eitaa logo
خانواده بهشتی
5.3هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
148 فایل
مدیریت؛ @mosafer_110_2 تبلیغ بانوان؛ eitaa.com/joinchat/638124382Cd9f65b52cc تبلیغ مذهبی،خبری،بانوان؛ eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b
مشاهده در ایتا
دانلود
این‍ داستان واقعی است : اخرین امیدهای صادق برای زنده ماندن ناکام ماند،و جوانی شاداب و مهربان،با هزاران امید وآرزو در سر گرفتار شقاوت و سنگدلی دوستان جون جونیش شد.دایی امید: به این قسمت فیلم که رسیدم،هنوز باورم نمیشد این سرنوشت صادق ماست و یک لحظه تصور کردم که دارم فیلم جنایی بدون سانسور میبینم..آخر فیلم با خنده های شیطانی دانیال و سید دانیال و کمال بیشرم تمام میشد که به قول خودشان پیروزمندانه مانع سدراهشان رابرداشته بودند.وقاحت جنایت و از پشت خنجر زدن رفیق یک طرف،اینکه بعد از جنایتشون روی آتش جنازه صادق، عکس و فیلم و سلفی میگرفتند از طرفی حال هر بیننده ای رو بهم میزد..فیلم رو کامل نگاه کردم.اولش،مانند برق گرفته ها خشکم زده بود،یکم اتفاقات توی فیلم رو در ذهنم مرور کردم و ....حالم به شدت بهم خورده بود،نمیدونستم چکار کنم،گوشیو برداشتم و با گریه و اشک به داداش کاظم زنگ زدم،گریه امونم نمیداد،داداش از من بدتر بود، +فیلمو دیدی امید جان؟ _امید مرد خان داداش،امید با آرزوهای صادق چال شد،امید مرررررد +خدانکنه ،نگو اینجوری طاقت ندارم،با مرگ صادق ، پشت چندین خانواده شکست،تو دیگه نگو داداشم که طاقت دردت ندارم _داداش کاظم نذارین این فیلم پخش شه،فریبا اینا رو نبینه،علی آقا و عسل نبینن،به خدا که طاقت نمیارن دق میکنن. +خیالت جمع داداش،حواسم هست _آخ خان داداش،من توی این غربت با غم صادق چجوری دووم بیارم. خدا میدونه روزها و شبهای من در غربت و تنهایی،دور ازخانواده و باغم سنگین صادق چگونه میگذشت. ادامه ماجرا در ایران و منزل صادق: روز سوم عزاداری بود،منزل جای سوزن انداختن نداشت،کسانی اومده بودند که تو عمرم ندیده بودم و نمیشناختم،هر کس در شهر که ماجرا به گوشش خورده بود،پرسان پرسان،آمدندو کنارمون بودند،من آرام و قرار نداشتم ،یا باصدای بلند میگریستم یا یهو میخندیدم و یه دسمال دستم میگرفتم و میگفتم بزارین براپسرم هلپرکه کنم،عروس میارم براش.پسرم لباس دومادی براش خریدم،کل بکشین،دو دسماله (حرکاتی زیبا در هلپرکه کوردی که توسط نفر اول هلپرکه با دو دستمال ظریف و تزیین شده انجام میشه) کنید،من میرم جلو عروسم و پسر شاخ شمشادم دودسماله کنم،با حرکاتم و حرفام همه فکر میکردند از مرگ پسرم دیوانه شدم،حق داشتند اینگونه فکر کنن چون واقعا دیوانه شده بودم،از میان جمعیت زنی میانسال توجهم رو جلب کرد،در زندگیم هیچوقت ندیده بودمش،اما روبرویم ایستاده بود و آرام اشک میریخت،بهم اشاره ای کرد و آمد سمتم،با صدای نرم و آرامی که پر از آرامش بود گفت: فریبا خانوم من پیامی دارم براتون، گفتم از کی؟