🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
#خانمها_بخوانند ( حتما با دقت ویژه بخونید)
#نکته چکار کنم همسرم رو #جذب خودم کنم؟❓❓❓
بهش ثابت کن دوستش داری
مردی ک باور کنه دوستش داری همیشه مجذوب تو میشه
کل وجودش رو محبت تو پر میکنه
جایی برای کسی یا چیزی نمیمونه
مردی ک مطمئن بشه زنش دوستش داره
حتی وقتی تو چشماش وسط دعوا نگاه کنی و بگی
برو گم شو
ازت متنفرم
دلگیر نمیشه
یادش میره
کینه نمیشه
دلش سیاه نمیشه
(هر چند خانمی که قراره الگوت حضرت زهرا باشه محاله از این حرفها بزنی حتی تو دعوا)😊
صاف صاف نگاهت میکنه میگه الکی میگی
من میدونم عاشقمی
اخرین باری ک ب شوهر گفتید دوستت دارم کی بوده؟؟؟🧐🧐
اصلا چند وقت ی بار بهش میگید؟
هر روز دیگه ان شالله ی بار رو میگید حتما؟ نه؟
بزارید گوشهاش پر بشه ازین صدا
چقدر ناز و نوازشش میکنید؟
مشت و مالش میدید؟
ماساژش میدید؟
بوسش میکنید؟
همین جوری
ی دفعه ای
داره تلویزیون نگاه میکنه رد بشید از جلوش
مثل ی حوری
ی ماچش کنید
ن مثل ی پارازیت وسط فوتبالش
نامه مینویسید دیگه؟
ماهی یبار حداقل؟
مثلا لباس هاشو جمعه شب ک مرتب میکنید
برا صبح
تو جورابش تو ی کاغذ ک دوستت دارم فرمانده این لنگه ماله اون پاته
یا رفتید بیرون رو در یخچال بچسبونید
یا رو هر جا
مثلا شب خوابه
با خودکار کف دستش بنویسی دوستت دارم
دوستت دارم ورده زبونتون بشه
شوخی میکنید ؟؟
بزارید قلقلکتون بده
رو کولش سوار بشید🙈
🐴🐴سواری کنید؟
رژ بدید دستش نقاشی بکشه رو صورتتون
بگید موهامو بباف
بگید ی لقمه بگیر دوتا بوسش کن بده بخورم بره ته دلم بوست
بگید برام شعر بگو
البته نرید الان بگید
علیییی تو چرا برا من شعر نمیگی
هااان😡😡😡😤😤😤
با جونم
با عمرم
با فدات شم
با زبون ریختن
#احترام
#احترام
#احترام
اون هرررررر کاری کرد شما احترام بزارید
نیش عقرب نه از ره کین است
اقتضای طبیعتش این است
مرده عصبانی میشه ی چیزی میگه
تو آب رو اتیش باش
فحش داد
سکوت با احترام
ن با لج بازی
ن با گوشه چشم و ابرو قیافه اومدن🤨🤨
ن با محل ندادن 😕☹️
مطمئن باشید اون میفهمه
اینجوری میشید ملکه قلبش ❤️
هر روز منتظر اومدنش باشید
اصلا نپرسید کجایی کی میای
پیام بدید
آقا این ماچ شما رو لب ما خشک شد
تشریف فرما نمیشی؟؟؟
محبت این معجون شیر موز ما ته نشین میشه
هی همش میزنم
تا بیای
بدو تا نرفته اون تهاااا
من عبصانی میشم
یا ما مشتاقانه پذیرای یک آقای عزیز هستیم و یا .....
اینجوری بکشیدش سمت خودتون
نه کاری کنید که تو پارک سر کوچه ی ربع بشینه تا دیر تر برسه
تو اداره با خانم فلانی شوخی کنه تا دیر تر برسه
بره خونه مامانش چاییشو اونجا بخوره دیرتر برسه
خودتونم گول نزنید
محبت الکی معلومه و به دل نمیشینه
آخرین بار کی براش رقصیدی؟
بله شما
ک چادری هستی
مومنی
محجبه ای
بلد نیستی؟؟؟😳😳😳😳
چراااا؟
ندیدی
خب ندیده باش
نمیتونی خودتو تکون بدی جلوش
دستاتو
کمرتو
و ..... ؟
اگه این کارو کردی و خندید
گفت بلد نیستی
ادامه بده
یاد میگیری
فقط یادت نره بدون #آهنگ و بدون #گناه 👌
بزار بهت بخنده که نره با یکی دیگه بخنده
بزار بفهمه دوستش داری👌
اون باید بفهمه برای شما مهمه
هررررر چ قددددررررر بیشتر ثابت کنید ک دوستش دارید
بیشتر ماله شماس
خواهشا مثل ی دختر 4 ساله فکر نکنید
لوس نکنید
نگید
خب خودش باید بفهمه
من دارم خونه کار میکنم
بیرون
من الم
من بلم
یا اون خانمهایی ک اعتقاد دارن ب مرد بگیم دوستت دارم پرو میشه
این حرفا رو همشو بزاری رو هم ی نون بربری بهت نمیدن ک هیچ کل زندگیت رو ازت میگیرن
👈 #محبت
👈 #احترام
یادتون نره
خانم گل
که قرار گذاشتیم الگومون حضرت زهرا باشه!! منیتهات رو کم کن
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
#پویش
#نیمه_شعبان
#هرخانه_یک_جشن
با توجه به نزدیک شدن به ولادت با سعادت آقا صاحب الزمان و با توجه به اینکه امسال جشنهای عمومی نمیتونیم بگیریم میخوایم خانه هامون رو محل جشن و شادی برای ولادت با سعادت امام زمانمون بکنیم
تو این #پویش هر عزیز باید خونه اش رو تزیین کنه و بهترین ایده ها رو برای این جشن بزرگ در خانواده خودش و یا بصورت جشن مجازی بین اقوام پیاده کنه
منتظران مولا دست بکار بشید و مهیای این جشن بزرگ
مبادا امسال کم بزاریم👌👌👌
میتونید عکسهاتون رو هم برای ما به آی دی
@yamahdi85
بفرستید
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت89 #فصل_دهم صمد داشت استکان ها را از جلوی مهمان ها جمع می کرد. د
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت90
#فصل_دهم
مهمان ها ناهارشان را خوردند. چای بعد از ناهار را هم آوردند. خواهرها و زن داداش هایم رفتند و ظرف ها را شستند. اما صمد نیامد.
