✍️ #دمشق_شهرعشق
#قسمت69
💠 و زخم ابوجعده هنوز روی رگ #غیرتش مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد :«اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمیداره!» و دوباره صدایش پیشم شکست :«التماستون میکنم نذارید کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اونشب تو #حرم بودید!»
قدمی را که به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید :«والله اینا وحشیتر از اونی هستن که فکر میکنید!»
💠 صندلی کنار تختم را عقبتر کشید تا نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره #درعا خبر داد :«میدونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر #نوی تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه کشتهها رو تیکه تیکه کردن!»
دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهستهتر کرد :«بیشتر دشمنیشون با شما #شیعههاست! به بهانه آزادی و #دموکراسی و اعتراض به حکومت #بشار_اسد شروع کردن، ولی الان چند وقته تو #حمص دارن شیعهها رو قتل عام میکنن! #سعودیهایی که چندسال پیش به بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعهها رو سر میبرن و زن و دخترهای شیعه رو میدزدن!»
💠 شش ماه در آن خانه زندانی سعد بودم و تنها اخباری که از او میشنیدم در #انقلاب گسترده مردم و سرکوب وحشیانه رژیم خلاصه می شد و حالا آن روی سکه را از زبان مصطفی میشنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره نگاهش میکردم.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
استاد #عباسی_ولدی
#قسمت69 👇👇👇
2⃣ خانهداری
♦️ما در بارۀ خانهداری هم اشتباه فکر کردهایم. در شیوۀ زندگی مدرن، خانهداری را یک بار بر دوش زن میدانند؛ در حالی که زن اگر نگاه صحیحی به خود و خانه و خانواده داشته باشد، با خانهداری، احساس بزرگی و رشد میکند.
📛با تأسّف باید گفت که در نوع نگاه بسیاری از زنان امروزی، خانهداری یک کار مقدّس محسوب نمیشود. به همین دلیل هم وقتی خانهداری میکنند، احساس پیشرفت و نزدیک شدن به هدف آفرینش نمیکنند.
⚠️خانهداری هم، تنها در خانه ماندن و انجام دادن کارهای خانه نیست. زن خانهدار، زنی است که عاطفه و آرامش اهل خانه را تأمین میکند. اگر کسی به عظمت عاطفه و آرامش پی برده باشد، بزرگی خانهداری برایش روشن خواهد بود.
✨امام صادق علیه السلام فرمود:
اُمّ سَلَمه از رسول خدا صلی الله علیه السلام در بارۀ فضیلت خدمتی که زنان به همسرانشان میکنند، پرسید. فرمود: «هر زنی اگر چیزی از خانۀ همسرش بردارد و به جای دیگری بگذارد، در حالی که در این جا به جایی به دنبال صلاح همسرش باشد، خداوند به او نگاه [رحمت] میکند و هر که خدا به او نگاه کند، عذاب نخواهد شد».
🔆اُمّ سَلَمه گفت: پدر و مادرم به فدایت! از پاداش زنان بیچاره، بیشتر برایم بگو. فرمود: «ای اُمّ سَلَمه! زن وقتی باردار میشود، اجرش مانند کسی است که با جان و مالش در راه خدا جهاد میکند و وقتی وضع حمل میکند، به او گفته میشود: ”تو بخشیده شدی و عمل، از نو آغاز کن“ و وقتی به فرزندش شیر میدهد، به ازای هر شیردادنی برای او پاداش آزاد کردن بردگانی از فرزندان اسماعیل را مینویسند.
⬅️ ادامه دارد ......
📚بشقابهای سفره پشت باممان ص۲۶۴
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم #قسمت68 استاد #پناهیان نماز باعث میشه انسان با ادب بشه، 🔷🔶🔷🔶 استاد پن
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت69
استاد #پناهیان
🔶🔷🔶
استاد پناهیان:
🔴چرا فکر میکنیم زندگی بدون ادب ونظم شیرین تر ولذت بخش تره ؟
زندگی بدون ادب ونظم اتفاقا سخت تره،
❌🔺🔻
نماز بدون ادب ونظم هم لذت بخش نیست ،
خیلی هم سخته برامون وبهره ای هم ازش نمیبریم.
