زندگی از غسالخونه تا برزخ
#سفر_پرماجرا ۱۰ تحولات روحی انسان در لحظه ی انتقال به برزخ، بقدری شدید و مست کننده است که؛ می توان
CQACAgQAAxkBAAF58s5jGAwnAebs_b8oExnXLUTI2fWTEgACXQMAApDvUFN8VoFRQ2pJSSkE.mp3
6.63M
#سفر_پرماجرا ۱۱
دلت را
به عبادات و خیراتت قُرص نکن!
بتــرس!
نکند امانت دار خوبی نباشی،
و لحظه ی رفتن؛
قلبت مطمئن و روحت دارا نباشد.
#استاد_شجاعی 🎤
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۶ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ ملک الموت ۲ 🗯 محاسبه آغاز شد. گاهی به برخی اعمالم فکر می کرد
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۷
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
بازگشت
🔘 آنجا میدیدم که تمام قدرت دست خداست. اگر من نیت الهی خودم را حفظ می کردم، خداوند هم اگر به صلاح من بود، از خزانه غیبی خودش، مشکل مرا برطرف می کرد.
🔘 من میدیدم که برخی کارهای الهی ام، چقدر در حل مشکلات دنیایی ام تأثیر داشت و حسرت می خوردم که چرا تمام کارهایم، حتی ساده ترین کارهای زندگی روزمره را با نیت الهی انجام نداده ام.
🔘 در آن لحظات و در اوج ناامیدی با خودم گفتم چقدر خوب می شود که اجازه دهند من برگردم. دیگر هیچ کاری را جز برای رضای خدا انجام نمیدهم. مگر اهل دنیا ارزش این را دارند که انسان، کارهایش را برای رضای خاطر آنها انجام دهد!؟ اما یکباره، یاد دو هفته مأموریت اخیر افتادم. من باید به مسئولین گزارش بدهم. شرایط امنیتی خاصی ایجاد شده که فقط من خبر دارم. لذا به آن پیر مهربان که فهمیدم حضرت عزرائیل است گفتم: «می شود مرگم را به تأخیر بیاندازید؟» اما مرگ من فرا رسیده بود. راه بازگشتی نداشتم. با اشاره ای تسلیم حضرت عزرائیل شدم. البته این را اشاره کنم که هیچ تکلمی صورت نمی گرفت. آنچه در دل من بود و می خواستم به زبان بیاورم، ملک الموت متوجه می شد و آنچه ایشان می خواست بگوید، من می فهمیدم. یک ارتباط روحی داشتیم.
🔘 نگاه مهربانش را از چهره من برداشت و از جا بلند شد و به من گفت: الان نوبت تو نیست، بر می گردم. ایشان بدون عبور از در اتاق، از دیوار گذشت و به اتاق سمت راست رفت و بالای سر یک مریض قرار گرفت.
🔘 یک جوان درشت هیکل روی تخت خوابیده بود و چند دستگاه به او متصل بود. برخلاف من، خیلی با آن مريض حرف نزد. مثل اینکه پشت یقه کسی را بگیرند، گردنش را گرفت و روح این جوان را بیرون آورد و با خود به آسمان برد. من هم مثل کسی که نفس خود را برای دقایقی زیر آب حبس کرده باشد و یکباره به سطح آب بیاید، یک دفعه داد زدم و با صدای بلند نفس کشیدم!
🔘 ضربان قلب من دوباره شروع شد و دردها دوباره بازگشت. از صدای نفس کشیدنم، همسرم از جا پرید. بنده خدا فکر کرده بود که من خوابم. باتعجب گفت: چیزی شده؟ گفتم: عزرائیل... عزرائيل الان اینجا بود؟ خانمم با تعجب گفت: چی میگی؟ عزرائیل کجا بود؟! با سختی سرم را به سمت راست چرخاندم وگفتم: حضرت عزرائیل از این طرف رفت. همین الان جان یک جوان درشت هیکل را گرفت و با خودش برد.
🔘 خانمم که فکر می کرد هذیان میگویم، خواست حرفی بزند که صدای جیغ از اتاق بغل که بخش اصلی اورژانس بود به گوش رسید؟ یک نگاه متعجب به من کرد و یک نگاه به داخل سالن، بعد سریع به اتاق بغل رفت.
🔘 خانمی که به عنوان همراه، در اتاق سمت راست من قرار داشت همین طور جیغ میزد. لحظاتی بعد، خانم من برگشت و با تعجب گفت: «تو واقعا چی دیدی؟ یک جوان درشت هیکل تو اتاق بغل بود که همین الان از دنیا رفت، تو چطور فهمیدی؟» نفس کشیدن برایم سخت بود. کمی مکث کردم و گفتم: خانم، من حضرت عزرائیل را دیدم که می خواست مرا ببرد. اما به من اجازه داد که بمانم.
🔘 نفسی تازه کردم و گفتم: من دیدم که ایشان به اتاق بغل رفت و بدون درنگ، روح جوانی که روی تخت خوابیده بود را از پشت گردنش بیرون کشید و با خودش برد. همین طور که حرف می زدم بی حال شدم و به خواب عمیقی فرو رفتم.
🔘 بلافاصله مرا به یکی از اتاق های ایزوله در بخش مراقبتهای ویژه منتقل کردند. برادرم نیز به عنوان همراه به کنارم آمد. البته اینها را بعدها فهمیدم.. صبح فردا وقتی چشم باز کردم، خودم را اینگونه دیدم که به گوشه سقف اتاق ایزوله چسبیده ام!
