🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
✍️ #دمشق_شهرعشق #قسمت67 💠 در آغوش مادرش تمام تنم از ترس میلرزید و #تهدید بسمه یادم آمده بود که با
#دمشق_شهرعشق
#قسمت68
💠 صورت #خونی و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمیرفت، در تمام این مدت از حضورش متنفر بودم و باز دیدن جنازهاش دلم را زیر و رو کرده بود که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، غریبانه گریه میکردم.
از همان مقابل در اتاق، #اشکهایم طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت :«مسکّن اثر کنه، میبرمتون خونه!»
💠 میدانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده و میترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود.
از تنهایی این اتاق و خلوت با این زن #نامحرم خجالت میکشید که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست :«مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیشتون!» و دل من پیش جسد سعد جا مانده بود که با گریه پرسیدم :«باهاش چیکار کردن؟»
💠 لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمیشد با اینهمه #بیرحمی سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد :«باید خانوادهاش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.»
سعد تنها یکبار به من گفته بود خانوادهاش اهل #حلب هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیشدستی کرد :«خواهرم! دیگه نباید کسی بدونه شما باهاش ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانوادهاش تحویل میدن، نه خانوادهاش باید شما رو بشناسن نه کس دیگهای بفهمه شما همسرش بودید!»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
استاد #عباسی_ولدی
#قسمت68 👇👇👇
❌ امروزه یک اشتباه بزرگ در میان جوانان، به صورت فرهنگ در آمده که سالها پس از ازدواج، از خداوند تقاضای فرزند میکنند. این را هم فرهنگ و به قول خودشان، کلاس میدانند.
📛 متأسّفانه برخی از بزرگترها هم به این مسئله دامن میزنند و به جوانترها توصیه میکنند چند سال اوّل زندگی را به دنبال خوشیهایتان باشید، بعد به سراغ فرزند بروید.
❌ این مسئله، هم از نظر پزشکی و هم از نظر تربیتی، اشتباه است.
⚠️ امروزه متخصّصان زنان و زایمان و نازایی میگویند: فرزند اوّل، باید در همان سالهای اوّل زندگی به دنیا بیاید تا باروری پدر و مادر، امتحان شود و اگر مشکلی وجود داشت، هر چه زودتر، قبل از بالا رفتن سن، مداوا انجام بگیرد. از نظر تربیتی هم اشکال دارد.
🔴 امروزه متوسّط سن ازدواج در پسرها، حدود ۲۸ سال است. وقتی پنج، شش سال از ازدواج میگذرد و پای بچّه به خانه باز میشود، دیگر حوصله و انرژی کافی برای تربیت فرزند، وجود ندارد.
⬅️ ادامه دارد .....
📚بشقابهای سفره پشت باممان ص۲۶۲
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت68
استاد #پناهیان
نماز باعث میشه انسان با ادب بشه،
🔷🔶🔷🔶
استاد پناهیان؛
🔶ادب کنترل کننده ی هوای نفسه .
تو مدارس این و به بچه ی من یاد بدهند ، بسه ✅🌺
تا بتونه سر نماز ادب رو رعایت کنه .
⭕ از صد تا فحش بدتره که برگرده بگه👈 دلم میخواد !!!!
مگه آدم هر کاری دلش میخواد باید بکنه ؟
❌❌
تو فیلما ادب یاد بدن ،
نمیخواد خدا پیغمبرو نماز یاد بدن،
ما بساط کفر و به هم خواهیم ریخت .
✅🌺
روایت بگم برات ؟
میفرماید بهترین چیزی که پدرها برای بچه ها به ارث میگذارند ، ادبه .
💠 من مودب بارش آوردم ، حالا بچه ی من هر کاری دلش بخواد نمیکنه ،
سر نماز هم ادب رو رعایت میکنه.
✅🔶
طبق مقررات بلده عمل کنه ، نماز مودب شدن انسان است در خانه خدا .