❌⭕❌
ادب چیز عجیبی ست،
ادب انسان رو وادار میکنه به مبارزه با هوای نفس،
✅🌺🌺
آیا ما در مقابل خدا باید مودبانه رفتار کنیم؟
یا هرجور دلمون خواست ؟
❓❗❓
جواب اینه؛
گاهی ما با خدا باید؛انچه دل تنگت میخواهد بگو باشیم ...
💠راحت باشیم .
گاهی وقتها هم باید ادب داشته باشیم .
🔶✅✅
چه ادب با حساب و کتابی ،منظم و سختگیری...
ترکیب این دوتا قشنگه
💠اقا پسرها گاهی باید با بابا ها با ادب بود .
گاهی باید راحت بود.
این ترکیب رو دقت کردید؟
🔶🔶
امام سجاد میفرماید؛
خدایا من رو نسبت به پدر ومادرم ،مانند عبدی در مقابل سلطانی سختگیر قرار بده تا حساب ببرم .
وگاهی من رو نسبت به پدر ومادرم در عین حال ، مانند مادری که با طفل شیرخوار خود مهربان هست قرار بده.
دقت کردین ؟
✅🌺🌺
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#هرچی_توبخوای #قسمت68 یه کم فکر کردم که چی میخواد بگه مثلا.گفتم: _درمورد امین؟ من من کرد و گفت: _ب
#هرچی_توبخوای
#قسمت69
بعد از صحبت های معمول گفتن ما بریم تو حیاط صحبت کنیم....
تابستان بود.هوا خیلی خوب بود.
روی تخت نشستیم.
سرم پایین بود و حرفی برای گفتن نداشتم.اما در عوض آقای موحد معلوم بود هم حرف زیادی برای گفتن داره هم خجالتی نیست و راحت میتونه حرف بزنه.
بعد از یه کم توضیح در مورد خودش، گفت:
_حتی نمیخواین سعی کنین منو بشناسین؟😊
گفتم:
_نیازی نمیبینم.😒
-من نمیخوام جای امین رو برای شما بگیرم.میدونم نمیتونم.فقط میخوام منم جایی هر چند کوچیک تو زندگی شما داشته باشم.حتی اگه بتونید یک درصد از اون حسی که به امین داشتین به من داشته باشین برای من کافیه.😊
-شما خیلی راحت میتونید با کسی ازدواج کنید که بهتون علاقه داشته باشه.😔
-من ترجیح میدم با کسی زندگی کنم که من نسبت بهش همچین حسی داشته باشم.😊🙈
از حرفش تعجب کردم.
-شما مگه چقدر منو میشناسید؟؟!!!!😟😳
-خیلی بیشتر از اون چیزی که شما فکر میکنید.😊
محکم گفتم:
_من نمیخوام بهش فکر کنم😐
سکوت کرد.گفتم:
_من برای زندگی با شما مناسب نیستم. من ترجیح میدم بقیه ی عمرمو تنها بگذرونم.
بلند شدم و گفتم:
_بهتره این موضوع رو همینجا تمومش کنید.😒
رفتم سمت پله ها.بدون اینکه برگردم گفتم:
_دیگه بریم داخل.
از سه تا پله دو تا شو رفتم.منتظر شدم که بیاد.خیلی طول کشید تا اومد.در که باز شد،همه نگاه ها برگشت سمت ما.از چهره ما همه چیز مشخص بود.
بیشتر از همه چهره علی نظرمو جلب کرد،نفس راحتی کشید.
وقتی همه رفتن،بابا اومد تو اتاقم.روی مبل نشست و به من نگاه کرد.
-زهرا😒
نگاهش کردم.
-درموردش فکر کن.😒
قلبم تیر کشید.گفتم:
_بابا،چرا شما مرحله به مرحله پیش میرید؟چرا اصرار دارید من ازدواج کنم؟😔 بابا من امین رو دارم.خیلی هم دوسش دارم.💔👣
بعد چند لحظه سکوت گفت:
_سید وحید پسر خوبیه.من سال هاست میشناسمش.خودشو،پدرشو.اونم تو رو میشناسه.بهت علاقه داره.میتونه خوشبختت کنه.😒
بابغض گفتم:
_خوشبخت؟!!😢
نفس غمگینی کشیدم.
