💫حکایت های زیبا و آموزنده 💫
ـ🤍🌼🤍🌼🤍🌼
ـ🌼🤍🌼🤍🌼
🌺حکایت همسر نیکو✨
✍️زنی بود که بیشتر وقتها همسرش در مسافرت بود. این زن همیشه بخاطر همسرش و بخاطر فرزندانش می ترسید که دچار فتنه نشوند.
روزی همسرش به پیشش آمد وبه او گفت که هر بار ،در طی سفر ، حالتی به من دست می دهد که برایم عجیب است؛ انگار که چیزی مرا از انجام دادن کار حرام باز می دارد. حال چه این کار حرام، یک نگاه کردن باشد یا تلفن کردن باشد و یا چیزهای دیگر….
و در روز دیگری پسر بزرگش به پیشش آمد و از مادرش پرسید: مادرم چه دعایی برایم می کنی؟!!!!
من هنگامی که با دوستانم به کنار مدارس دخترانه میرویم؛ قلبم حالت گرفتگی دارد. پس از آنجا بر می گردم…
دوستانم شماره تلفن دخترها را به من می دهند. و هنگامی که به آنها زنگ می زنم باز همان حالت گرفتگی در من بوجود می آید، تا وقتی که تلفن راقطع کنم و سر جایم بنشینم
و حتی وقتی که بر روی اینترنت هستم ، چیزی مرا از انجام دادن حرام باز می دارد؛ حتی اگر یک نظر کردن به عکسی باشد…
پس زن آنها را با خبر کرد به این که بعد از هر نماز این دعا را میخوانده:
« ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺇﻧﻲ ﺃﺳﺘﻮﺩﻋﻚ ﺩﻳﻨﻲ ﻭﺍﻣﺎﻧﺘﻲ ﻭ ﺫﺭﻳﺘﻲ ﻭ ﺯﻭﺟﻲ ﻭ ﻗﻠﺒﻲ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺫﺭﻳﺘﻲ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺯﻭﺟﻲ ﻭ ﺳﻤﻌﻬﻢ ﻭ ﺟﻤﻴﻊ ﺟﻮﺍﺭﺣﻬﻢ »
(خداوندا همانا من دینم و امانت هایم و فرزندانم و همسرم و قلبم و قلب فرزندانم و قلب همسرم و گوشهایشان را و چشم هایشان را و تمام اعضای بدنشان را در دست تو یا الله، به امانت می گذارم که نگهدارشان باشی )
📌#داستانهای_عبرت_آموز📖
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
9.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماهی خوشمزه ...
آشپزی در طبیعت
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
#سرگذشت_رعنا
#تاوان_سادگی
#پارت_شصت_نه🌺
اپارتمانمونطبقه سوم بودرفتم بالاوگوشم روچسبوندم به درشایدصدای بشنوم
ولی سکوت کامل بود..روپله چنددقیقه ای نشستم..بعدآروم چندضربه به درزدم
شایدمامانم بیدارباشه وبشنوه..طولی نکشیدکه مامانم درروبازکرد..بادیدن من دستش روگذاشت جلو دهنش که جیغ نزنه..اروم بهم اشاره کردبرم تو..کفشهام رودراوردم بی سرصدارفتم تو,دوستداشتم ازخوشحالی جیغ بزنم..اون لحظه تازه قدرارامش خونهروفهمیدم..واقعاهیچ جاخونه ی خودآدم نمیشد..بابام خواب بودبامامانم رفتیم تواتاق همدیگر وبغل کردیم..ارومگریه میکردیم.خیلی شرمنده ی مامانم بودم..خوب که نگاهش کردم دیدم چقدرشکسته شده..شایدازمرگ شیرین انقدرداغون نشده بودکهازگمشدن وبی خبریه من شده بود..بعدازاینکه یه دل سیرهمدیگررونگاه کردیم..مامانم گفت رعنانبایدمیومدی اینجا..کاش چندوقتی خونه ی عموت میموندی..تایه کم پدروبرادرهات آروم میشدن.گفتم خودتاخلاق زن عمورومیدونی ازدیشب سوهان روح وروانمه...
ادامه...
🖌#کانال _زندگی شیرین 💞
@maryam_sfri
💫@zendegiishirinn💫
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه ی آدم ها وقتی بیش از اندازه
بهشون محبت کنید ،قدر محبت تون
رو نمیدونن ...
