eitaa logo
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
24.4هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3هزار ویدیو
87 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 تو ماشین که داشتن منو میبردن اراک مضطر شدم و دلم شکست و از اعماق وجودم پشیمون شدم... 😓😓😓 تو دلم گفتم چه غلطی بکنم...چه دروغی بگم...به بازپرس چی بگم.... بعدش اونجا بود که با یه صدایی از درونم آشنا شدم... شروع کردم به صحبت کردن باهاش... چون خیلی نا امید و داغون بودم... رسما همه چیز تموم شده بود... به خودم گفتم رضا بیچاره شدی... بعد یه صدایی از درون بهم گفت: نگران نباش...ما کمکت میکنیم... بهش گفتم چجوری ؟ کارم تمومه... گفت : کاریت نباشه... به من اعتماد کن... ما نمیذاریم اتفاق ی برات بیوفته. در واقع اونجا بود که من با خدای درونم اشنا شدم و تا امروز با خودم دارمش... تقریبا ساعت ۳ شب رسیدیم اراک و منو بردن بازداشتگاه. اونجا یه نفر اعدامی بود که تو هواخوری بهم گفت : پسر تو اینجا چکار میکنی ؟ گفتم داستانم این بود... گفت : سعی کن درست زندگی کنی... و شروع کرد به نصیحت کردن من... جالب بود... 😧 خودش کار بدتری از من کرده بود و...بعد داشت منو نصیحت میکرد... ☹️ تو بازداشتگاه همه حالشون گرفته بود... منم مثل دیوونه ها دور اتاق میچرخیدم و نمیدونستم باید چکار کنم ... تا اینکه یه قرآنی رو طاقچه بود ... شروع کردم به خوندن این کتاب و هر بار که میخوندم دلم آروم تر میشد... 😔😪 دست نویس های ؛ 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 شبا این قرآن رو میذاشتم رو سینم و میخوابیدم... کسایی که هم سلولیم بودن جزو هفت خطای روزگار بودن... نکته جالب همشون این بود که شیشه ای بودن... یعنی شیشه مصرف میکردن و بعدش چون دست خودشون نبود میرفتن کارای خالف میکردن... از اونجایی که من تیپ و قیافم خیلی فشن بود براشون جالب بود که من اینجا چکار میکنم... 🤔 یکی از بچه هایی که اونجا بود به جرم آدم ربایی میخواست اعدام بشه اون شب کلی با هم حرف زدیم... یهو بهش گفتم : میای نماز بخونیم؟ گفت نمیتونم... بهش گفتم بیا بخونیم. جفتمون نماز بلد نبودیم... 😐 تا اینکه من شروع کردم به نماز خوندن ... هم وضو اشتباه گرفته بودم و هم نمازم غلط بود 🌹 اما به نظرم بهترین نماز عمرمو همون لحظه خوندم. حتی یه بار با هم سلولی هام تصمیم گرفتیم تو بازداشتگاه نماز جماعت بخونیم... جالبه...همشون ختم عالم بودن ولی وقتی بهشون پیشنهاد نماز میدادم همه گوش میکردن... 🙄😁 امام جماعتشون میشدم من و شروع میکردیم به نماز خوندن... من خودم نمازم غلط بودا... ولی هر چی میگفتم اونا هم میگفتن... یادش بخیر.... فکرشو بکن...من میشدم امام جماعتشون...و یه مشت خالف کار پشتم نماز میخوندن... اخه آدم اینو به کی بگه... 🙃🙃 یه روز خیلی حالم گرفته بود... یکیشون که دوست صمیمیم شده بود بهم پیشنهاد داد این دعارو بخونم خدا مشکلمو حل میکنه... اون دعا زیارت عاشورا بود فکر کنم... اون میخوند و من گریه میکردم. 😭😞😔 بهش میگفتم : داداش ؟ خدا منو میبخشه؟ بعد میگفت اره داداش میبخشه. نگران نباش. درست میشه. خدا همه رو میبخشه. 😔😞 نویسنده ؛ 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 جالب اینجاست که رفتار همشون با من عالی بود... با اینکه همشون قاتل و زندانی با جرمای سنگین بودن اما عین یه داداش با من رفتار میکردن. مثلابهم کارت تلفن میدادن تا زنگ بزنم... یه روز یه روحانی آورده بودن بازداشتگاه تا با ماها حرف بزنه... تا منو دید گفت : تو اینجا چکار میکنی با این تیپو قیافه ؟ اینجا زندانه . اذیت میشیا! چکار کردی اینجایی ؟ زودتر برو از اینجا. هه... نمیدونست که کل بازداشتگاه با من رفیق شدن ☺️ خداروشکر موندن من چند روز بیشتر طول نکشید اما به اندازه ۷۰ سال بزرگ شدم. وقتی فهمیدم تبرئه شدم و پلیس چیزی نتونست برای ادعاهاش کشف کنه تا یک ماه عین روانی ها خودزنی میکردم. دست خودم نبود. 😞😞😞 این اتفاقات شهریور سال ۹۳ افتاد... تا اینکه بهم پیشنهاد روانشناس دادن... اما نرفتم. دلیل خودزنی هام این بود که نمیتونستم باور کنم خدایی هست... نمیتونستم بفهمم خدا یعنی چی ... بالای پنج ساعت به یه گوشه نگاه میکردم و حرف نمیزدم. 😔 تا اینکه مسجد رفتم و اونجا کلی رفیق پیدا کردم ولی کم کم پی بردم یه چیزی هست که من نمیدونم... ✅اونجا بود که شروع کردم به فکر کردن و تازه داشتم میفهمیدم خدایی وجود داره. بعدشم تصمیم گرفتم یه سایت بزنم و حرفامو اونجا بنویسم. تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۹۳ سایت چهل توبه زدم و بعدش دیدم که کم کم بازدید سایتم زیاد شد رسالتمم گذاشتم پاکی خودم و جوونا... (الانم سایتمون ماهی ۵۰ هزار بازید داره...) نویسنده؛ 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 خیلی چیزا هست که از اون روزا میتونم بگم... اما یاد اوریش اذیتم میکنه... این چیزا تو دلم پنج سال مونده بود...خواستم بگم که سبک بشم. چون پسر با صداقتی ام.😊 دوست ندارم چیزی تو دلم بمونه... دلیل برگشتن من صداقتم بود... 💕من از اولشم آدم بدی نبودم. تنها مشکل من این بود که پدر مادرم برای تربیتم اصلا وقتی نذاشتن و من همینجوری الکی بزرگ شدم... وقتی توبه کردم خودم شدم پدر و مادر خودم... اگه خدا منو برگردوند بخاطر این بود که میدونست من گول شیطون رو خوردم. الانم انقدر رشد کردم که اصلا باورم نمیشه اون رضا من بودم... اینارو هم گفتم فکر نکن قصد درد و دل داشتم...یا... نه... اینارو گفتم چون اتفاقا به خودم افتخار میکنم. من به خودم افتخار میکنم که تونستم همچین تحولی در خودم ایجاد کنم ️❤? 🌷این روزا هم فکر شهادت میزنه به سرم... اما خب...به قول شما شهادت برام یکم زوده... چون رسالت من اینجاست و کاری که دارم میکنم کم از شهادت نداره. ❤️🌷🌷 نکته جالب اینجاست... وقتی منو گرفتن پلیس به کل خبرگزاری های ایران مثل صدای خراسان ایسنا ایرنا خبر گزاری فارس قطره پیام زد که ما مدیر بزرگترین سایت مستهجن رو گرفتیم. هر کی شکایت داره بیاد! 🙄🙄 فکرشم نمیکردن که همین ادم بشه مدیر بزرگترین سایت تحول معنوی ایران! ☺️❤️ نکته جالب : من تموم جرم هامو از قبل آزادیم کامله کامل اعتراف کرده بودم ! ❤️اما خدا یه کاری کرد❤️ که با اینکه تموم جرم هامو اعتراف کرده بودم اما اصلا قاضی پرونده قبول نمیکرد و بعد یه سال تحقیق کامل تبرئه شدم و برام پرونده تشکیل نشد... 🗃🗃🗃 نوشته های 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 👌ولی بچه ها ؟ من اگه زندان هم میرفتم رسالتمو تو همون زندان ادامه میدادم و همه رو به پاکی دعوت میکردم... تو همون روز چند تا از کسایی که اونجا بودن رو تونستم نماز خون کنم... ☺️ کلا همه چی حل شد و برام سوء سابقه نشد...وگرنه برای کار و خروج از کشور اذیت میشدم... خیلی اتفاقات دیگه هم بود که دوست ندارم بگم...