⭕ نه عشق بازی با خدا ...
بعد که مدتی مودب بود ،این عشق تولید میشه .
پس ادب وقتی که شد ،
نماز بناست حال ما رو بگیره ...
دقیقه ای یه بار موذن بالای ماذنه ،
میگه الله اکبر ...، وقتی که مشغولی .
💠🔶
میخوای حرف بزنی ... صدات درنیادها ، برو وضو بگیر ،
⭕آخه الان حال ندارم ،
اتفاقا نماز یه جوری طراحی شده ، که حالت و بگیره .
🔶✅
برای اینکه با ادب باشی باید یه خورده ضد حال به خودت بزنی .😣
✅🌺
یه مدت ادب و رعایت کن
تا بتونی نماز مودبانه بخونی
😊 ✅🔰
امتحان کن 👌👌
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرچی_توبخوای
#قسمت68
یه کم فکر کردم که چی میخواد بگه مثلا.گفتم:
_درمورد امین؟
من من کرد و گفت:
_به امین هم مربوط میشه.بخاطر همین میخوام در حضور امین بگم.
نشستم.اونم نشست.گفت:
_من امین رو مدت زیادی نبود که میشناختم ولی ده ساله که با محمد دوستم....نمیدونم چطوری بگم.....فکر نمیکردم گفتنش اینقدر سخت باشه.
فهمیدم چی میخواد بگه...
اول میخواستم برم ولی بعد گفتم بهتره یک بار برای همیشه تموم بشه.چیزی نگفتم.صبر کردم تا خودش بگه.بالاخره گفت:
_من از محمد خواسته بودم که درمورد من با شما صحبت کنه.اما محمد گفت شما حتی نمیخواین درموردش فکر کنید....اما این مساله برای من مهمه.بخاطر همین از پدرتون اجازه گرفتم که با خودتون صحبت کنم.
عجب!!پس بابا بهش اجازه داده.😕وقتی دید چیزی نمیگم،گفت:
_شما کلا به ازدواج فکر نمیکنین یا به من نمیخواین فکر کنین؟😔
تا اون موقع چیزی نگفته بودم.به مزار امین نگاه میکردم.گفتم:
_چرا اینجا؟
-برای اینکه از امین خواستم کمکم کنه.😔👣
سؤالی و با اخم نگاهش کردم...😟😠
به مزار امین نگاه میکرد.متوجه نگاه سنگین من شد.سرشو آورد بالا.به من نگاهی کرد.دوباره به مزار امین نگاه کرد.
زیر نگاه سنگین من داشت عرق میریخت.گفت:
_اگه اجازه بدید در این مورد بعدا توضیح میدم.
بلند شدم.گفتم:
_نیازی به توضیح نیست.
برگشتم که برم،سریع اومد جلوم.سرش پایین بود.گفت:
_ولی من به جواب سؤالم نیاز دارم.
یه کم فکر کردم که اصلا سؤالش چی بود.گفت:
_میشه به من فکر کنید؟
-نه.
از صراحتم تعجب کرد.😟همونجوری ایستاده بود که رفتم.
رفتم خونه...
بابا چیزی نگفت.منم چیزی نگفتم.حتما خود پسره به بابا گفته که من چی گفتم.
حدود یک ماه بعد بابا گفت:
_خانواده موحد اصرار دارن حضوری صحبت کنیم.😊
گفتم:
_نظر من برای شما مهم هست؟😒
بابا گفت:_آره
-من نمیخوام حتی بیان خاستگاری.😔
-میگم بدون گل و شیرینی به عنوان مهمانی بیان.😕
-جواب من منفیه.😒
-بذار بیان صحبت کنیم بعد بگو نه.😐
-وقت تلف کردنه.😔
بلند شدم برم تو اتاقم.بابا گفت:
_زهرا،اجازه بده بیان،بعد بگو نه.
