eitaa logo
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
24.4هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3هزار ویدیو
86 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسات سرکار خانم 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ⭐️ما در قرآن داریم « فاذا فرغت فانصب» از یه کاری فارغ شدی به کار دیگه ای مشغول شو. این فارغ شدن و فراغت، به معنای تنبلی و بیهوده بودن نیست. کار سنگین را گذاشتی، کار سبک را بردار. 😐 یه موقع هست خیلی خسته ای کار سنگین انجام دادی 👈بعد می ری می شینی در فضای مجازی، فعالیت مفید می کنی. این کار سبک است. ❌نه اینکه بری بچرخی در فضای مجازی یک دفعه ببینی یک ساعت دو ساعت وقتت رفت. 👈نیم ساعت یه نگاهی به مطالب مفید کن، یه بنویس، یه مطلب مفید بزار، یک کاری راه بنداز و بیا بیرون. ⏰ برای بچه ها هر چقدر وقت بزارید زیاد نیست، هر چی وقت بزارید باهاش بازی بکنید ، حرفاتونو بزنید بعداً اون وقتهایی که صرف کردین، درستش در جایی دیگه برمی گرده. 🌸 تو بازی با بچه ها یه وقت فکر نکنید وقتتون داره هدر می ره، خودش عبادته. 😍😍سعی کنید توی بازی هم خودتون هم بچه ها لذت ببرید اینطوری می شه. بچه ها خاطرات خوش را در ذهنشون نگه می دارند بعد می گن من بچه بودم مامانم همه ش با من بازی می کرد. 👈می ره ازدواج می کنه می گه خانوم بیا با نشاط باشیم. من آنقدر با مامانم با نشاط بودم. آدم با نشاطی می شه.😄 🗣 بچه وقتی شما رو‌ صدا می کنه اگه بگی « هان» شما عمل صالح انجام ندادی. تا همین حد بدونید که چقدر عمل صالح می تونید انجام بدین. 💕وقتی بچه می گه مامان بگید جاااااااانم قرررررربونش برم بعد بچه راه می ره بگو‌ ان شاءالله سرباز آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بشی، بدویی، راه بری.💕 ✨ببینید چقدر حرف خوب می شه زد و چقدر خوب می شه حرف زد چقدر نیت می شه داشت . چقدر القای مثبت می شه به بچه داشت. ✨ 😱 از الان نگو بچه م داره اذیتم می کنه. سریع زاویه دیدتو عوض کن؛ ، ، ، ... 🎈با این دید با بچه ها بازی کنید با همسرتون هم همینطور. 📢📢حتما بچه ها تونو کرده باشید. اگر هم تا الان نذر نکردید همین حالا نذر کنید 🍃 خودتونو بچه تونو همسرتونو حتی پدر و مادرتونو نذر کنید ما در زیارت عاشورا می‌خونیم بابی انت و امی...یعنی پدر و مادرم را نذر راه تو می کنم. خودم را هم همینطور. 🔔ما همه چیز را باید برای مرتبه بالاتر بخواهیم. @jalasaaat ارسال مطالب آزاد ✅ کپی مطالب⛔️
برداشت هایی از کتاب 🔰🔰🔰 🌸 رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند؛ خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را بر نیکی دهد. گفته شد چگونه او را بر نیکی یاری می کند؟ فرمود: آنچه را در توان اوست از وی می پذیرد و از آنچه برایش دشوار است در می گذرد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ❤️ خانوم خونه ❤️ 😊 اهل باشیم به خصوص با فرزندان مون. هر بچه ای یه طبع و یه ویژگیهایی داره، نباید انتظار داشت همه بچه ها یه جور باشند. از کارهای اشتباهش بگذر و به صورت غیر مستقیم سعی در اصلاحش کن. 👈 اگه کار و برای بچه سخت کردیم و خدایی نکرده مدام ازش ناراحت شدی و به خاطر رفتار اشتباهش سرزنش کردی، این هم عاقبت به خیری فرزند و هم والدین رو تحت الشعاع قرار می ده 👌 ما باید تا می تونیم بچه هامونو در عمل به واجبات و آداب، یاری کنیم و مسیر را براشون مثل ریل قطار راحت کنیم.عملِ کم را از آنها بپذیریم و به سوی بیشتر تشویق کنیم 😔 نه اینکه هی با ناراحتی و آه و ناله، سد سبیل کنیم و راه رشد فرزندمان را با این ناراحتی ها و خدایی نکرده عاق کردن ها و توقع زیادی داشتن ها ببندیم.❌ اگر خداگونه با فرزندان مون عمل کردیم و رحمت و گذشت و تغافل ( و نه تسامح و سهل انگاری) را سر لوحه رفتارمون قرار دادیم، خودمان هم مورد رحمت و مغفرت الهی قرار می گیریم. قرار بود فرزندها را کنیم به اسم اهل بیت علیهم السلام ⬅️ یعنی دراه اسلام در جهت حق. این میشه یاری دین خدا. پس وقتی شما فرزندی را یاری میکنی که میخواد دین حق را یاری کنه در واقع شما داری دین خدا را نصرت می دهی پس خدا هم شما را یاری می کند 👇 ان تنصروا الله ینصرکم و يثبت اقدامکم @jalasaaat ارسال مطلب✅ کپی⛔️
✍️ موهایم نامرتب از زیر شال سفیدی که دیشب سمیه به سرم پیچیده بود، بیرون زده و صورتم همه از و گریه در هم رفته بود که با هر دو دستش موهایم را زیر شال مرتب کرد و نه تنها دلش که از دیدن این حالم کلماتش هم می‌لرزید :«اگه می‌دونستم اینجوری میشه، هیچوقت تو رو نمی‌کشوندم اینجا، اما دیگه راه برگشت نداریم!» 💠 سپس با نگاهش ادامه مسیر را نشانم داد و گفت :«داریم نزدیک میشیم، باید از اینجا به بعد رو با تاکسی بریم. می‌ترسم این ماشین گیرمون بندازه.» دستم را گرفت تا از ماشین پیاده شوم و نگاهم هنوز دنبال خط خون مصطفی بود که قدم روی زمین گذاشتم و دلم پیش عطرش جا ماند. سعد می‌ترسید فرار کنم که دستم را رها نمی‌کرد، با دست دیگرش مقابل ماشین‌ها را می‌گرفت و من تازه چشمم به تابلوی میان جاده افتاد که حسی در دلم شکست. 💠 دستم در دست سعد مانده و دلم از قفس سینه پرید که روی تابلو، مسیر دمشق نشان داده شده و همین اسم چلچراغ گریه را دوباره در چشمم شکست. سعد از گریه‌هایم کلافه شده بود و نمی‌دانست اینبار خیال دیگری خانه خاطراتم را زیر و رو کرده که دلم تنها آغوش را تمنا می‌کرد. همیشه از زینبیه دمشق می‌گفت و نذری که در حرم (سلام‌الله‌علیها) کرده و اجابت شده بود تا نام مرا زینب و نام برادرم را ابوالفضل بگذارد؛ ابوالفضل پای مادر ماند و من تمام این را دشمن آزادی می‌دیدم که حتی نامم را به مادرم پس دادم و نازنین شدم. 💠 سال‌ها بود و دین و مذهب را به بهانه آزادی از یاد برده و حالا در مسیر برای همین آزادی، در چاه بی‌انتهایی گرفتار شده بودم که دیگر رهایی نبود... ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══