5.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 یکی از بهترین و زیبا ترین صحنه های زیارت کربلا 😍
🍃 شما فرض کن میری کربلا از دور حرم آقا اباالفضل رو میبینی با کلی شوق و ذوق و اشک خودت رو میرسونی به حرمش ،کامل زیارت میکنی همینطور عقب عقب که داری سلام میدی و از حرم بیایی بیرون ...👀
🙌 یک دفعه بر میگردی و این صحنه رو میبینی 😍
🌸به حق #امام_زمان روزی همتون ان شــاءالله 🤲
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 قرائت یکسوره یس برای تمام اموات چکار میکند ؟
🔸 اگر کسی وارد قبرستان بشود و یک سوره یاسین برای تمام کسانی که درآنجا دفن اند بخواند :
1⃣ اولاً چه ثوابی برای خودش دارد ؟
2⃣ ثانیاً چه چیزی عاید اموات میشود؟
ــــــــــــــــــــــــــــ
#حجاب
#امام_زمان
•┈┈••••✾• 🌸 •✾•••┈┈•
🛖✼ ҉ موکب حضرت رقیـہ ساבات ҉ ✼🍃
🆔@mokebroghaye315 👈♨️
﷽
💠دیگر به کربلا نمی روم 💠
🔆 عالم بزرگوار ملا عبدالحمید قزوینی از کسانی است که توفیق شرفیابی محضر حضرت بقیه الله الاعظم #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشته است ایشان خودش می گوید :
🔻 من به زیارت امام حسین علیه السلام مداومت داشتم و تمام زیارت های آن حضرت را پیاده میرفتم و چون پول کافی نداشتم معمولاً در حجره های ایوان صحن مطهر می ماندم .
🔻 یکی از روزها که میخواستم کربلا بروم وقتی به بلندی قبرستان وادی السلام نجف رسیدم ، دیدم که یک عده از اشراف و بزرگان نجف آمده بودند برای بدرقه یکی از آقازادهها و ایشان با نوکر و خادمان خود به طرف کربلا حرکت میکرد؛ این صحنه را که دیدم پیش خود خجالت کشیدم و با خود گفتم که دفعه دیگر اگر اسباب راحتی و رفاه برایم فراهم نشود دیگر به کربلا نمی روم .
🔻 بالاخره روزها گذشت و یکی از ایام مخصوص زیارت امام حسین آمد یک عده از طلبه ها آمدند و اصرار داشتند که من هم با آنها بروم کربلا من هم قبول نمیکردم ، بالاخره با اصرار طلبه ها عازم کربلا شدیم .
🔻در بین راه به یک کاروانسرای رسیدیم که مخروبه بود و خلوت ؛ همانجا یک مقدار خوابیدیم و من بلند شدم که وضو بگیرم ، دیدم یک عربی دارد به من نزدیک می شود ، وقتی به من نزدیک شد گفت ملا عبدالحمید قزوینی تو هستی ؟
🔻گفتنم بله ، گفت تو هستی که گفتی دیگر با ذلت و خواری به کربلا نمی روم تا اینکه با عزت و بدون مشکل بروم ؟ گفتم بله ؛ گفت آماده باش که مولای تو قمر بنی هاشم و آقای تو حضرت علی اکبر به استقبال تو آمده اند که قدر خود را بدانی و به اعتبارات دنیا افسرده و ناراحت نشوید .
🔻 حرف آن عرب تمام شد ، یک وقت دیدم دو نفر اسب سوار به شکل و شمایل آن دو بزرگوار که در کتب روایت خوانده و شنیده بودم وارد کاروانسرا شدند ، حضرت عباس علیه السلام از جلو و حضرت علی اکبر از پشت سر می آمدند ، تا این صحنه را دیدم ، بی اختیار خودم را از بلندی به روی زمین انداختم و دست و پای آن بزرگواران را بوسه میزدنم دورشان میگشتم .