عصر شد. مهمان ها میوه و شیرینی شان را هم خوردند. باز هم صمد نیامد. حاج آقایم بچه را بغل گرفت. اذان و اقامه را در گوشش گفت. اسمش را گذاشت، معصومه و توی هر دو گوشش اسمش را صدا زد.
هوا کم کم داشت تاریک می شد، مهمان ها بلند شدند، خداحافظی کردند و رفتند.
شب شد. همه رفته بودند. شیرین جان و خدیجه پیشم ماندند. شیرین جان شام مرا آماده کرد. خدیجه سفره را انداخته بود که در باز شد و شوهرخواهر و خواهرم آمدند. صمد با آن ها نبود. با نگرانی پرسیدم: «پس صمد کو؟!»
خواهرم کنارم نشست. حالش خوب شده بود. شوهرخواهرم گفت: «ظهر از اینجا رفتیم رزن. دکتر نبود. آقا صمد خیلی به زحمت افتاد. ما را برد بیمارستان همدان. دکتر با چند تا آمپول و قرص خونِ دماغِ گرجی را بند آورد. عصر شده بود. خواستیم برگردیم، آقا صمد گفت: ‘شما ماشین را بردارید و بروید. من که باید فردا صبح برگردم. این چه کاری است این همه راه را بکوبم و تا قایش بیایم. به قدم بگویید پنج شنبه هفته بعد برمی گردم.’»
پیش خواهر و شوهرخواهرم چیزی نگفتم، اما از غصه داشتم می ترکیدم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
💞 @zendegiasheghane_ma
🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌹
بارالها پروردگار
بر محمّد و آل محمّد درود و رحمت بفرست
و ما را و همه مسلمانان و مظلومین عالم رو از بلای این ویروس محفوظ بفرما....
خودت فرمودی :« لقد خلقنا الانسان فی کبد
رنجهای ما را با اتمام دوران غیبت آخرین حجتت در زمین، به پایان برسان🌹🌹🌹
یادآوری دعای هفتم صحیفه سجادیه به سفارش مقام عظمای ولایت🍃🍃
🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾
🔺داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: "حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی"
👨💼پدرم گفت: معلومه، «پول»
گفتم: نه، جور در نمیاد.
🧕مادرم گفت: پس بنویس «طلا»
گفتم: نه، بازم نمیشه.
🌸تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه.
💁♂️دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه.
👮♂️داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ.
👵مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره
🔶هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال،
▪️پابرهنه میگوید «کفش»
▪️نابینا می گوید «نور»
▪️ناشنوا میگوید «صدا»
▪️لال میگوید «حرف»
و...
🔺 اما هیچ کدام جواب کاملی نبود
💐 جواب «فَرَج» بود و ما هنوز باورمان نشده: تا نیایی گِره از کارِ بشر وا نشود...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌹
🌾🍃🌷🌾🍃🌷🌾🍃🌷🌾🍃
شبتون مهدوی
💞 @zendegiasheghane_ma
مهدے جان💚
مےنویسم
ز تو ڪہ دار و ندارم شده ای
بیقرارٺ شدم و صبرو قرارم شده ای
من ڪہ بیتاب...
توأم اۍ همہ تاب وتبم
تو همہ دلخوشے لیل ونهارم شده ای
اللهم عجل لولیک الفرج
❣امام زمانم!
دوستدارانت آستینها را بالا زدهاند
و برای جشن میلادت آماده میشوند...
اما هنوز دلمان روشن است،
امید داریم؛
به رحمت خداوند،
که در این چندروز باقیمانده،
اذن ظهور دهد ✨
و این بار در کنار خودت
ریسههای عشق
و محبتت را از این سر خیابان تا آن سرِ جادهها روشن کنیم.
سلام بهارِ زندگی
💞 @zendegiasheghane_ma