به چشمهای بابا نگاه کردم.دوست داشت موافقت کنم.بخاطر بابا گفتم:
_...باشه.😒
بغض داشتم...
اشکم داشت جاری میشد.سریع رفتم توی اتاقم. اشکهام میریخت روی صورتم.به عکس امین نگاه کردم.گفتم:
_داری کمکش میکنی؟..😒چرا؟..پس من چی؟..😢 نظر من مهم نیست؟...مگه نگفتی هر کی به دلم نشست؟من ازش خوشم نمیاد،مهمه برات؟من فقط از تو خوشم میاد،مهمه برات؟😭
داغ دلم تازه شده بود...
حتی فکر کردن به اینکه کسی جای امین باشه هم خیلی سخت تر از اون چیزی بود که فکرشو میکردم.
برای آخر هفته قرار مهمانی گذاشتن.آقای موحد با پدر و مادر و خواهراش بودن.چون مثلا مهمانی بود سینی چایی رو هم من نیاوردم.تمام مدت ساکت بودم و سرم پایین بود.
قبلا که خواستگار میومد مختصری براندازش میکردم تا ببینم اصلا از ظاهرش خوشم میاد یا نه.ولی اینبار چون جوابم منفی بود حتی دلیلی برای برانداز کردن آقای موحد هم نداشتم.😕😒
علی بیشتر از شرایط کاری آقای موحد میپرسید. وقتی فهمید کارش با محمد یه کم فرق داره و مأموریت هاش #بیشتر و #خطرناک تره،چهره ش در هم شد.😠
بعد از صحبت های معمول گفتن ما بریم تو حیاط🌳⛲️ صحبت کنیم.
تابستان بود...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#سبک_زندگی
استاد #پناهیان
#قسمت68👇👇👇
✅ولی خداوکیلی ،اینکه به يک چيزي مقيد باش...
☝️اينو کدوم عاقلي نميپذيره؟؟؟؟
❌ البته توجه کنید اگه يه جايي رسم بود، غرور زيادي رعايت بشه اون خوب نيست،
جمعش بکن،
يه جايي رسم بود، غيرت زيادي بشه به این عنوان که .. آيينمونه.. جمعش بکن!!!
👈آيين نبايد «غير انساني» باشه.!!
پس در نهايت بعد از تعيين سبک زندگي ،
داشتن يک فرم لازمه✅
🌀فرم نداشتن زشته .
بويژه همه اين حرفها رو من ميزنم براي ۷ تا ۱۴ سال ،
وصد در صد براي ۱۴ تا ۲۱ سال
50 درصدش تو اون زمانه !!!!
مدرسه «بي ادب» رو بايد درشو گل گرفت. ✅
┄┅─✵💝✵─┅┄
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#جانم_میرود
#قسمت68
_وای... این چه وضعشه! آخه چرا آدم رو کله ی سحر بیدار می کنید؟؟
دانش آموزان هم مهیا را همراهی کردند و شروع کردن به غر زدن...
_خواهرا! لطفا ساکت؛ خواهرا ساکت!
همه ساکت شدند و به شهاب خیره شدند.
یکی از دانش آموزان با صدای بلند گفت.
_برادر!برای چی از اول صبح بیدارمون کردی؟!؟
_این قوانین این پادگانه. شما وقتی می خواستید بیاید اردو؛ باید در مورد قوانینش هم سوال می پرسیدید!
دختره ایشی زیر لب گفت.
_این مهیا جون گفت خیلی بد اخلاقه، باورش نکردم!!!
شهاب سرش را بلند کرد و با تعجب به مهیا نگاه کرد!
مهیا ضربه ی محکمی به پهلوی دختر زد.
_عزیزم!هر چی که بهت میگم رو که نباید با صدای بلند بگی!
بقیه دخترها شروع به خندیدند کردند.
_بسه دیگه... خواهرهایی که نماز خوندند؛ به سمت سلف حرکت کنند. صبحونشون رو میل کنند. بعد همه توی محوطه جمع بشند تا کلاس های آموزشی شروع بشه.