📖دارالسلام عراقی ص۴۴۸
🌿هرگزم نقش تو از لوح و دل و جان نرود
🌿هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
•┈┈••••✾• 🌸 •✾•••┈┈•
🛖✼ ҉ موکب حضرت رقیـہ ساבات ҉ ✼🌿
🆔@mokebroghaye315 👈♨️
4.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ😍
بعضی جاها #امام_زمان نمیزارن گناه کنی.😔
👌 از دست ندهید
🎙#استاد_رائفی_پور•.
😎خودسازی❣+دینداریِلذتبخش
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
💠 #داستان
👈راه را گم کرده بودم مولایم نجاتم داد
🔸از اهالی سده اصفهان بود. همگان او را «ملاهاشم»(1) می خواندند. زهد و تقوا و کرامات عدیده اش زبانزد خاص و عام بود.
مدتی بود تمنای زیارت بیت الله داشت. لذا قصد عزیمت حج نموده و با قافله ای راهی شد.
🔹در مسیر راه، تاریکی شب همه جا را پوشاند. ناگاه به خود آمد و اثری از قافله ندید.
همه رفته بودند و او از قافله عقب مانده بود. صدای زنگ قافله را می شنید ولی اثری از آن دیده نمی شد.
به این سو و آن سو حرکت کرد که شاید علامتی از دوستان همسفر خود بیابد ولی اثری نداشت جز پاره شدن کفش و لباسش و جراحتی که بر اثر خار مغیلان در پایش ظاهر شد.
🔸بر اثر شدت جراحت و خونریزی، پاهایش خشک شد و دیگر قادر به حرکت نبود.
کاملا ناامید شد و در کنار بوته خاری بر روی زمین نشست.
🔹چون عادت به ذکر و دعا داشت مشغول دعا شده و دعای غریق و سایر ادعیه را بر زبان جاری می کرد.
🔸نزدیک اذان ماه با نور کمی طالع شده و بیابان را با نور خود اندکی روشن کرد.
ناگهان صدایی شنید. صدای حرکت اسب بود.
با خود گفت: نکند عرب های راهزن باشند که برای غارت و اسارت بازماندگان قافله آمده اند.
از ترس این امر زبان در کام نهاده و خاموش و ساکت در سایه ی آن خار مخفی شد.
🟡بقیه ی داستان را اینچنین نقل می کند:
▪️سوار بالای سرم آمده و به زبان عربی گفت: حاجی قم (یعنی حاجی بلند شو).
از شدت ترس نه حرکتی کردم و نه صحبتی.
🔸مرد عرب سر نیزه خود را کف پایم نهاده و این بار با زبان فارسی با ذکر نام خطابم کرده و فرمود: هاشم برخیز.
سرم را بلند نمودم و سلام عرض کردم و جواب شنیدم.
🔸سوار عرب سۆال کرد: چرا خوابیده بودی؟ چه ذکری می گفتی؟
تمام آنچه پیش آمده بود را برایش شرح دادم.
🔸فرمود: برخیز تا برویم.
🔹عرض کردم: مولاجان پایم به حدی مجروح شده که دیگر قدرتی بر حرکت ندارم.
🔸فرمود: نگران نباش. زخم هایت خوب شده.
حرکت مختصری کردم و با پای برهنه دو سه قدم راه رفتم.
🔸فرمود: بیا هم ردیف من، سوار شو.
چون اسب بلند بود و زمین هموار، اظهار ناتوانی در سوار شدن نمودم.
🔸فرمود: پا بر روی رکاب و پای من بگذار و سوار شو.
پا بر رکاب گذاشتم و مولایم دستم را گرفت و سوار شدم.
▪️با گرفتن دست ایشان چنان آرامشی در دلم پیدا شد که تمام دردها و غصه های گذشته را فراموش کردم.
عبای ایشان نیز معطر به عطر خاصی بود که با استشمام آن احساس زنده دلی و شادابی می نمودم.
▪️در بین راه مقداری در احوال بعضی از مسافرین قافله و خصوصیات راه صحبت فرمود.
از این رو گمان کردم ایشان از رفقای ایرانی است در قافله ی حج بوده است.
