هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
جلسات سرکار خانم #محمدی
#نظموهدف1_جلسه5_قسمت15
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
⭐️ما در قرآن داریم « فاذا فرغت فانصب» از یه کاری فارغ شدی به کار دیگه ای مشغول شو. این فارغ شدن و فراغت، به معنای تنبلی و بیهوده بودن نیست. کار سنگین را گذاشتی، کار سبک را بردار.
😐 یه موقع هست خیلی خسته ای کار سنگین انجام دادی 👈بعد می ری می شینی در فضای مجازی، فعالیت مفید می کنی. این کار سبک است.
❌نه اینکه بری بچرخی در فضای مجازی یک دفعه ببینی یک ساعت دو ساعت وقتت رفت.
👈نیم ساعت یه نگاهی به مطالب مفید کن، یه #تغییر بنویس، یه مطلب مفید بزار، یک کاری راه بنداز و بیا بیرون.
⏰ برای بچه ها هر چقدر وقت بزارید زیاد نیست، هر چی وقت بزارید باهاش بازی بکنید ، حرفاتونو بزنید بعداً اون وقتهایی که صرف کردین، درستش در جایی دیگه برمی گرده.
🌸 تو بازی با بچه ها یه وقت فکر نکنید وقتتون داره هدر می ره، خودش عبادته.
😍😍سعی کنید توی بازی هم خودتون هم بچه ها لذت ببرید اینطوری #خاطره_سازی می شه. بچه ها خاطرات خوش را در ذهنشون نگه می دارند بعد می گن من بچه بودم مامانم همه ش با من بازی می کرد.
👈می ره ازدواج می کنه می گه خانوم بیا با نشاط باشیم. من آنقدر با مامانم با نشاط بودم. آدم با نشاطی می شه.😄
🗣 بچه وقتی شما رو صدا می کنه اگه بگی « هان» شما عمل صالح انجام ندادی. تا همین حد بدونید که چقدر عمل صالح می تونید انجام بدین.
💕وقتی بچه می گه مامان بگید جاااااااانم قرررررربونش برم بعد بچه راه می ره بگو ان شاءالله سرباز آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بشی، بدویی، راه بری.💕
✨ببینید چقدر حرف خوب می شه زد و چقدر خوب می شه حرف زد چقدر نیت می شه داشت . چقدر القای مثبت می شه به بچه داشت. ✨
😱 از الان نگو بچه م داره اذیتم می کنه. سریع زاویه دیدتو عوض کن؛ #تغییر، #بانشاط، #حی ، #زنده...
🎈با این دید با بچه ها بازی کنید با همسرتون هم همینطور.
📢📢حتما بچه ها تونو #نذر کرده باشید. اگر هم تا الان نذر نکردید همین حالا نذر کنید
🍃 خودتونو بچه تونو همسرتونو حتی پدر و مادرتونو نذر کنید ما در زیارت عاشورا میخونیم بابی انت و امی...یعنی پدر و مادرم را نذر راه تو می کنم. خودم را هم همینطور.
🔔ما همه چیز را باید برای مرتبه بالاتر بخواهیم.
@jalasaaat
ارسال مطالب آزاد ✅
کپی مطالب⛔️
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
برداشت هایی از کتاب #مفاتیح_الحیاة
#قسمت62
#یاری_کردن_فرزندان
🔰🔰🔰
🌸 رسول اکرم صلیالله علیه و آله فرمودند؛ خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را بر نیکی #یاری دهد.
گفته شد چگونه او را بر نیکی یاری می کند؟
فرمود: آنچه را در توان اوست از وی می پذیرد و از آنچه برایش دشوار است در می گذرد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❤️ خانوم خونه ❤️
😊 #یادمون_باشه اهل #مدارا باشیم به خصوص با فرزندان مون.
هر بچه ای یه طبع و یه ویژگیهایی داره، نباید انتظار داشت همه بچه ها یه جور باشند.