گفت فریبا خانوم من هیچوقت شما رو ندیدم و نمیشناسم،امشب خواب عجیبی دیدم،در خوابم شش مرد با لباسهای سفید و شال سبز در دو طرف مردی بلند قد ایستاده بودند،میدونستم که همه از مردان پاک خدایند ،اون مرد بلند قد که وسطشون بود تمام بدنش باندپیچی بود و چهره نورانی داشت،منو صدا زد و بهم لبخندی زد و گفت: فردا برو پیش مادرم و بهش بگو اینقدر اشک نریزه و نگرانم نباشه من جام خیلی خوبه،حالمم خیلی خوبه،زخمهایم دارن خوب میشن،فقط نگران عسلم،به مادرم بگو مراقب خودش و عسل باشه، مو به تنم سیخ شد،وقتی اون خانم حرفاش تموم شد مرابوسید و رفت،انگار اونو صادقم فرستاده تا منو آروم کنه،چرا که بعد رفتنش ارامشی عجیب سراسر وجودم فرا گرفت،وضو گرفتم و نمازم خواندم و با خدایم دوباره تجدید میثاق عبودیت کردم و گفتم :خدایا کمکم کن بتونم حق صادقمو بگیرم! روزها به سختی میگذشتند،تمام خوشبختی و شادی خانواده به یکباره عزا شد.شوهرم، همش گوشه ای کز میکرد و به عکس صادق خیره میشد،من که شب و روز در اتاق صادق بودم و با اشک وآه لابلای وسایل پسرم پرسه میزدم و قربون صدقه ش میرفتم،طفلک دخترم عسل،انکار با پتکی برسرش زده باشند،ضعیف و لاغر شده بود و نه حرف میزد و نه گریه میکرد،انگار روزه سکوت گرفته بود ،لب به چیزی نمیزد،مدرسه نمیرفت،یکروز که من سرگرم تمیز کردن شیشه عکس صادق بودم یهو دخترم از هوش رفت و نقش برزمین شد،انروز بود که فهمیدم درد صادق چنان در وجودم ریشه دوانده که دختر کوچولوی معصومم رو فراموش کردم،سریع به بیمارستان بردیم و چند ماهی تحت نظر روانپزشک بود..و اما ماجرای صادق،تمام رسانه ها پرشده بود از ماجرای مرگ تکان دهنده و وحشیانه صادق بدست دوستانش،بازار شایعات داغ بود و هر کس درمورد انگیزه قاتلان چیزی میگفت،خانواده قاتلان شایعه پراکنی کرده بودند که مسئله ناموسی بوده و مسئله دختری در میان است،درد صادق از طرفی و درد شایعات بی اساس از سویی دیگر دردما را صدچندان کرده بود،از دادگاه و دادگایی شدن هم خبری نبود تا اینکه یک روز... ادامه دارد.....
‍ این داستان واقعی است : مردم هر کدام به گونه ای حرف میزدند،جراید و فضای مجازی پر شده بود از حرفهای ضد و نقیض،خانواده های قاتلان هم ازین بازار داغ استفاده کرده بودند و مسئله را ناموسی جلوه میدادند تا گروهی که ادعای مثلا غیرت و ناموس دارند را باخود همراه کنند و در و دکانی برای خود درین آشفته بازار مجازی راه بیندازند.بازپرسی از متهمان کماکان ادامه داشت ولی هنوز دادگاهی تشکیل نشده بود،در بازجوییها قضیه دختری رو مطرح کرده بودند که مثلا دوست دختر دانیال بوده و صادق با اطلاع ازین مساله به او پیشنهاد دوستی داده و دختر هم با گفتن این مساله به دانیال،از او خواسته حق این نامردی رابگیرد،اما وقتی از دخترخانم نامبرده بازجویی به عمل آمد،قاطعانه گفت: این اظهارات دروغ است وسال ۹۵ صادق به اوپیشنهاد دوستی داده اما با هم لینک نشدند و بعد از چندین ماه و در اوایل سال ۹۶ دانیال با آن خانم وارد رابطه میشود.و حتی وقتی صادق این را میفهمد به دانیال تبریک میگوید و حرفی از پیشنهاد دوستی خود به ان خانم نمیزند.خانم xاظهارات دانیال را بشدت رد میکند و میگوید که صادق برمکی هیچ مزاحمتی برایش ایجاد نکرده و وارد رابطه او و دانیال نشده است.با این اظهارات،توهم و خیالات باطل دانیال راه به جایی نمیبرد و انگیزه ناموسی بودن مساله بشدت منتفی میشود..