در این حال آثار طلوع آفتاب ظاهر شد.
🔸فرمود: این نور چراغ را در مقابل مشاهده کن. اینجا منزل حاجیان و رفقای شماست. اسم صاحب قهوه خانه را نیز به من فرمود.
🔸فرمود: نزدیک قهوه خانه آبی هست. دست و پایت را بشوی و خاک از لباس هایت پاک کن و نماز بخوان و همین جا باش تا همراهانت برسند.
▪️پیاده شدم و دست بر زانو گرفتم ببینم آثار خستگی و جراحت هنوز وجود دارد. حالم بهتر شده بود. ناگاه به خود آمدم دیدم اثری از آن آقا نیست.
▪️به قهوه خانه آمدم و صاحب آن را به اسم صدا زدم. تعجب کرد. آنچه پیش آمده بود را برایش تعریف کردم. متأثر شد و بسیار گریه کرد و به من خالصانه خدمت می نمود.
▪️لباس هایم را عوض کردم و زخم هایم را وارسی کردم. روی لباس ها خون زیادی بود ولی زخمی باقی نمانده بود. فقط جای زخم ها پوست سفیدی وجود داشت مثل زخمی که خوب شده باشد.
▪️عصر فردا بالاخره قافله حاجیانی که همراهشان بودم به این منزل رسید. رفقا از مشاهده من که هنوز زنده بودم بسیار تعجب کرده و گفتند به یقین رسیده بودیم که جامانده ای و به دست عرب های حربی کشته شده ای.
🟠آنچه پیش آمده بود بازگو کردم. ارادت ایشان نیز نسبت به مولایمان حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف بیشتر شده و تثبیت گردید.
**************
◽️پی نوشت:
(1) حاج ملا هاشم صلواتی. بیش از صد و ده سال عمر کرد. متوفای سال 1338 هـ.ق
📚العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان. علامه نهاوندی
#جمعه
#امام_زمان
🔵 کانال #حال_خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
5.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅تلاوتی بی نظیر و تعجب مردم😍
🌼برای سلامتیش صلوات
◀️ماشاالله به این نفس
❤️برای فرج آقا #امام_زمان عج صلوات🍃
10.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 بدون خواندن نماز شب و خواندن دعا و ارتباط با خداوند متعال نمیشه!!!
#امام_زمان
#اللﮩـمعجـللولیـڪالفـرج
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
3.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢فضیلت نماز شب را خدا میداند
🎤آیت الله العظمی #جوادی_آملی
#امام_زمان 💕
#اللﮩـمعجـللولیـڪالفـرج
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم💞
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
Nashre Hadi Ba Hamkarie Madrese Taali Taghdim Mikonad02 Mostanade Soti Shonood (1401-03-05).mp3
زمان:
حجم:
16.23M
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه دوم
* ادامه داستان....
* عنایتی که در کودکی شامل حالم شد
* نذر مادرم
* نیاتی که داشتم را می دیدم.
* ارزش هر عمل را نشانم می دادند
* احساس بر شکستگی به من دست می داد
* صفر هایی که در کارنامه عمل ردیف می شد
* اعمالی که فکرش را نمی کردم ارزشمند باشد را از من خریدند.
* نظام اعمال وملکوت آن را می دیدم.
* عنایتی که حضرت زهرا سلام الله علیها به من کردند
* جانی که حفظ کردم، جانم حفظ شد.
* ماجرای همسرم واتفاق عجیبی که افتاد
* هیچ عمل خالصی نداشتم
* مثالی جالب برای عمل خالصانه
* شرمندگی که سراسر وجودم را فرا گرفته بود.
* دغدغه ای که خدا از من خرید.
* اگر دوست داشته باشی امام زمان را یاری کنی، در زمره ی یاران حضرتی.
* چه شد که برگشتم.