در همین حد کافیه... اما من به هر جایی برسم بخاطر همون تضادهای وحشتناک سال ۹۳ بود... اگه میبینی اینقدر انگیزه دارم دلیلش همون چیزاست... ✅ انقدر انگیزه دارم برای تغییر که اصلا نمیتونید تصور کنید...😌 اصلا این انگیزه کم نمیشه... اتفاقا روز به روز انگیزم داره بیشتر میشه... ✳️✳️ خالصه داداش... من از زیر صفر شر وع کردم. هیچوقت دیر نیست. امیدوارم این حرفام واست تجربه بشه. پشت ادبیات ساده ای که نگارشم داره کلی حرفه... من بلد نیستم خودم نباشم... ازت میخوام بخاطر صداقتی که دارم فقط به حرفام فکر کنی و تا میتونی برای ساختن آیندت تلاش کنی... چیزی که من الان فهمیدم اینه: همه اتفاقات خوب در میوفته... 💟پس همیشه نمازتو بخون و تو این مسیر بمون و تا میتونی از تجربیات اینو اون استفاده کن... 💯بهشت همین دنیاست. اگه خوب زندگی کنی همین دنیات میشه بهشت..پس بسازش... دست نویسهای 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 🌹من دوست دارم به حرفام فکر کنی... همین... دوست ندارم اتفاقاتی که برای من افتاد برای کسی بیوفته... 😞😔 👌پس قبل تغییر تغییر کن... قبل اینکه دیر بشه... قبل اینکه جهان بخواد به زور تغییرت بده... هیچوقت دیر نیست... آدم وقتی به ته خط میرسه خیلی چیزاش تغییر میکنه داداش. تو قرنطینه این چیزارو به چشم دیدم ... به خدا همشون پشیمون و ناراحت بودن... تا اسم نماز میاوردم همه میگفتن باشه. ☑️میدونی مشکل همشون چی بود؟ عدم درک ... عدم عزت نفس... عدم هدف... وگرنه اگه این چیزارو داشتن هیچوقت کارشون به اینجاها نمیکشید... یکیشون همش خواب بود... بهش گفتم داداش چرا انقدر میخوابی ؟ گفت دست خودم نیست... من فکر میکردم ۲۹ سالشه... اما وقتی رو تابلو سنشو دیدم فهمیدم ۱۷ سالشه... 😞 خیلی تعجب کردم...گفتم چرا اینجوری شدی ؟ گفت بخاطر شیشه. بچه ها...بدترین مواد مخدر شیشست... بعد از مصرف دیگه هیچی نمیفهمی... ❌♨️ یه چیزی بگم بخندیم 😁 یکی مصرف کرده بود و بعد خودش با پای خودش رفت خودشو به پلیس لو داد و گفت : من کلی موتور دزدیدم بعدش اومده بود تو سلول هی میگفت این کشتی چرا انقدر تکون تکون میخوره 🙄 اقا رسما قاطی کرده بود... ☑️☑️☑️ دستنویس های 💞 @zendegiasheghane_ma
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 #ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی #مقدمه #قسمت7 🌹من دوست دارم به حرفام فکر کنی... همین...
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜 بعد توبه کردنم زمین زیاد خوردم اما پا میشدم و ادامه میدادم و درس میگرفتم.. عذاب وجدان خودمو با یاد خدا آروم میکردم . کلا یاد خدا وجدانمو ساکت میکنه و باعث میشه با آرامش بیشتری به سمت جلو حرکت کنم. خدارو شکر تموم آثار گناه از چهره و صورتم پاک شده و نوع ادبیاتم و حرف زدنم و نگرشم زمین تاآسمون تغییر کرده. حق الناس تا خرخره دارم😞 اما یه چیزایی هست با خدا طی کردم... در کل رابطه من با خدا یکم متفاوته...شاید شما نتونید زیاد درک کنید... ولی کلا منو خدا یه رابطه دیگه ای با هم داریم... اما سعی کردم خیلی از حق الناس هامو جبران کنم و دارم میکنم. بزرگترین دلیل انگیزمم فقط و فقط جبران گذشتمه. همین... اندازه تار موهاتون خدا میتونست مچمو بگیره. اما دستمو گرفت... 😭😭😭 خیلی نامردیه با این خدا رفیق نشی.