اصل ماجرا رادانیال در نهایت اینگونه بیان میکند که چهار دوست بنامهای دانیال دیوانی،سید دانیال زین العابدین ،کمال اصغری و حسین جهانگیری در پارک شهر،باهم جلسه ای تشکیل میدهند و نقشه قتل صادق را میکشند،عصر روز پنجشنبه ۲۶ شهریور ۹۶ که تصمیم پیاده کردن نقشه را میکشند،حسین جهانگیری که آلت قتاله شامل چاقو و ساطور و...را از مغازه پدرش - قصاب- بوده فراهم کرده،به دانیال زنگ میزند و انصراف خود را اعلام میدارد و میگوید،شرمنده دوست من کار واجبی برام پیش اومده ،وسایل رو میارم براتون ولی نمیتوانم همراهتون باشم.و اما اگر قضیه ناموسی ملتفیست پس قضیه چیست؟ از پایگاه خبریهای مختلف با ما تماس میگرفتند و ما،همش درحال تعریف ماجرای صادق بودیم،زندگیمون بشدت بهم ریخته بود.خانه دیگر جای آرامش نبود،پرونده همچنان مسکوت بود و دادگاهی برای این جنایت برپا نمیشد،برادرم امید ،تصمیم گرفت خودش از طریق مجازی دست بکار شود،کمپین خونخواهی صادق را در فضای مجازی راه انداخت و با عکس های صادق و شرح حال وضعیت صادق،از راه دور و در غربت صدای ما و صادق را در رسانه ها منعکس کرد،همه مردم ازین ماجرا متاثر شدند و باما همراه شدند،چند نفر از دوستان از شهر تهران،اعلام امادگی کردند و پیام دادندکه مدیریت و ادمینی پیج صادق رو بدست بگیرند،من یقین دارم که خدا ماموران خود را در لباسهای مختلفی در تمام دنیا پراکنده تا حافظ حق و عدالت برای مردم مستمند و مظلوم باشند و یکی ازین ماموران عدالت و مهربانی را با قلب ما پیوند زد،چهار ماه گذشته بود و صادق وکیلی نداشت،فکر هم نمیکردیم وکیل نیاز باشد چرا که هم توان مالیش را نداشتیم و هم با وجود فیلم واضح و کامل از جنایت ،پس خیالمان راحت بود که حق صادق را میگیریم،غافل از اینکه قانون هزاران پیچ و خم دارد که ما سراز هیچ کدامش درنمیاوردیم.آن روز مستاصل و درمانده بودیم که مردی از جنس ملایک،پیام داد و گفت از فضای مجازی و کمپین از ماجرای صادق خبردار شده،اهل شاهین شهر اصفهان بودوگفت: اگر تا این لحظه وکیلی نگرفتیدتمایل دارم وکالت صادق را برعهده بگیرم.ما با خوشحالی پذیرفتیم و آقای محمدی عزیز بدون هیچ چشمداشتی ،بدون دریافت حتی یک ریال،بزرگی خدا و جوانمردی خود را بما نشان داد.اقای محمدی،برای بار ششم بود که می آمد و اما دادگاه هنوز جواب قطعی شدن وکالت خانواده ما توسط ایشان را نمیداد،وقتی که پرسیدیم گفتند بعلت حساسیت فوق العاده این پرونده ،باید صحت نیت ایشان بررسی شود و برای دادگاه مشخص شود که این آقا که بدون هیچ چشمداشتی وکالت شما را میپذیرد،با خانواده قاتلان در ارتباط نباشد و حق شما ضایع شود!در ششمین رفت و آمداین فرشته زمینی،رسما وکالت صادق مابه ایشان سپرده شد.کمپین همچنان مشغول فعالیت بود،زمان به کندی میگذشت.هفت ماه از قتل صادق میگذشت و من به ظاهر ارام شده بودم.بخاطر نیاز شدید مالی،شوهرم که نگهبان مجتمعی بودبه سر کارش برگشته بود،عسل هم با کمک روانپزشک آرامتر شده بود وچند روزی بود که به مدرسه میرفت. خانواده ام و اطرافیانم خوشحال بودند که من آرام گرفتم،این را از نگاههایشان میخواندم.آن روز تنها در منزل بودم کلید مغازه رابرداشتم تا بعداز هفت ماه خیاطی را دوباره شروع کنم .گوشی اندرویدی برایم تهیه کرده بودند تا گاهگاهی به کمپین نگاهی بیندازم و از تنهایی دربیام.ناخودآگاه قبل اینکه.... ادامه دارد....
