#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت147 #فصل_چهاردهم گذاشتمش زمین و چادری بستم کمرم و چیزی انداختم
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت149
#فصل_پانزدهم
شینا وقتی حال و روز مرا می دید، غصه می خورد. می گفت: «این همه شیر غم و غصه به این بچه نده. طفل معصوم را مریض می کنی ها.»
دست خودم نبود. دلم آشوب بود. هر لحظه فکر می کردم الان است خبر بدی بیاورند.
آن روز هم نشسته بودم توی اتاق و داشتم به مهدی شیر می دادم و فکرهای ناجور می کردم که یک دفعه در باز شد و صمد آمد توی اتاق، تا چند لحظه بهت زده نگاهش کردم. فکر می کردم شاید دارم خواب می بینم. اما خودش بود. بچه ها با شادی دویدند و خودشان را انداختند توی بغلش.
صمد سر و صورت خدیجه و معصومه را بوسید و بغلشان کرد. همان طور که بچه ها را می بوسید، به من نگاه می کرد و تندتند احوالم را می پرسید. نمی دانستم باید چه کار کنم و چه رفتاری در آن لحظه با او داشته باشم. توی این مدت، بارها با خودم فکر کرده بودم اگر آمد این حرف را به او می زنم و این کار را می کنم. اما در آن لحظه آن قدر خوشحال بودم که نمی دانستم بهترین رفتار کدام است. کمی بعد به خودم آمدم و با سردی جوابش را دادم.
زد زیر خنده و گفت: «باز قهری!»
خودم هم خنده ام گرفته بود. همیشه همین طور بود. مرا غافلگیر می کرد. گفتم: «نه، چرا باید قهر باشم، پسرت به دنیا آمده.
💥💥💥💥💥💥💥💥💥
#دختر_شینا
#قسمت150
#فصل_پانزدهم
خانمت به سلامتی وضع حمل کرده و سر خانه و زندگی خودش نشسته. شوهرش هفتم پسرش را به خوبی راه انداخته. بچه ها توی خانه خودمان، سر سفره خودمان، دارند بزرگ می شوند. اصلاً برای چی باید قهر باشم. مگر مرض دارم از این همه خوشبختی نق بزنم.»
بچه ها را زمین گذاشت و گفت: «طعنه می زنی؟!»
عصبانی بودم، گفتم: «از وقتی رفتی، دارم فکر می کنم یعنی این جنگ فقط برای من و تو و این بچه های طفل معصوم است. این همه مرد توی این روستاست. چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟!»
ناراحت شد. اخم هایش توی هم رفت و گفت: «این همه مدت اشتباه فکر می کردی. جنگ فقط برای تو نیست. جنگ برای زن های دیگری هم هست. آن هایی که جنگ یک شبه شوهر و خانه و زندگی و بچه هایشان را گرفته. مادری که تنهاپسرش در جنگ شهید شده و الان خودش پشت جبهه دارد از پسرهای مردم پرستاری می کند. جنگ برای مردهایی هم هست که هفت هشت تا بچه را بی خرجی رها کرده اند و آمده اند جبهه؛ پیرمردهای هفتاد هشتاد ساله، داماد یک شبه، نوجوان چهارده ساله. وقتی آن ها را می بینم، از خودم بدم می آید. برای این انقلاب و مردم چه کرده ام؛ هیچ! آن ها می جنگند و کشته می شوند که تو اینجا راحت و آسوده کنار بچه هایت بخوابی؛ وگرنه خیلی وقت پیش عراق کار این کشور را یکسره کرده بود.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
#یا_صاحب_الزمان
معنی چشم انتظاری را نفهمیدم ولی
جان مادرهای مفقودالاثرها العجل😔
#اللهمعجلالولیکالفرج
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
شبتون مهدوی
💞 @zendegiasheghane_ma
*🌸سلام مهربانان
🦋صبح پنج شنبه تون بخیر و نیکی
🌿روزتون بی نظیر
🌸آرزو دارم
🦋سلامتی ،آرامش
🌿دل خوشی
🌸شادی ، خوشبختی
🦋ایمان
🌿ثروت حلال
🌸و عاقبت بخیری
🦋درتقدیرتان باشـد 💐*
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
#ویژه_عقدکرده_ها
#نکته در خصوص نشاط در دوران عقد
توی دوران عقد ملاحظاتی وجود داره که بعضی وقتا پیشنهاد میشه زیادی شیطنت نکرد !