⏰ مدت زمان: ۳۹:۵۹
📆1401/03/06
#نیت
#عمل
#امام_زمان
❗️ برای دریافت مجموع جلسات مستند صوتی شنود از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
https://aminikhaah.ir/?p=6561
🔔 @Aminikhaah_Media
3.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢فضیلت نماز شب را خدا میداند
🎤آیت الله العظمی #جوادی_آملی
#امام_زمان 💕
#اللﮩـمعجـللولیـڪالفـرج
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم💞
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از مخزن غسالخونه
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 قرائت یکسوره یس برای تمام اموات چکار میکند ؟
🔸 اگر کسی وارد قبرستان بشود و یک سوره یاسین برای تمام کسانی که درآنجا دفن اند بخواند :
1⃣ اولاً چه ثوابی برای خودش دارد ؟
2⃣ ثانیاً چه چیزی عاید اموات میشود؟
ــــــــــــــــــــــــــــ
#حجاب
#امام_زمان
•┈┈••••✾• 🌸 •✾•••┈┈•
🛖✼ ҉ موکب حضرت رقیـہ ساבات ҉ ✼🍃
🆔@mokebroghaye315 👈♨️
﷽
💠دیگر به کربلا نمی روم 💠
🔆 عالم بزرگوار ملا عبدالحمید قزوینی از کسانی است که توفیق شرفیابی محضر حضرت بقیه الله الاعظم #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشته است ایشان خودش می گوید :
🔻 من به زیارت امام حسین علیه السلام مداومت داشتم و تمام زیارت های آن حضرت را پیاده میرفتم و چون پول کافی نداشتم معمولاً در حجره های ایوان صحن مطهر می ماندم .
🔻 یکی از روزها که میخواستم کربلا بروم وقتی به بلندی قبرستان وادی السلام نجف رسیدم ، دیدم که یک عده از اشراف و بزرگان نجف آمده بودند برای بدرقه یکی از آقازادهها و ایشان با نوکر و خادمان خود به طرف کربلا حرکت میکرد؛ این صحنه را که دیدم پیش خود خجالت کشیدم و با خود گفتم که دفعه دیگر اگر اسباب راحتی و رفاه برایم فراهم نشود دیگر به کربلا نمی روم .
🔻 بالاخره روزها گذشت و یکی از ایام مخصوص زیارت امام حسین آمد یک عده از طلبه ها آمدند و اصرار داشتند که من هم با آنها بروم کربلا من هم قبول نمیکردم ، بالاخره با اصرار طلبه ها عازم کربلا شدیم .
🔻در بین راه به یک کاروانسرای رسیدیم که مخروبه بود و خلوت ؛ همانجا یک مقدار خوابیدیم و من بلند شدم که وضو بگیرم ، دیدم یک عربی دارد به من نزدیک می شود ، وقتی به من نزدیک شد گفت ملا عبدالحمید قزوینی تو هستی ؟
🔻گفتنم بله ، گفت تو هستی که گفتی دیگر با ذلت و خواری به کربلا نمی روم تا اینکه با عزت و بدون مشکل بروم ؟ گفتم بله ؛ گفت آماده باش که مولای تو قمر بنی هاشم و آقای تو حضرت علی اکبر به استقبال تو آمده اند که قدر خود را بدانی و به اعتبارات دنیا افسرده و ناراحت نشوید .
🔻 حرف آن عرب تمام شد ، یک وقت دیدم دو نفر اسب سوار به شکل و شمایل آن دو بزرگوار که در کتب روایت خوانده و شنیده بودم وارد کاروانسرا شدند ، حضرت عباس علیه السلام از جلو و حضرت علی اکبر از پشت سر می آمدند ، تا این صحنه را دیدم ، بی اختیار خودم را از بلندی به روی زمین انداختم و دست و پای آن بزرگواران را بوسه میزدنم دورشان میگشتم .
📖دارالسلام عراقی ص۴۴۸
🌿هرگزم نقش تو از لوح و دل و جان نرود
🌿هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
•┈┈••••✾• 🌸 •✾•••┈┈•
🛖✼ ҉ موکب حضرت رقیـہ ساבات ҉ ✼🌿
🆔@mokebroghaye315 👈♨️