😭 💕دلیل اصلی اینکه خدا منو برگردوند صداقتم بود. آدمی ام که به خودم دروغ نمیگم. راسی یه چیزی بگم بهتون من اگه جهنمم برم به خودم افتخار میکنم.... مهم نیست.... مهم اینه کم نذاشتم... ☺️هر چند میدونم خدا اون دنیا خیلی بهم حال میده... دستنویس های 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 ❤بسم رب الشهدا❤ ✅ صحبت از جوانی است چهارشانه و رعنا، که هنوز دهه سوم زندگی‌اش تمام نشده، شهید شد! اما نه در سال‌های انقلاب و نه در دفاع مقدس بلکه در سال 1394 شمسی،  آن‌هم در شام... شهر حلب سوریه را می‌گویم.... 💠 خیلی از اوقات با مطالعه زندگی‌نامه شهدای گرانقدر با خود می‌گوییم هر چند همیشه مدیون رشادت ‌آنهاییم اما فضای آن زمان و نیاز کشور به دفاع، حضور و شهادت آنها را می‌طلبیده است. ⚠️اما گویا شهادت مدافعین حرم عقیله بنی‌ هاشم حضرت زینب سلام الله علیها، تمام محاسبات متداول ذهن را به هم می‌ریزد. جدایی از تمام زرق و برق‌های شیرین دنیای این روزها، آن‌هم برای یک جوان که دومین سالگرد ازدواجش بدون حضور او در دنیا برگزار شد... 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 ❤بسم رب الشهدا ❤ 🌟شهیدامین کریمی چنبلو 🌟 را می‌گویم  نخبه مدافع حرمی که اصالتاً مراغه‌ای است‌ و ساکن تهران. متولد یکم فروردین سال 65.  فارغ التحصیل رشته کامپیوتر. دانشجوی کارشناسی الکترونیک. ورزشکار حرفه‌ای در 4 رشته ورزشی. 💌وصیت‌نامه‌اش را خواندم، آخرین تراوشات ذهنی یک شهید در لحظات آخر زندگی: «همسر مهربانم»، «همسر مهربان و عزیزم، ای دل آرام هستی من، ای زیباترین ترانه‌ی زندگی من، ای نازنین...»! 💔مخاطب این همه ابراز احساسات یک شهید، دیدن داشت. باید حرف‌های «دل‌آرام» این شهید جوان را برای تاریخ ثبت کرد. 🌟زهرا حسنوند🌟 متولد 1370، دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و حقوق، اصالتاً خرم‌آبادی، با صمیمیت و خوش صحبتی با ما همراه شد و از زندگی خصوصی یک مجاهد مدافع حرم برایمان حرف زد. از زندگی شیرین و دوست‌داشتنی‌ای که عمر ظاهری آن تنها 2 سال و 8 ماه بود.... 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 نويسنده : سيد مهدي شجاعي مقدمه هيچكس آيا توانسته است غم فاطمه را ـ سلام الله عليها ـ در سوگ پدر به تصوير بكشد، جز ناله هاي بيت الحزان فاطمه؟ در اندوه جگر سوز علي ـ سالم ااهلل عليه ـ در مواجهه با فاطمة ميان در و ديوار و گاه شستن صورت نيلي و بازوي كبود فاطمه، هيچ هنرمند عارفي توانسته است مرثيه بسرايد آنچنانكه از عمق رنج آدمي در چروكهاي پيشاني علي خبر دهد و وسعت غمهاي خلقت را در پهناي اشك علي بشناسد و بشناساند جز بار اشك پنهاني علي؟ هيچكس را ياراي آن بوده است كه آالم محض زينب را به هنگام ديدار سر برادر بر بام نيزهها بيان كند، جز خون جاري از سر مبارك زينب؟ اگر زينب ـ سالم ااهلل عليها ـ با مشاهده سر برادر، حسين ـ روحي فداه ـ سالمت سر خويش را تاب آورده بود و سر بر ستون كجاوه نكوبيده بود، چه كسي عشق را، درد را و هجران را در آفرينش تفسير ميكرد؟ اينها دردهايي است كه نويسنده را، اگر احساس داشته باشد، خاكستر ميكند و قلم را، اگر .به تعداد درختان عالم باشد، ميسوزاند و دفتري به پهناي گيتي را آتش ميزند سوز اشكهاي فاطمه، هنوز پاي عارفان را در بيت االحزان او سست ميكند و كمر ابرار را .ميشكند و آتش به جان اولياءااهلل مياندازد معاذااهلل كه رشحة هيچ قلمي بتواند با اشك سوزناك علي به هنگام شستن پيكر فاطمه برابري كند. كجاست اسماء؟ از او بپرسيد، فرشتگاني كه در اشكهاي آن هنگام علي به تبرك غسل ميكردند، بال و پرشان نسوخت؟ 💞 @zendegiasheghane_ma