ولی خب میتونید کم کم شروع کنید
شما و همسرتون محرم هم هستید
اون تصمیم گرفته با در کنار محرمش بودن قید هزاران عشق حرام رو بزنه
حالا نوبت شماست که جای هزاران نفر عاشقی کنید
چطور این عشق رو به زبون بیارید یا به قولی شیطنت کنید کاملا متناسب با روحیات خودتونه
از همه بهتر تقویت روحیه شوخی در خودتونه
مطالب طنز بخونید
نوشته های عاشقانه طنزآمیز که توی آرشیو داریم مطالعه کنید
و فکر کنید قراره همسرتون رو با هر کلمه ای بخندونید
این دوران با ساده ترین کلمات طرف مقابل شاد میشه
مثلا وقتی میخواین بگید دلم برات تنگ شده یکم جزئیات رو بیشتر بگید
دلم برا انگشتات تنگ شده
برا خنده ت
برا اون خال روو گونه ت
و دیگه خودتون ادامه بدید ...حرف رو با جاهای باریک بکشونید 😂
وقتی میخواین بگید دوستت دارم یه بخش از بدن همسرتون رو مخاطب قرار بدید
حتی گاهی باهاش سوم شخص صحبت کنید
مثلا عشق من کیه ؟
مراقب شوهر من باش
به شوووهررررم بگو یکی اینجا دلش برا تک تک سلولاش تنگ شده
😍 و همین صحبتا دیگه ...کافیه یکم بیشتر مطالب شیطنت آمیز و طنز بخونید تا ایده بگیرید
💞 @zendegiasheghane_ma
#پرسش_پاسخ
#مجردانه
#کفویت_اعتقادی
#سوال
خودم مذهبی هستم..
میخوام با یه اقا پسری ازدواج کنم
که مثل من نیست ❗️
ولی خیلی عاشق هم هستیم...
مشکلی پیش نمیاد ❓
🎤 #پاسخ در فایل صوتی زیر 👇
دکتر #فرهنگ
🍃🍃🌸🍃🍃
💞 @zendegiasheghane_ma
5775105_-210458.mp3
زمان:
حجم:
10.63M
#پرسش_پاسخ
#مجردانه
#کفویت_اعتقادی
#سوال
خودم مذهبی هستم..
میخوام با یه اقا پسری ازدواج کنم
که مثل من نیست ❗️
ولی خیلی عاشق هم هستیم...
مشکلی پیش نمیاد ❓
🎤 #پاسخ در فایل صوتی زیر 👇
دکتر #فرهنگ
🍃🍃🌸🍃🍃
💞 @zendegiasheghane_ma
🇮🇷زندگی عاشقانه🇮🇷
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان استاد #عباسی_ولدی #قسمت23 📡 ابعاد فروپاشی خانواده در برنامههای ماهواره
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
استاد #عباسی_ولدی
#قسمت24
📡 ابعاد فروپاشی خانواده در برنامههای ماهوارهای
0⃣2⃣بیبیسی فارسی
🔴امروزه مسئولان شبکۀ جهانی بیبیسی📛، ترجیح میدهند نام پیشین بخش بینالملل بیبیسی، یعنی «سرویس امپراتوری» را به خاطر مخاطبان خود نیاورند یا آن را اینگونه توجیه کنند: «این نام نه برای پیشبرد اهداف امپریالیستی که برای متحد کردن مردم انگلیسی🇬🇧زبان کشوری که در آن زمان امپراتوری بریتانیا نامیده میشد، انتخاب شده بود!». از این رو گردانندگان بخش جهانی بیبیسی، از سال ۱۹۸۸م. نام جدید «سرویس جهانی بیبیسی» را جایگزین آن کردهاند.
⚫️از یک سو، تجربۀ سیاست کاسبکارانه و منفعتطلبانۀ دولتمردان انگلیسی ☠ و از سوی دیگر، ولخرجی این چنینی آنان برای بخش فارسی، اجازه نمیدهد که تصوّر نماییم که توجّه ویژۀ دولت انگلستان و بنگاه خبرپراکنی آن به فارسیزبانان، صرفاً از روی حسّ انساندوستی و توسعۀ جریان آزاد اطّلاعات ــ دو شعار دروغی که غربیان عدم پایبندی خود را بدان بارها ثابت نمودهاند _ بوده باشد.
🔵البته بیبیسی، از زمانی که تنها به صورت رادیو📼 فعّالیت میکرد، با ملّت ایران🇮🇷، خصومت داشت.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 112-117
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
💞 @zendegiasheghane_ma