از کارهای اشتباهش بگذر و به صورت غیر مستقیم سعی در اصلاحش کن.
👈 #یادمون_باشه اگه کار و برای بچه سخت کردیم و خدایی نکرده مدام ازش ناراحت شدی و به خاطر رفتار اشتباهش سرزنش کردی، این هم عاقبت به خیری فرزند و هم والدین رو تحت الشعاع قرار می ده
👌 #یادمون_باشه ما باید تا می تونیم بچه هامونو در عمل به واجبات و آداب، یاری کنیم و مسیر را براشون مثل ریل قطار راحت کنیم.عملِ کم را از آنها بپذیریم و به سوی بیشتر تشویق کنیم
😔 نه اینکه هی با ناراحتی و آه و ناله، سد سبیل کنیم و راه رشد فرزندمان را با این ناراحتی ها و خدایی نکرده عاق کردن ها و توقع زیادی داشتن ها ببندیم.❌
اگر خداگونه با فرزندان مون عمل کردیم و رحمت و گذشت و تغافل ( و نه تسامح و سهل انگاری) را سر لوحه رفتارمون قرار دادیم، خودمان هم مورد رحمت و مغفرت الهی قرار می گیریم.
#یادمون_باشه قرار بود فرزندها را #نذر کنیم به اسم اهل بیت علیهم السلام ⬅️ یعنی دراه اسلام در جهت حق. این میشه یاری دین خدا. پس وقتی شما فرزندی را یاری میکنی که میخواد دین حق را یاری کنه در واقع شما داری دین خدا را نصرت می دهی پس خدا هم شما را یاری می کند 👇
ان تنصروا الله ینصرکم و يثبت اقدامکم
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
✍️ #دمشق_شهرعشق
#قسمت33
موهایم نامرتب از زیر شال سفیدی که دیشب سمیه به سرم پیچیده بود، بیرون زده و صورتم همه از #درد و گریه در هم رفته بود که با هر دو دستش موهایم را زیر شال مرتب کرد و نه تنها دلش که از دیدن این حالم کلماتش هم میلرزید :«اگه میدونستم اینجوری میشه، هیچوقت تو رو نمیکشوندم اینجا، اما دیگه راه برگشت نداریم!»
💠 سپس با نگاهش ادامه مسیر را نشانم داد و گفت :«داریم نزدیک #دمشق میشیم، باید از اینجا به بعد رو با تاکسی بریم. میترسم این ماشین گیرمون بندازه.» دستم را گرفت تا از ماشین پیاده شوم و نگاهم هنوز دنبال خط خون مصطفی بود که قدم روی زمین گذاشتم و دلم پیش عطرش جا ماند.
سعد میترسید فرار کنم که دستم را رها نمیکرد، با دست دیگرش مقابل ماشینها را میگرفت و من تازه چشمم به تابلوی میان جاده افتاد که حسی در دلم شکست.
💠 دستم در دست سعد مانده و دلم از قفس سینه پرید که روی تابلو، مسیر #زینبیه دمشق نشان داده شده و همین اسم چلچراغ گریه را دوباره در چشمم شکست. سعد از گریههایم کلافه شده بود و نمیدانست اینبار خیال دیگری خانه خاطراتم را زیر و رو کرده که دلم تنها آغوش #مادرم را تمنا میکرد.
همیشه از زینبیه دمشق میگفت و نذری که در حرم #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) کرده و اجابت شده بود تا نام مرا زینب و نام برادرم را ابوالفضل بگذارد؛ ابوالفضل پای #نذر مادر ماند و من تمام این #اعتقادات را دشمن آزادی میدیدم که حتی نامم را به مادرم پس دادم و نازنین شدم.
💠 سالها بود #خدا و دین و مذهب را به بهانه آزادی از یاد برده و حالا در مسیر #مبارزه برای همین آزادی، در چاه بیانتهایی گرفتار شده بودم که دیگر #امید رهایی نبود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══