اگر جنسی را بخریم وبه قیمتی گرانتر بفروشیم ایا حلال است. مثلا ازکسی به من بگوید از روستا برایم گردو بخر ومن گردورا به قیمت ۲۵تومان بخریم و۳۰تومان به دوستم بفروشیم حلال است؟ 📝 اگر وکیل در خرید برای دوستتان نشده باشید (یعنی جنس را بخرید و یکی از مشتری های شما دوستتان باشد یعنی جنس را برای خودتان بخرید و بعد آن را بفروشید) گرانتر فروختن آن جنس (بصورت معقول و منصفانه) به دوستتان اشکالی ندارد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 🔸دين براى محمّد است و هدايت از آنِ اميرالمؤمنين؛ زيرا هدايت براى او و در نسل او تا روز قيامت باقى است . 📚الإحتجاج على أهل اللجاج,ج 2 / 486
سست ترین کلمه “شانس”است… به امید آن نباش. شایع ترین کلمه “شهرت”است… دنبالش نرو. لطیف ترین کلمه “لبخند”است… آن را حفظ کن. حسرت انگیز ترین کلمه “حسادت”است… از آن فاصله بگیر. ضروری ترین کلمه “تفاهم”است آن را ایجاد کن سالم ترین کلمه “سلامتی”است… به آن اهمیت بده. اصلی ترین کلمه “اطمینان”است… به آن اعتماد کن. بی احساس ترین کلمه “بی تفاوتی”است مراقب آن باش. دوستانه ترین کلمه “رفاقت”است… از آن سوءاستفاده نکن. زیباترین کلمه “راستی”است… با آن روراست باش. زشت ترین کلمه “دورویی”است… یک رنگ باش. ویرانگرترین کلمه “تمسخر”است… دوست داری با تو چنین کنند؟ موقرترین کلمه “احترام”است… برایش ارزش قایل شو. آرام ترین کلمه “آرامش”است به آن برس عاقلانه ترین کلمه “احتیاط”است… حواست را جمع کن...