همه به سمت سلف رفتند.
مهیا با دیدن صبحانه با صدای بلند گفت
_حلوا شکری؟!؟
دخترها سرهاشان را جلو آودرند و با دیدن حلوا شکری؛ شروع به غر زدن کردند.
مهیا به سمت میز آخر سالن رفت.
مریم و سارا و نرجس آنجا نشسته بودند.
نرجس با آمدن مهیا سرش را برگرداند و اخم هایش را در هم کشید. مهیا هم نشست و ادای نرجس را درآورد که سارا زد زیر خنده...
خنده هایی که با چشم غره ی مریم ساڪت شدند.
بعد از صبحانه همه به طرف محوطه رفتند. دختر ها به پنج گروه تقسیم شدند.
استاد ها که شهاب، محسن، نرجس، مریم و سارا بودند؛
گروه ها را به قسمت هایی از محوطه بردند؛ وآموزش های خاصی را به آن ها آموزش دادند.
مهیا کنار بقیه دخترها نشسته بود و جک تعریف می کردند؛ که شهاب با چند اسلحه به طرفشان آمد.
مهیا با لحن با مزه ای گفت:
_یا حضرت عباس!!!
همه ی دخترها شروع به خندیدن کردند.
شهاب با تعجب نگاهی به آنها انداخت.
_چیزی شده؟!
_نه سید بفرمایید.
شهاب اسلحه را از هم جدا کرد و با توضیح دوباره آن را بست.
ـــ خب 4نفر بیان اینجا اسلحه هایی که من باز کردم رو ببندند.
۴نفر که یکی از آنها مهیا بود؛
به طرف اسلحه ها رفتند. مهیا زودتر از همه اسلحه اش را بست.
شهاب پشتش به مهیا بود. مهیا اسلحه را به سمت دانش آموزان گرفت وادای تیراندازی را درآورد.
دختر ها هم خودشان را روی زمین می انداختند.
شهاب با تعجب به دختر ها که پس از دیگری خودرا روی زمین می انداختند، نگاه کرد. وقتی به پشت سرش نگاه کرد؛ با ژستی که مهیا گرفته بود، قضیه را فهمید.
لب هایش را در دهان فرو برد تا لبخندی که اصرار بر نشستن بر لبانش می کرد دیده نشود!
_تموم کردید خانم رضایی!
مهیا بله ای گفت.
شهاب اسلحه هارا گرفت
و بعد از ختم صلواتی به سمت گروه بعدی رفت...
از.لاڪ.جیـغ.تـا.خـــدا
ادامـه.دارد....
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#اخلاق_در_خانواده #قسمت67 بسم الله الرحمن الرحیم🌺 #اخلاق_در_خانواده #کلام_شصت_وهفتم #سواد_آم
#اخلاق_در_خانواده
#قسمت68
بسم الله الرحمن الرحیم🌺
#اخلاق_در_خانواده
#کلام_شصت_وهشتم
📖#سواد_آموزی (۲)
🔖در روایتی دیگر پیامبر می فرماید:
🔻( به زنان کتابت و نوشتن یاد ندهید)
تا رابطه با مردان بیگانه برای آنها باز نشود.✔️
نویسندگان و خوانندگان که علم و دانش آموخته اند،
و روانشناسی، جهان بینی و جامعه شناسی خواندهاند
منطق و برهان و استدلال می دانند
سفسطه و مغالطه یاد گرفته اند،
✏️ می گویند: چرا پیامبر اسلام از آموختن علم و کتابت مانع میشود و جلو ترقی و پیشرفت را میگیرد.
انسان باید هم منکر را بداند هم نهی از منکر کند .
هم سم مهلک را بشناسد هم از آن دوری کند.
💢 اگر به زن بگوییم فلان سوره را نخوان او حریص تر می شودو....