🔘 هوا روشن شده بود و معلوم بود از دیشب که به این بخش آمدم، مرا زیر دستگاه تنفس قرار دادند. از آن بالا به بدن خودم که روی تخت خوابیده بود نگاه کردم. چندین سرم به من وصل بود و دستگاهی بالای سرم روشن بود. دردی حس نمی کردم. نزدیک ظهر شده بود اما برادرم، هنوز در کنار من روی صندلی خواب بود. بنده خدا دیشب تا صبح بالای سرم بیدار بود. اما من، آرام و سبکبار بودم. هرچه اراده می کردم می توانستم انجام دهم. هرجا می خواستم می رفتم. کافی بود فقط اراده کنم! مثل اینکه به حال خودم رها شده باشم و به من اجازه داده باشند که پرواز در آن وضعیت را تجربه کنم.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
🔴چهار "نون" راهگشا👌
💠 گاهی آدم هنگام گرسنگی با یه "نون" مشکل رو حل میکنه؛ حالا با چهار تا "نون" میشه جلوی خیلی از مشکلات را گرفت و به آرامش رسید. 🌺
🔰 این هم "چهار نون" راهگشا:
نبین ✅
نگو ✅
نشنو ✅
نپرس ✅
1⃣ نَبین
۱- عیب مردم را نَبین.
۲- مسائل جزئی در زندگیِ خانوادگی را نَبین.
۳- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام دادی، نَبین.
۴- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل).
2⃣ نگو
1- هر چه شنیدی، نگو
.۲- سخنی که دلی را بیازارد، نگو.
۳- هر سخن راست را هر جا، نگو.
۴- هر خیری که در حق دیگران کردی، نَگو.
۵- راز را حتی به نزدیکترین افراد نگو.
3⃣ نَشنو
۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد، نَشنو.
۲- وقتی دو نفر آهسته سخن میگویند، سعی کن نَشنوی.
۳- غیبت را نَشنو.
۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل تغافل).
(خود را به نشنیدن بزن)
4⃣ نَپرس
۱- آنچه را که به تو مربوط نیست، نپرس.❌
۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد، نپرس.❌
۳- آنچه باعث آزار شخص میشود، نپرس.❌
۴- آن پرسشی که در آن فایدهای نیست، نپرس.❌
۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع میشود، نپرس.❌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
بی ریا ترین موکب نجف
بیسکوییت هاشونو آورده بودن واسه پذیرایی از زوار
#ارسالی از همراهان عزیزمون🌹
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
#فکرهگناه💭
توروخدا کوچیک و سطحی فکر نکن...تا فکره گناه میاد تو ذهنت سریع به بعدش فکر کن بگو: گیریم انجام دادم بعدش چی؟با عذاب وجدانش چیکار کنم؟با عواقبه سنگینش چیکار کنم؟با اشک امام زمانم چی؟اصلااگه موقع انجام دادنش مُردم چی؟اگه دیگه هیچوقت نشد توبه کنم چی؟
فکر کردن به این چیزا باعث میشه بهش بی میل بشی!
ببین...
باید از ترسو بودنه نفست به نفع خودت استفاده کنی،باید با این حرفایی که گفتم بترسونیش تا دهنش بسته بشه👊
فهمیدی؟
اصلاااا نباید به لذتش فکر کنی..به هیچ وجه نباید فکر کنی
فقط باید به بعده گناه فکر کنی و نفستو بترسونی تا نفست ضعیف بشه و کوتاه بیاد....فهمیدی؟
همیشه بگو من فقط مبارزه بلدم👊
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
صبر👈دهان بندی از جنس بهشته.
که البته:
به میزان فهم وعلم مابستگی داره❗️
اگه بدونی
هربار بیتابی وعصبانیت
چند سال جهنم،در روحت ذخیره میکنه؛
✴️دیگه خیلی جاها،صبوری میکنی!
👤استاد شجاعی•.
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
❌شمـ👈ـا یک "انسانید"
نه صرفاً یک آقا وخانم!✖️
و هدف خداوند ازخلقتتان،فقط یک چیز است؛
👈تکامل روحتان، که نَفخِهٔ خدا در وجود شماست!
درلابلای شلوغی دنیا هدف راگم نکنید.
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
#نکته 🔖
🌱میگفت:من گِل میگیرم دهنِ قلبمو اگہ،گوش بہ فرمانِ عقلم نباشہ!✌
بچهها آدم مومن هیچ وقت نمیگه دلم چی میخواد
اصلا دلم میخواد یه جمله ی شیطانیه🤨
یه جمله ای که از جنسه هوای نفسه😈
ادم مومن همه چیو میبره زیره ذره بین عقلش
ادم مومن همه میشه عقلم چی میگه☺️
⁉️میدونی کی از همه به شیطون نزدیک تره؟؟
کسی که بیشتر از همه به حرفه دلش گوش بده
کسی که هرچی دلش میگه ،میگه چشم و اطاعت میکنه
این ادم تو بغل شیطونه🤧💔
#حرفدلیعنیهواینفس👿
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
4_5848347818959310625.mp3
3.28M
🎙 ماندهام تنها سالار مضطر من..
حال، من برگشتهام اما نه مثل بار قبل
قامت مانند سرو خواهرت یادش بخیر
از امانتداریام دارم خجالت میکشم
بچههايی من فدای دخترت… یادش بخیر
✍ «مهدی نظری»
🎤 «حاج محمود کریمی»
🏴 فرا رسیدن اربعین حسینی تسلیت باد 🏴
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅❅📀🖥📀❅┅┅
@BaSELEBRTY