-منم فکر میکنم پسر خوبی باشه.حقشه تو زندگی خوشبخت باشه ولی من نمیتونم کسی رو خوشبخت کنم.😞😢
-دخترم نگو نمیتونم.تو نمیخوای وگرنه اگه بخوای مطمئنم که میتونی،خدا هم کمکت میکنه.😊
مدت ها بود از کلمه نمیتونم استفاده نکرده بودم.بابا بلند شد.رفت سمت در.به من نگاه کرد.گفت:
_درموردش فکر میکنی؟😊
گفتم:
_....چشم....ولی شاید خیلی طول بکشه. پسر مردم رو امیدوار نکنید.😒
بابا لبخند زد و رفت...😊
ولی من گریه کردم،😭خیلی.نماز خوندم. دعا کردم.از خدا کمک خواستم.
هر چقدر هم که میگذشت حس من به امین و اون پسر تغییر نمیکرد.
#دوست_نداشتم اینقدر ذهنم مشغول نامحرم باشه.😣رفتم پیش بابا نشستم. گفتم:
_بابا،من درمورد حرفهای شما فکر کردم.
بابا نگاهم کرد.
-هنوز همه ی قلب من مال امینه.من نمیخوام به کس دیگه ای فکر کنم.شاید بعدا بتونم ولی الان نمیخوام.😣😞
بابغض حرف میزدم.بابا چیزی نگفت.منم رفتم تو اتاقم.
دیگه کسی درمورد آقای موحد حرفی نمیزد.فکر کردم دیگه همه چیز تموم شده.
احساس کردم...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#سبک_زندگی
استاد #پناهیان
#قسمت69 👇👇👇
#سبک_زندگی
🌺 اميرالمومنين علي ( ع) ميفرمايند: البته مضمونش اینه 👇
رفتارتو کنترل کن ، همه هيجانات رو بروز نده❌
اين بهترين ادبه✅
آدم هر چي که خواست که نميگه که👌👌
👈ي ضرب المثلي ژاپنيها ، ساختن براي آمريکاييها.
☢ميگن قورباغه نگاه کن ، دهنشو انقد باز کرده که زبون کوچيکه ته حلقشم پيداست!
✅به فرهنگ آمريکايي ميگن ، فرهنگ قورباغه اي
چرا؟، براي اينکه همه چيو ابراز ميکنه!!!!!
🔻ديديد ژاپنيها خيلي ابراز نميکنن
وقتي دارن ميگن من ، خيلي دارم براي تو ميميرم ي سي سانت ميرن
پایین☺️👌
┄┅─✵💝✵─┅┄
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#جانم_میرود #قسمت68 _وای... این چه وضعشه! آخه چرا آدم رو کله ی سحر بیدار می کنید؟؟ دانش آموزان ه
#جانم_میرود
#قسمت69
کلاس ها تا عصر طول کشیدند....
همه دوباره سوار اتوبوس شدند و به سمت یادمان شهدای هویزه حرکت کردند.
بعد زیارت و خواندن فاتحه و خرید از نمایشگاه دوباره سوار اتوبوس ها شدند.
هوا تاریک شده بود.
اینبار همراه ها جابه جا شده بودند
نرجس به جای مریم به اتوبوس مهیا آمده بود.
مهیا هم بی حوصله سرش را به پشت صندلی تکیه داد. در حالی که به خاطر تکان های ماشین خوابش برد.
با سرو صدایی که می آمد، مهیا چشمانش را باز کرد ماشین ایستاده بود. هوا تاریک شده بود....
مهیا از جایش بلند شد.
_چی شده دخترا؟!
_ماشین خراب شده مهیا جون!
مهیا از ماشین پیاده شد. شهاب و راننده مشغول تلاش برای درست کردن اتوبوس بودند.
نگاهی به چند مغازه ای که بسته بودند کرد. سرویس بهداشتی هم کنارشان بود.
به سمت نرجس رفت....
_من میرم سرویس بهداشتی!
نرجس به درکی را زیر لب گفت.
مهیا به اطرافش نگاه کرد.
در بیابان بودند. ترسی به دلش نشست. اما به خودش جرات داد و به سمت سرویس بهداشتی رفت.
شهاب و راننده بعد از نیم ساعت تلاش توانستند ماشین را راه بندازند!...
شهاب رو به نرجس گفت.
_لطفا حضور غیاب کنید، تا حرکت کنیم.
_همه هستند!
اتوبوس حرکت کرد....
شهاب سر جایش نشسته بود. اردو با دانش آموزان آن هم دختر سخت تر از همه ماموریت های قبلی اش بود.
مخصوصا با بودن مهیا!!!