#اشکان_حُریت
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دمنوش سیب دارچین😋
توی فصل پاییز بهترین دمنوش واسه کسانی که
سرماخوردگی دارن همینه
مواد لازم :
سیب ۲ عدد
پودر دارچین ½ ق چ
آب ۲ پیمانه
هل ۲ عدد
🍃❤️🍃
#ایدههای_باسلیقگی
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
#سرگذشت_رعنا
#تاوان_سادگی
#پارت_هفتاد🌺
مامانم گفت خیره سری تو وشیرین زندگیمون رونابودکردین ..گفتم میدونم نادونی کردم واشتباهاتم زیاده.ولی من خیلی سعی کردم به شیرین بفهمونم میلادپسرخوبی نیست ولی باورنکرد..مامانم گفت بابات تو رو مقصرمرگ شیرین میدونه ومیگهتوباعث اشناییه این دوتاشدی..دوستیه توبااون پسره باعث تمام این بدبختیهاشد.داشتیم بامامانم اروم حرف میزدیم که صدای زنگ امد..یکی دستش روگذاشته بودروزنگ وقصدبرداشتن نداشت..مامانم که ترسیده بودگفت رعناازاتاق بیرون نیا..رفت بیرون ،تادرروبازکردصدای برادرم به گوشم رسید..میگفت غلط کرده پاش روتواین خونه گذاشته،شیرین روکه کشت..تااین پیرمردبدبختم نکشه ول کن نیست دختره ی هرزه..تاحالاداداشم رواینقدرعصبانی ندیده بودم هرچی مامانم سعی میکردارومش کنه فایده نداشت،فهمیدم زن عموم بهش خبرداده
باسرصدای داداشم باباهم بیدار شد و فهمید من برگشتم خونه و..ازترس داشتم میلرزیدم..یدفعه دراتاق بازشدداداشم امدتو،گفت توفلان فلان شده غلط کردی پاتوگذاشتی تواین خونه...
ادامه ...
🖌#کانال _زندگی شیرین 💞
@maryam_sfri
💫@zendegiishirinn💫
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز خانواده آن را نگو ، حتی مادر و خواهرت
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
💫حکایت های زیبا و آموزنده 💫
ـ🤍🌼🤍🌼🤍🌼
ـ🌼🤍🌼🤍🌼
▪️مردی داستان خود را بازگو میکند و میگوید .
من دارای شش دختر بودم و زنم دوباره حامله شد با خودم گفتم :
اگر زنم دوباره دختر بیاره من طلاقش میدهم ، ولی چیز عجیبی برام پیش آمد
شب در خواب دیدم که دو مامور آمدند دست من را گرفتند و به جهنم بردند
ولی جهنم هفت دروازه دارد ...
▫️من را به هر دری که میبردند یک دختر از دخترهام جلوی در نشسته بود نمیگذاشت که مرا از اون در ببرند تو.
ولی شش دخترم مرا از در جهنم نجات دادن تنها یک در مانده بود که مرا ببرند.
مرا به اون در بردند ولی از خواب پریدم.
همون جا شکر و سپاس خدا را کردم و توبه کردم.
▪️فهمیدم که هیچ کار خدا بی حکمت نیست.
شاکر باشیم به اون چیزی که خداوند به ما عطا میکند
▫️چون پسر و دختر تنها دست خداست .
وآنچه الله می پسندد از انتخاب ما بهتر است.
📌#داستانهای_عبرت_آموز📖
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
هدایت شده از پدرومادر
تازه ازدواج کرده بودم و تو یه آپارتمان خونه گرفته بودیم شوهرم تک پسر بود و خواهر برادری نداشت یه روز که از سرکار برگشتم خونه همسایه روبه رویی در خونه رو باز کرد و بعد از سلام علیک گفت اون روز که خونه نبودی پسرم شوهرتون و خواهرش دیده خوشش اومده و میخوایم بیایم خواستگاری…
از شنیدن این حرف شوکه شدم چون من اصلا خواهر شوهری نداشتم پس اون زن کی بوده ؟؟
برای ادامه به لینک زیر مراجعه کنید
🔥❤️🩹🔥❤️🩹🔥❤️🩹🔥
https://eitaa.com/joinchat/499975030Cb5116ff2e8
باورم نمیشد اینطوری رکب خورده باشم💔😭
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آهنگزیبا و دلنشین 🌹
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
❤️👈 #خانمها_بخوانند
❌هرگز با حرفهايتان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتي اگر واقعا استقلالي در كار نباشد..
👈مردها به اينكه قويتر از آنچه هستند به نظر برسند نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد.
👈از گفتن خاطرات روابط عاشقانه شكست خوردهتان براي شريك زندگيتان خودداري كنيد.
👈براي قدرت دادن به او كافي است از هيچ مرد ديگري صحبت نكنيد،
👈نه اينكه از مردهاي ديگر بد بگوييد...
✅در زندگی زناشویی بهمدیگر اعتماد و احترام بگذارید..
#همسرداری 🥀
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---