هدایت شده از خانواده بهشتی
✍ زن و شوهرهایی که در طول روز باهم گفتگو می‌کنند رابطه گرم‌تر و صمیمانه‌تری دارند. ↫ضمن اینکه شناختشان از افکار و روحیات یکدیگر بیشتر شده و در مواجهه با مشکلات اتّحاد بیشتری برای حلّ مشکل یکدیگر خواهند داشت. همسران باید تلاش کنند هر روز بهانه‌ای برای گفتگو پیدا کنند. ↫دقت کنید گفتگوی صمیمانه شما با غیبت، تهمت، سوءظن و دیگر صفات زشت اخلاقی، آلوده نگردد. •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
🔴 💠 اوج رفاقت در زندگی جایی است که زن و شوهر کاملا حواسشان باشد تا یکدیگر را ناراحت نکنند. یعنی مواظبت کردن از اینکه دیگری را ناراحت نکنیم. 🌹امام علی (ع): به خدا قسم! هرگز کاری نکردم که فاطمه خشمگین شود، او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد. 📙کشف الغّمه، ج۱، ص۳۶۳ •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
💞🍃💞 🔴 ✍ گاهی برخی از قابل بیانِ محل کار را با خانمتان در میان بگذارید تا به شما دهد. 🌷 مهم این است که کند او را حساب کرده‌اید و این در افزایش مهر و علاقه او به شما موثر است. 💕 گاهی اینکار برخی از همسر نسبت به شوهر را از بین می‌برد. •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
💢 تشکر و سپاسگزاری از شوهرتان،🤵 برای زحمتها و سختیهایی که برای تهیه مخارج زندگی میکشه؛ 👈انگیزه هاشُ، برای تلاش دو چندان می کنه... ❌پس هیچ وقت نگین وظیفشه... 💞برای اینکه زندگی خوب و خوشی داشته باشیم، لازمِ که قدر محبت ها و زحمات همدیگه روبدونیم، و از هم تشکر کنیم💕 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
💞🍃💞 🍃💞 💞 💢 کارهاییکه برای شدن باید انجام بدین👌 1⃣ صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی‌دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم. 2⃣ منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی‌طرفانه قضاوت کنیم. 3⃣ کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن‌قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد. 4⃣ مثبت‌نگر باشیم؛ به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه‌های خوب زندگی را فراموش نکنیم. 5⃣ شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می‌کند حتی‌الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف‌های او توجه داریم. 6⃣ به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و…حفظ کنیم. •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
💞🍃💞 🍃💞 💞 👩🏻 با 👈 مردها از متنفر هستند و در مقابل کلماتی مثل «تو» و «چرا» حالت دفاعی به خود می‌گیرند؛ زیرا مردها اهل رقابت هستند و ممکن است با شما کنند. 👈 بهتر است به جای این کلمات، صحبتتان را با جملات «دوستت دارم وقتی که …» یا «خیلی خوشحال می‌شوم وقتی که …» آغاز کنید و 👈 شکایاتتان را کنید تا مردان جذب شما شوند👌 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
💢 تشکر و سپاسگزاری از شوهرتان،🤵 برای زحمتها و سختیهایی که برای تهیه مخارج زندگی میکشه؛ 👈انگیزه هاشُ، برای تلاش دو چندان می کنه... ❌پس هیچ وقت نگین وظیفشه... 💞برای اینکه زندگی خوب و خوشی داشته باشیم، لازمِ که قدر محبت ها و زحمات همدیگه روبدونیم، و از هم تشکر کنیم💕 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
💞🍃💞 🍃💞 💞 ✍چطور مردی که دوست دارم رو جذب کنم؟ چه راه‌هایی برای جذب مرد مورد علاقم وجود داره؟ 1. اعتماد به نفس رو تو خودتون تقویت کنید 2. دلبسته باشید نه وابسته 3. بهترین شنونده او باشید. 4. نشون بدید که وجودش براتون با اهمیته 5. سورپرایزش کنید 6. کنترل‌گری رو کنار بزارید 7. یاد بگیرید چطور پیام مناسب و درست بدید اعتماد به نفس رو تو خودتون تقویت کنید یه تعریف ساده از اعتماد به نفس اینه که شما خودتونو همون‌طوری که هستید قبول داشته باشید؛ به عبارت دیگه، بدونید که هر کسی یه سری نقاط قوت و ضعف داره و خودتونو با وجود تمام این ویژگی‌ها قبول داشته باشید. اگه شما خودتونو نتونید بپذیرید، چطور انتظار دارید دیگران شما رو بپذیرند؟ •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