می خواست به عقب برگردد تامهیا را ببیند. اما به خود تشر زد و سرش را پایین انداخت. برای اینکه به مهیا فکر نکند سر جایش نشست و تکانی نخورد تا مبادا نگاهش به مهیا بخورد.
*
مهیا دستانش را با لباسش خشک کرد. از سرویس بهداشتی خارج شد...
که با دیدن جای خالی اتوبوس یا خدایی را زیر لب گفت...
*
شهاب در را باز کرد....
دانش آموزان یکی پس از دیگری پیاده شدند، و با گفتن اسمشان شهاب در لیست اسم هایشان را خط می زد. همه پیاده شدند.
نگاهی به لیست انداخت با دیدن اسم مهیا رضایی که خطی نخورده شوکه شد! به دور و برش نگاهی کرد فقط اتوبوس آن ها رسیده بود و مطمئن بود که مهیا با او در اتوبوس بود.
_یا فاطمه الزهرا!
به طرف نرجس رفت.
_نرجس خانم! نرجس خانم!
نرجس که مشغول صحبت با خانواده ی یکی از دانش آموزان بود، به سمت شهاب چرخید.
_بله؟!
_خانم رضایی کجان؟!؟
***
نرجس نصف راه هم از کارش پشیمان شده بود؛ اما ترسید که موضوع را به شهاب بگوید.
_نم... نمی دونم!
شهاب از عصبانیت سرخ شده بود. فکر کردن به اینکه مهیا در آن بیابان مانده باشد؛ او را دیوانه می کرد...
_یعنی چی؟!؟ مگه من نگفتم حضور غیاب کن!!!
مریم با شنیدن صدای عصبی شهاب به طرفش آمد.
_چی شده؟!
شهاب دستی در موهایش کشید.
_از این خانم بپرسید!!!
نرجس توضیح داد که مهیا در بیابان موقعه ای که ماشین خراب شده پیاده شده و جامانده است.
مریم با نگرانی به سمت شهاب رفت.
_وای خدای من! الان از ترس سکته میکنه!!
دانش آموزان با نگرانی اطرافشان جمع شده بودند.
زود گوشیش را درآورد و شماره ی مهیا را گرفت.
یکی از دانش آموزان از اتوبوس پیاده شد.
_مهیا جون کیفشو جا گذاشته!
شهاب استغفرا... بلندی گفت و به طرف ماشین تدارکات دوید!
محسن داد زد.
_کجا؟!
_میرم دنبالش...
_صبر کن بیام باهات خب!
اما شهاب اهمیتی نداد و پایش را روی گاز فشار داد....
از.لاڪ.جیـغ.تا.خـــدا
ادامه.دارد...
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#اخلاق_در_خانواده #قسمت68 بسم الله الرحمن الرحیم🌺 #اخلاق_در_خانواده #کلام_شصت_وهشتم 📖#سواد_آ
#اخلاق_در_خانواده
#قسمت69
بسم الله الرحمن الرحیم🌺
#اخلاق_در_خانواده
#کلام_شصت_ونهم
#سواد_آموزی (۳)
🔸در عصر ما و در سالهای پیشتر قضاوت مردم ایران نسبت به اغلب دختران باسواد و بیسواد چنین است :👇
👈 ۱_ دختران درس خوانده در سنین پایین که هنگام شور و هیجان عشق و نشاط است, ازدواج نمی کنند
🌀 بلکه در سن بالاتر از ۲۰ ازدواج می کنند که از طراوت و اشتیاق و شوهر دوستی آنها کاسته میشود ♻️ ولی دختران درس نخوانده اغلب در زمان بلوغ و اندکی بعد از بلوغ ازدواج می کنند که حکم اسلام و فطرت هم همین است.
