تونم حسود نباشم؟ همش فقط دارم مخفی‌اش میکنم، اما در وجودم ریشه داره ... ⭕️من چرا نمی‌تونم اهل "کرامت و بخشش" باشم؟ همیشه ذهنم درگیر حساب و کتابه ... چرا؟ / چرا؟ / چرا ..... @Ostad_Shojae9
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#تربیت_فرزند #قسمت48 📝موضوع : راه تسهیل مفاهیم دینی به فرزندان پس ما اینجا یه جمع بندی داشته باش
🍒 🎁جلسه چهل ونهم 📝موضوع :راه تسهیل مفاهیم دینی به فرزندان 🍒______🍒______🍒 حالا برای چی اسلام دنبال این هست که شما لذت بیشتری ببری ⁉️ 🍃برای اینکه تو با خدا رفیق بشی👌 🍃برای اینکه به سمت خدا حرکت بکنی👌 برای اینکه تا از ""خدا"" لذت نبری و از ""خلقش"" و از ""خلقتش"" و از ""خلقت خودت"" با خدا رابطه ات خوب نمیشه ❌ زندگی تو شیرین نمیشه ❌ 🔻این کسی که سوال کرده بود لذت ها رو برای چی خدا آفریده ❓ و چرا ما باید با لذت ها مبارزه کنیم❓ 💠با مطلق لذت ها که نگفتیم باید مبارزه کنیم ⬅️بلکه باید مدیریت کنیم چگونه لذت ببریم 🌀وقتی ما این مدیدیت رو بپذیریم ، حتی اگه این مدیدیت سختی داشت و اون رو به عنوان سختی بپذیریم سطح لذت بریمون تو دنیا افزایش پیدا خواهد کرد ✅👌 والا میخوریم تو دیوار😊 🔻کاریش نمیشه کرد 👈 این همون بلائی است که تو دنیا قرار داره و شما نمی تونی دنیا رو تغییر بدی✅ 💢اصل اول تربیت اینه که به بچه خودتون بگین👇 🌱خب ما میخوایم از این به بعد سختی ها رو مدیریت کنی👌 🌀برای مدیریت کردن سختی ها بعضی از سختی ها رو خودمون باید بپذیریم . ✅ درسته ⁉️ 🔻بعضی از سختی هایی که خودت میخوای بپذیری یعنی👇 🍃شروع میکنی به مقید شدن 🍃شروع میکنی به زندگی کردن بگونه ای که هر کاری دلت میخواد دیگه نمیکنی اصلا اینو فرهنگ کنیم✅ اینو باب کنیم ✅ 💢بعد اگه کسی از شادی ها و خوشی ها سخن گفت 🔸میگیم اتفاقا دین همه ی این مدیریتی که داره به ما پیشنهاد میده 👈 فقط برای عبور از سختی ها نیست بلکه برای افزایش لذت بری هم هست.👉 🔻مثلا یه پیشنهاد ساده ی دین 👇👇 🌱می فرماید: لقمه ی آخر غذایی که داری میخوری و اتفاقا خیلی هم دلچسبه اونو نخور 🚫🧀🍗🍕🍟🚫 ☢بعد شما بگو آقای اسلام بازم اومدی و سخت بگیری😒 یه دونه غذای حلال جلوی ما گذاشتن😋 حالا دوست داریم بخوریم 👌 این یه دونه رو هم نمی تونی ببینی ما میخوایم نوش جان کنیم حسابی⁉️😒 🌱آقای اسلام‌ می فرماید که ✍ ببین منکه نگفتم همشو نخور 😌 بخور ولی👇👇👇 لقمه آخرش رو نخور 😊 میگی منکه هنوز جا دارم بذار بخورم دیگه😒 چرا میگی مکروهه ⁉️ چرا میگی خیلی بده اگه بخوریم ⁉️ 🌱آقای اسلام میگه✍ 🌀فیزیک بدن شما جوری آفریده شده این عصب های معدتون پیام به مغز میخوان برسونن بگن من پر شدم ، یه کمی این پیام دیر میرسه✅ عجله نکن الان پر شده 😊 اگه فکر میکنی یکی دو لقمه هنوز جا داری نخور دیگه❌ 💥چون داری ظرفیت اضافی به معده تحمیل میکنی ظرفیت اضافی به معده تحمیل کردی مریض میشی 😏 غذای اضافی آدم بخوره هیچ اثری جز مریضی نداره 🤕🤒 اینو همه اطباء گفتن 👌 💢وقتی مریض شدی دیگه غذای خوشمزه نمی تونی بخوری اونوقت لذت نمیبری 😕 👈پس برای اینکه لذت بیشتری در آینده ببری و مزه ی این لذت در کامت بشینه 😍😋 چشمتم سیاهی نره 🤒 و سرت گیج‌ نخوره 🤕 و تا یکی دو ساعت از کار نیوفتی😴 و اینها 🌀پس از یه لذت یعنی خوردن لقمه ی آخر غذا صرف نظر کن تمام‌ پیشنهادات دین اینطوریه✅