💞💫💞💫💞💫💞💫 * مقدمه * 🔵 هر یک از ما دوست داریم که توی زندگیمون لذت ببریم. 💕 لذتی که دائمی باشه، لذتی که همیشه در دسترس باشه و کاملاً سیرابمون کنه. 💢 برنامه ای که دنیای غرب برای انسانها داره اینه که بیرون از خونه دنبالِ این لذت باشن ولی پروردگار عالم میگه این لذت رو باید توی خانواده خودت به دست بیاری. 💞 اگه کسی دوست داره همیشه لذت ببره باید براش برنامه ریزی کنه، گاهی از خواسته های خودش بگذره تا لذت هاش دائمی باشن. 🌺 هیچ کس غیر از خدا نمیتونه یه برنامه کامل و حساب شده و قشنگ برای زندگی انسان بده سایر برنامه ها ممکنه طبق منافع دیگران باشن و در نهایت باعث افزایش مشکلات ما بشن حالا برنامه خداوند حکیم برای ما انسان ها دقیقاً چیه؟! 🔸 ان شاءالله طی این مطالب، سعی میکنیم مبانی برنامه های خداوند مهربان رو با زبان ساده تقدیمتون کنیم....😊 حاج آقا از اساتید کانال تنها مسیر 💞 @zendegiasheghane_ma
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨ ✫⇠ رمان زیبای #پسرک_فلافل_فروش 📌زندگینام
بسم الله الرحمن الرحیم... درروزگاری که جامعه ی بی هویت غرب،ازنبود اسطوره های واقعی رنج میبرد،وبرای مخاطبین خود آرنولد وبت من ومرد عنکبوتی وصدها قهرمان پوشالی میسازد، ما قهرمانان واقعی داریم که میتوانند برای تمام جوامع انسانی الگوی واقعی باشند... درروزگاری که آمریکا واسرائیل به کلاهک های هسته ای خود مینازند، محور مقاومت با سیلی محکمی که بر صورت استکبار زده،کلاهک های هسته ای غرب را بی تاثیرترین سلاح ها کرده... رخدادهای سالهای اخیر وواکنش های جوانان نسل سوم انقلاب وجان فشانی های این نسل به همگان ثابت کرد که این جوانان جنگ ندیده وانقلاب نچشیده، ازجوانان پرشور 57 انقلابی ترند... وقتی برچهره ی نورانی مقام معظم رهبری بنگری وامام خمینی راتصور کنی،همین میشود که پرشورتر از نسل اول انقلاب؛آماده ای بالاترین دارایی خود را فدای اسلام وانقلاب نمایی... آری، نسل سوم انقلاب ما اگرچه ابراهیم هادی ندارد، اماجوانانی دارد که کپی برابر اصل شهدای جنگ تحمیلی هستند، کپی برابراصل ابراهیم هادی... اما حکایت این مجموعه به جوانی اختصاص دارد که علاقه عجیبی به شهید ابراهیم هادی داشت.همیشه سعی میکرد مانند ابراهیم باشد، تصویری ازشهید هادی را درجلوی موتورش واتاق خودش زده بود که بسیار بزرگ بود. بااینکه بعد ازجنگ به دنیا آمده بود وچیزی ازآن دوران راندیده بود،شهدارا خوب میشناخت. کتاب سلام برابراهیم رابارها خوانده بود ومانند بسیاری ازجوانان این سرزمین میخواست ابراهیم را الگوی خود قراردهد. نوع لباس پوشیدن وبرخورد وگفتار ورفتار او همه ی دوستان را به یاد شهید ابراهیم می انداخت.اوابراهیم هادی ازنسل سوم انقلاب بود. اجازه بدهید کمتر حاشیه برویم برخی دوستان به ما میگفتند ابراهیم هادی برای دوران جنگ بود.درآن زمان،همه ی مردم انقلابی و...بودند. اما حالا دیگر دوران این حرفا تمام شده، اصلا نمیشود آنگونه زندگی کرد... اماجواب ما برای آنها که این تفکر رادارند،زندگی آقا هادی ذوالفقاری است. جوانی که زندگی اش، اخلاق ورفتارش برای مادرس شد ونشان داد که خلق وخوی ابراهیم هادی راخوب فرا گرفته. پس بیایید تا هادی نسل سوم رابهتر بشناسیم.. منبع زندگینامه ی 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══