👈۲_دختران درس خوانده برای ازدواج،
در انتظار شوهری از اعیان و اشراف مینشینند و سایر بندگان مومن و متعهد خدا را لایق همسری خود نمی دانند،♻️
ولی درس نخوانده ها به دیانت و نجابت مرد بیشتر اهمیت میدهند و به شغل و درآمد او کمتر .✔️
👈 ۳_ درس خوانده ها نسبت به شوهر خود مغرور و متکبر و خود خواهند و
♻️ درس نخوانده ها متواضع و فروتن چنانکه اسلام دستور میدهد.✔️
👈 ۴_ درس خوانده ها خانه داری و بچه داری بلد نیستند و انتظار دارند, کارِخانه آنها را خدمت کار انجام دهد
♻️ ولی درس نخوانده ها اگر هم بلد نباشند، به انجام آن افتخار می کنند و آن قدر انجام می دهند تا آشنا و ورزیده شوند.✔️
👈 ۵_ درس خوانده ها بیشتر به فکر گردش رفتن و مسافرت و دید و بازدیدند و
♻️ درس نخوانده ها به فکر اداره خانه و حفظ مال شوهر می باشند .✔️
👈 ۶ _درس نخوانده ها به عفت و پاکدامنی بیشتر اهمیت می دهند تا درس خوانده ها✔️
👈 ۷ _درس خوانده ها پرتوقع و اسراف کارند و ♻️ درس نخوانده ها قانع و سازگار✔️😊
👈 ۸_ درس خوانده ها کم طاقت و زود رنج و کم تحمل هستند و ♻️ درس نخواندهها پرکار و پرطاقت و بردبار.✔️💪
ازطرف دیگر
۱_دختران درس نخوانده، نظافت و بهداشت را کمتر از درس خوانده ها رعایت میکنند✅
۲ _درس خوانده ها آداب سخن گفتن و معاشرت را بهتر از درس نخوانده ها می دانند.✅
۳_درس خوانده ها بیدار نگه داشتن غریزه جنسی شوهر را با الفاظ نغز و حرکات شیرین خود بهتر از درس نخوانده ها رعایت می کنند.👌
در اینجا برای همه لزوم همراه بودن تربیت صحیح با آموزش و تعلم تداعی میشود .🤔👌
☝️اینجاست که انسان فکر می کند :
تحصیل علمی که در اسلام برهر مرد و زن واجب گشته و کلِّ کمال دانسته شده و عالِم محبوب خدا و وارث انبیا و بهتر از هزار عابد معرفی گردیده
و امام صادق علیه السلام می خواهد با تازیانه بر سر اصحاب عزیزش بزند،🌸
بلکه می خواهد در گرداب های خطرناک شناور شوند تا علم و فقاهت بیاموزند و مجلس علم را نشستن روی پر ملائکه میداند
و مرگ عالم را موجب رخنه افتادن در بنای اسلام می شمارد.
و جاهل را هم وزن خاشاک روی آب معرفی میکند و در قیامت او را دور از رحمت خدا و اعمالش را ناپاک میداند.🍂
🍀چرا باید همراه با تربیت نادرستی باشد که معایب هشتگانه و غیر آنها را به بار آورد و دختر مسلمان جهالت را بر چنین علمی ترجیح دهد.
و اما علاج و چاره این عیوب👌
🔸دختران درس نخوانده اگر یک حسن اخلاقی داشته باشند تمام عیوب آنها قابل تحمل می شود
و آن حسن اخلاقی ،شنوایی و پذیرش نصیحت است
دختر بی سواد اگر قبول کند که چون درس نخوانده است، بعضی از چیزها را نمی داند و خود را حاضر کند که پند و اندرز شوهر باسواد یا زنان باسواد دیگر را بشنود،
تمام عیوبش نادیده گرفته میشود و بلکه به تدریج از میان میرود ،✳️
♻️ولی پناه به خدا از دست زنی که هم بی سواد باشد هم خیره سر و لجباز که جهنم سوزان در آن خانواده است و مرد باید صبر حضرت ایوب داشته باشد و تحمل امام جواد علیه السلام را.✔️
واما چاره عیوب دختران درس خوانده😊
🌵 مشکل تر از درس نخوانده هاست زیرا درس نخوانده گاهی می پذیرد که چون یاد ندارد باید یاد بگیرد.
🌿 ولی با درس خواندهای که خود را نادان نمی داند چه باید کرد؟
او نمیتواند بفهمد که خواندن درس فیزیک و شیمی و ریاضی به خانه داری و اخلاق اسلامی ربطی ندارد.🍃
او نمی تواند بفهمد که اسلام نسبت به او دلسوز تر از معلمانی است که آن مطالب را به او آموخته اند.
او نمی تواند درک کند که تعلیمات اسلامی برای بقای شخصیت و مقام والای مادری او مفیدتر است، از درس های دیگر که برای نظم و نظافت ظاهر زندگی می خوانند.🌱
بنابراین تنها چاره ای که به نظر میرسد،
این است که پسری که میخواهد با دختر درس خوانده لیسانس و دکتری ازدواج کند ،باید نظیر این مطالب را در دستور اسلام نسبت به وظایف زن و شوهر به او بدهد تا مطالعه کند
و سپس نظر او را نسبت به آن دستورات بپرسد.