همه اینها درست است، ولی پاکدلی و پاکدامنی هم درست است.✅
پاکدلی و سلامت نفس هم حقیقتی است غیرقابل انکار و شایان تعلیم و تعلم،
انسان با دل پاکش خوبیِ پاکدامنی را هم درک می کند.✅
همانطور که بشر باید علم و کتابت و استدلال را بیاموزد،
این مطلب را هم باید بیاموزد که اگر پاکدل و باصفا باقی بماند و دروغ و خیانت و دغل بازی را یاد نگیرد،
همین دنیایش بهشت برین می شود.✳️
☝️بلکه باید بگوییم اگر ندارد.
این مطلب یک واقعیت و حقیقت است و وجود خارجی دارد .✔️
🔸پیغمبر و علی و امام صادق(ص)
هم همین مطلب را می خواهند بگویند.
🌿 بعضی از زنان در روستاهای دور از دانشگاه ها و کتابخانه ها را میبینیم که خیانت و جنایت را اصلا نشنیده و آزمایش نکردهاند.🍃
شیادی و سالوس گری و دغل بازی را در مغز خود راه نداده اند.🍀
نیرنگ ها و بازیگری های زلیخایی به گوششان نرسیده است.🌱
آنها دستورات ساده اسلام را از پدر و مادر یا از روحانی روستای خود شنیده اند.🌿
آنها شنیده اند که وقتی دختر عروس شد، باید خانه داری و شوهر داری و بچه داری کند حجابش را حفظ کند و شوهر را خدای کوچک خود بداند.✅
♻️ آن ها هم چنین بوده و هستند.
مادران آنان همچنین زندگی کردند و به دخترانشان آموختند که دختر باید با چادر به خانه شوهر برود و با کفن بیرون آید .✔️
آنها ۵۰ سال با شوهری زندگی کردند و با وجود نیاموختن علم روز و نخواندن روزنامه و مجله زن روز ،
شجاع ترین سلحشوران، با وفا ترین شوهران ،فعال ترین کارگران، خوش ذوق ترین شاعران،
ظریف ترین هنرمندان و برجستهترین مبتکران را تربیت کردند و به اجتماع خود تحویل دادند.😊
بروید و تاریخ زندگی مردان نابغه جهان و مادرانشان را مطالعه کنید.👌
❇️چنین زنانند که به فرموده رسول اکرم ص اکثریت اهل بهشت را تشکیل می دهند.
آنها در تمام دوران زندگی خود نه با رقص و مشروب عهدی داشتند ،
نه قرص ضدبارداری را شناختند، و نه با کلمه کورتاژ آشنا شدند.✔️
نه معنی رابطه نامشروع را فهمیدند ،نه چشمکی زدند و گرفتند و نه متلکی شنیدند و یا اگر شنیدند معنی اش را فهمیدند،
تا چه رسد به فهمیدن معانی «مساحقه، قیادت، مبادله همسر و ازدواج همجنس»
و مانند اینها.♨️
✅ما دانشگاه دیده های متمدن، باید چند روزی مهمان چنین خانواده هایی باشیم و گلزار بی خار و بهشت برین زندگی آنها را ببینیم تا ناخودا گاه،
اهی سرد از دل پر درد برآریم و باور کنیم که بدون معلومات جهان بینی و جامعه شناسی هم
می توان زندگی با صفایی داشت و به جای بیست سال زندگی توأم با بیماری و جنگ اعصاب،
می توان ۶۰ سال زندگی با نشاط و محبت و کامرانی داشت و باور کنیم که بی سوادان پاکدلی که فرهنگ ساده امام صادق ع را پذیرفتند و حتی لغت همزیستی مسالمت آمیز را نمی توانستند ادا کنند بهتر از کسانی زیستند که دانشگاهها و لابراتوار ها ساختند ولی از مکتب امام صادق رو گردان شدند.✔️👏
📝قلم اینجا رسید و سر بشکست
(#توضیح نویسنده این کتاب چندین سال پیش این مطالب را نوشته اند و چقدر تاسف بار است که آمار و سخنانی که ایشان می گویند امروز بسیار دردناک تر است،😔
ما به جهت حفظ امانت از کلمات و آمار خود نویسنده کتاب استفاده می کنیم ولی شما با آمار و وضعیت موجود امسال مقایسه کنید)
🌵تنها به عنوان یک آرزوی مقدس که تحقق آن هم آینده دوری را نشان نمی دهد،
باید بگوییم چقدر باصفا و لذت بخش است زمانی که ۵۰۰ میلیون بانوی مسلمان هم با سواد باشند و هم پاکدامن و باصفا.📝🖇
📌با توجه به اینکه بسیاری از معلومات عصر ما برای زن لازم است و نه فضیلت،
بلکه اتلاف وقت است و احیاناً رذیلت.