💞🍃💞 🍃💞 💞 💢 ازدواج کردنِ کسانی که از جنسِ هم نیستند و همدیگر را دوست ندارند ، با این عقیده که : 👈 "بعــــدا به مرور زمان درست می شود" 🔻ماننــــد پوشیدن جورابِ لنگه به لنگه است. 👈همان طور که آن جوراب ، کار آدم را تا وقتی توی کفش است راه می اندازد ، آن زوج هم تا حدی، کار هم را راه می اندازند... 🔹اما شما رویتان می‌شود با چنین جورابی ، بروید مهمانی ؟ یا مثلا ممکن است در اثر مرور زمان رنگ جوراب ها ، توی کفش عوض شود ؟ نه ! آن ها فقط هر روز کثیف تر و چرک تر می‌شوند. چنین زوجی هم به مرور مایه آزار یکدیگر می‌شوند. 🔸پس در ازدواج ببینید با فعلی طرف مقابلتان کنار می‌آیید یا خیــــر. اگر قابل توافق هست که مبارک است. اگر نیست قید این ازدواج را بزنید. •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
زن‌ها وقتی دلگيرند، هر چه بپرسی می‌گويند: هیچی؛ مهم نيست، میگذرد. اين يعنی؛ هيچ جانرو؛ كنارم بشين دوباره بپرس.دوباره پرسيدن‌هايت حالم راخوب می‌كند.! وقتی مردازمحل کاربازمیگردد، میخواهدکه سردی و کار با گرمی و همسرش برطرف شود. لذاوقتی به خانه آمد،اگرهم میخواستیددررابطه با با او صحبت کنید،اجازه دهیدخستگیش دربره...
فضای خانه فضای راحتی ماست و باید بپوشیم ولی مواظب باشید چه پدر وچه مادر، طوری لباس بپوشید که تحریک نشود...👇
آب دوست مو 💥افزایش ضخامت مو 💥کاهش موخوره 💥کمک به رشد مو و ترمیم ریشه های آسیب دیده ی مو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ دنیا دریایی ژرف است. بسیاری از جهانیان در آن غرق میشوند.. کشتی تو دراین دریا، باید تقوای الهی باشد، سوخت آن ایمان، بادبانش توکل، ناخدایش عقل، راهنمایش علم، و لنگرش صبـر بــاشد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم! غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم! کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز… چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم! عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود… ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم! ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا… عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنيم؟ کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی… با همیم اما چرا احساس غربت می کنيم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أَمَّنْ یُجِیبُ 💗الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ ✨در آن هنگام كه تمام درهاي عالم 💗به روي انسان بسته مي شود و از ✨هر نظر درمانده و مضطر مي گردد، 💗تنها كسي كه مي تواند قفل مشكلات ✨را بگشايد و نور اميد در دلها بپاشد، 💗تنها ذات پاك خداوند است. ✨خدایا به حق این آیه مبارکه 💗هر عزیزی تو دلش هر ✨حاجتی دارد روا بفرما ✨الـــهــــی 💗شب زیباتون متبرک به ✨گــرمــی نــگـــاه خــــدا
هدایت شده از بنرها
مجموعه ای بی نظیراز: 🔴داستانهای ناب خداشناسی وحکایات شیرین 🔵ریشه ی ضرب المثلهای اصیل ایرانی 🔴داستانهاي شيرين انبيا و معجزات پيامبران 🔵مجموعه داستانهای بهلول 🎯در مجموعه ی داستانِ راستان 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
هدایت شده از بنرها
اینجا دنیای عجایب است صحنه هایی که تا حالا ندیده اید اژدهای عجیب با ما باشید با عجیب غریب های جهان که روحشون در بدن بعدی اومد http://eitaa.com/joinchat/3579904022Ca7da734213 🌍👆به مابپیوندید
هدایت شده از بنرها
سلام دوستان تصمیم گرفتیم که کانال ذکر روزانه وتعقیبات نماز را در ایتا برپاکنیم لطفا باجوین شدن ماروحمایت کنید👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1501757468C885d27dfb4 👆 هم اکنون دعاوزیارت و اعمال روز شنبه وتعقیبات نمازصبح لطفا حمایت کنید❤️