eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
17.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
📚داستان (ع) و شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید: « یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم. وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد. وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد.... او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند: شیخ رجبعلی! روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی. مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟ 📚کتاب طوبای کربلا صفحه ۱۴۱ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5