اگر توانست قبول کند با او ازدواج نماید.✅
🌸امید بر این بود که از برکت استقلال جمهوری اسلامی دختران ما در مدارس و دانشکده ها درس هایی را بخوانند
که آنها را مسلمانی متعهد و پیرو حضرت زهرا و زینب کبری علیهما السلام تربیت کند
تا دیگر نه شاهد آلودگی ها و معایب برخی از دختران درس خوانده باشیم و نه شاهد عیوب و عقب افتادگی دختران درس نخوانده
واما متاسفانه این تحول اساسی که باید در دروس دبیرستان و دانشگاه به وجود میآمد در این سالها به وجود نیامده است
و لازم است که دروسی در دبیرستان و دانشگاه تدریس شود که متناسب با سرشت و فطرت و نیازهای زن باشد👌✔️
🌺عزیزان همراه از آنجا که این مبحث سواد آموزی وکسی علم از ویژگی خاصی برخوردار بود باید بیشتر به جوانب آن پرداخته میشد
و اینکه این مطالب و معضلات هنوز هم با وجود پیشرفت بسیار زیاد علمی زنان در کشور وجود دارد
و علومی در دبیرستان و دانشگاه خوانده میشود که نیازهای یک خانواده متعالی را برطرف نمیکند
به امید روزی که علوم مفید برای زندگی آموخته شود .🤲
بدلیل طولانی شدن این مبحث دلایل روایی را جلسه آینده خدمت شما تقدیم میکنیم .✅
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم🌺
#اخلاق_در_خانواده
#قسمت69
@Ostad_Shojaeانسان شناسی ۶۹.mp3
زمان:
حجم:
11.66M
#انسان_شناسی
#قسمت69
#استاد_شجاعی
#استاد_دینانی
➖ چگونه ثابت میکنید خداوند بینیاز است؟
➖ آیا انسان نیز میتواند به مرحلهی بینیازی برسد؟
@Ostad_Shojae
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#تربیت_فرزند #قسمت68 📝موضوع: راه تسهیل مفاهیم عمیق دینی به فرزندان ونوجوانان 🍒__________🍒________
#تربیت_فرزند
#قسمت69
📝موضوع: راه انتقال مفاهیم عمیق دینی به فرزندان ونوجوانان 💪
ما میدونیم طبیعتاً انتقالِ یک مفهوم به یک خردسال حالا همون 7 تا چهارده سال رو ما جزء گروه مخاطبمون قرار می دیم👌🏻
عدد رو هم که میخوان به بچه ابتدایی یاد بدن، دو تا سیب نشون میدن مفهوم عدد 2 رو منتقل میکنن ✅
🔹مفاهیمِ انتزاعی که در دین وجود دارد در مفاهیمِ اخلاقی همیشه ما می بینیم
🔹اینها رو بهتره که با عمل منتقل کنیم ✅
🔹پس ما یک سیاست ، یک اصلِ کلیدی را در انتقالِ مفاهیمِ دینی باید در نظر داشته باشیم که در انتقالِ مفاهیم دینی از عمل بیشتر باید استفاده کرد
این نه فقط مخصوص کودکان ونه فقط مخصوص 7 تا چهارده ساله ها بلکه، در عموم رفتارهای ما پیامبر گرامیِ اسلام فرمود:
✨کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ✨
🔹بدون زبان، بدون استفاده از مفاهیم که معانیِ الفاظ هستند انتقال بدید یعنی چی⁉️
یعنی با رفتارتون✅
🔹آدم ها در میان سالی و کهن سالی هم نیاز دارند به اینکه عملاً به اونها آموزش داده بشه👌🏻
🔹پس راه انتقال مفاهیمِ دینی از باورها گرفته که عقاید نامیده میشوند تا اخلاقیات و معنویات و همه ی مفاهیمِ دینی اینها
اکثراً خوبه عملاً منتقل بشن، این یک اصل هستش✔️
غیر از این اصل من اشاره ای به مطلبِ قبلی کنم، که گفته بودیم:
🔹قبل از این که مفاهیمِ دینی را منتقل کنیم مفاهیمِ زندگی رو معرفی کنیم💫
ودر مقام معرفیِ زندگی باید چکار کنیم ⁉️
باید محدودیت های واقعی زندگی رو با بچه ها کار کنیم✅
بچه ها رو باید با واقعیتِ دنیا آشنا کنیم
که دنیا محلِ نداشتنِ چیزهایی است که دوست داریم، وقتی این رو گفتیم راحت تر مفهوم دوم را می پذیرد✅
✨دست نزدن به چیزهایی که دوست داری و داری!