🌸در صورتی که پاک دلی و پاکدامنی برای همیشه و در حد اعلایش فضیلت است و کمال.
انشالله در جلسه بعد مقایسهای بین دختران و زنان درس خوانده و درس نخوانده را خواهیم داشت .✅
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم🌺
@Ostad_Shojaeانسان شناسی ۶۸.mp3
زمان:
حجم:
11.75M
#انسان_شناسی
#قسمت68
#استاد_شجاعی
➖ اینکه هیچ پیامبری، حرفی بالاتر از لاالهالا الله نیاورده، یعنی چه؟
➖ چگونه ثابت میکنید انسان، ذاتاً عاشق خداوند است؟ و جز او اله دیگری وجود ندارد؟
@Ostad_Shojae
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#تربیت_فرزند #قسمت67 🌀اما اونجا که فرمودید جوانها بدنبال لذت نقدن باید بگم که این به هیچوجه اینطور
#تربیت_فرزند
#قسمت68
📝موضوع: راه تسهیل مفاهیم عمیق دینی به فرزندان ونوجوانان
🍒__________🍒________🍒
1◀️اولا خداوند از سختی ها آن چیزهایی را که مقدر می کنند ما می پذیریم و الا اصل بر سختی نیست✨
◀️ ثانیا دستور داده شده که شما از سختی ها فاصله بگیرید و سختی را نخواهید و آسانی را بخواهید و آسایش خودتون رو هم حفظ بکنید..🔅
💠در کنار این دو تا دستور اگر سختی رسید و از خدا خواستید و برطرف نشد
قشنگ تحمل کنید برای رشدتون👌☺️
2📌در کنار این آسایشی که دارید تامین می کنید اگه نتونستید به یک آسایشی برسید و بعد سختی ایجاد شد باهاش برخورد مناسب داشته باشید برای رشد شماست✅
🔆ولی بسیاری از سختی ها رو ما خودمون میتونیم برطرف کنیم
با مراجعه به پزشک در صورت بیماری
یا اینکه درست رانندگی کنیم و... اینها رو خدا در اختیار خودمون قرار داده است➰
📍بنابرین برخی سختی ها به سوء تدبیر ما برمی گرده..
♻️ عملیات حج عملیاتی است که اون رو باید بارش دستورات الهی نامید. رحمت و لطف خدا و تقرب به خدای متعال در متن این دستورات صورت میگیره👉
✳️پیشنهاد میکنم همه آرزو کنن که تو جوانی به حج برن و این دستورات رو انجام بدن 🙎♂🙎
🔵اگر کسی حج مشرف بشه اونجا یه اتفاقی براش می افته💥
👈بنابراین ما باید با سختی های باقی مانده که به خواست الهی رخ داده، علی رغم تدبیر و دعای ما برخورد مناسبی داشته باشیم این است که ما رو رشد میدهد💪
نه اینکه یکدفعه ای بازی رو بهم بریزیم بگیم که خدایا همه سختی ها رو بر سر ما بریز
😏😒