✨یعنی خود داری بکنی ، جلویِ خودت رو بگیری
ما دفعه ی قبل مفهومِ مخالفتِ با هوایِ نفس رو که مقدمه ی تقوا هم هست وحالا بعداً در موردِ تقوا هم صحبت می کنیم☺️
مفهوم مخالفتِ با هوای نفس که در 7 تا چهارده سالگی باید به بچه یاد داده بشه✅
💠تا قبل از 7 سالگی ذکر لااله الاّ اللّه و محمدً رسول الله(ص) و وضو گرفتن واینها رو به بچه ها یاد میدهیم
💠بچه تا قبل از 7 سالگی معمولاً آزاد هست از تعلیم وتربیت، مفهومِ مخالفتِ با هوای نفس اگه برایِ بچه جا نیفتد نمی تونی اونو نماز خون کنی‼️
💠 چون دوست نداره و مبنایش این نیست
که مخالفتِ با هوای نفس کنه
این مبنارو از شما نپذیرفته🤔
💠با شما دعواش می شه ، این جوری بار نیومده اصلاً😔
💠برایِ اینکه مخالفتِ با
هوایِ نفس براش جا بیفته باید از هفت سالگی شروع کنیم
💠محدودیت هارو به بچه تقدیم کنیم وبگیم تو داری وارود وادیِ پذیرشِ محدودیت ها می شی، اصلاً زندگی این گونه است که محدودیت های فراوانی درش وجود داره😊✅
💠امروز می خواهیم مفهومِ دیگری رو بگیم:
♦️در تفاوت به این مفاهیم بسیار دقت کنید
چون اینها بسیار نزدیک به هم هستند اون موقع تصور می کنیم اینا یه معنی دارن👌🏻
در حالی که باهم متفاوت هستند و با یک دقّت نظری باید اینها رو نگاه کرد
الآن ما میخوایم مفهومِ دیگری رو به بچه هامون منتقل کنیم اون مفهوم چیه⁉️
💠مفهومِ کلیدیِ حیاتِ ما است که هویتِ ما رو مشخص می کنه
💠منظور از هویت این هست که انسان خودش رو بشناسه، بدونه کیه
امام علی(ع) می فرماید :
💫خدا رحمت کند کسی را که بداند کیست واز کجا اومده وبه کجا خواهد رفت💫
💠این مفهومی که امروز می خواهیم معرفی کنیم، وباید به بچه منتقل بشه، مفهومِ هویّت ساز است
یعنی چی⁉️
یعنی باید هم ما بهش هویتش رو بشناسونیم و باهاش گفتگو می کنیم و هم او خودش در شناخت هویتش تجربه کسب میکند☺️✅
🔅مفهومی که امروز معرفی میکنیم مفهومِ عبودیت هستش😊
بچه ی ما فردا عبدِ خدا هست یا نیست⁉️
💠او عبد است که بعداً باید اطاعت بکند 😊
💠او عبد است که بعداً باید بچه ی خوبی بشود، عبد خوبی بشود ، او عبد است که بعداً باید پرستش بکند
💠این عبد باید با هوای نفسِ خود مخالفت بکند
مفهومِ عبودیت که رابطه او رو با خدا مشخص می کند، باید در هفت تا چهارده سال براش جا بیفته✅
💠قبلاً با یک خدایی آشنا شده ولی الآن می فهمه رابطه ی اون با خدا رابطه ی عبودیت هستش
حالا مفهومِ عبودیت رو چطوری به بچه منتقل بکنیم⁉️
از کجا شروع کنیم ⁉️
چطوری شروع کنیم 🤔
با چه ادبیاتی؟☺️
💠پدر ومادر نقش ارباب رو بازی می کنن واز نزدیک، تجربه ی عبد بودن رو در 7 سال دومِ زندگی به بچه یاد میدهند
💠این است که در روایت میفر مایند بچه شما از 7 تا چهارده سال عبد شماست
وشما نقشِ اون خدایِ مقتدرِ مهربان ورئوف رو بازی می کنی🍃🌺🍃
🎊الَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🎊
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══