eitaa logo
زندگی پس از زندگی| یاد مرگ
30.5هزار دنبال‌کننده
485 عکس
1.9هزار ویدیو
1 فایل
﷽ 📌 نیست زندگانی دنیا مگر مانند کالائی فریبنده که زود فانی و نابود میگردد. سوره آل عمران آیه 185 🔹 بیان تجربیات نزدیک به مرگ 🔹 برزخ و قیامت در دیدگاه آیات و احادیث 🔹نصایح سالکان طریق حقیقت 👤پل ارتباطی: @Haiat313
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 باطن، ظاهر می‌شود! 🔸یکی از مطالب عجیبی که در آن روزها و در خروج از بدن شاهد بودم درک باطن تمامی افرادی بود که آنها را مشاهده میکردم آن هم نه فقط معمولی انسان من حتی افکار عقاید اجداد و نسب، حتی سرنوشت او را می‌فهمیدم شنیدم. 🔸حضرت آیت الله به یکی از دوستان خاص خود گفته بود من ازل تا ابد برخی افراد را با یک نگاه متوجه میشوم درست در آن لحظات همین برای من رخ میداد. یعنی به هر کسی نظر میکردم نه تنها باطن و فکر و نیت او بلکه اتفاقاتی که از لحظه تا مرگ او میخواهد رخ دهد را متوجه میشدم. 🔸نه تنها تا لحظه که حتی می‌دیدم چه کسانی در صحرای محشر گرفتارند و چه کسانی... البته این را تأکید کنم که خداوند فرصت و بازگشت را از هیچ کس نگرفته یعنی انسان میتواند با اختیاری که خداوند به او داده خودش را دهد. 📔کتاب شنود 🔵 زنـدگـی پـس از زنـدگـی | یـاد مــرگ @zendegipasazzndegi @zendegipasazzndegi
🍃یک روز با بعضی بزرگان فامیل به یک مهمانی در لواسان دعوت شده بودیم. بعد از صرف دور هم روی مبل نشستیم. یک میز بزرگ وسط بود که خوراکی‌های مختلف روی آن چیده بودند از شیرینی میوه آجیل گرفته تا شربت چای و.... همه گرم صحبت بودند. هر کسی چیزی میگفت و بقیه مشغول بودند. 🍃کم کم احساس کردم از کسانی صحبت میشود که در جمع ما نیستند. کاملاً مشخص بود می‌کنیم. با زبان طنز و شوخی به یکی از بزرگترها گفتم: فلانی بیا از قد و هیکل و قیافه من بگو، خوب نیست پشت سر کسی حرف بزنیم. او هم با پررویی گفت: جلوی روش هم میگم. دوباره حرفم را کردم و گفتم: بابا بیایید از خودمان حرف بزنیم خوب نیست غیبت کنیم. اما کسی به حرف من توجهی نکرد. با خودم گفتم من باید بروم بیرون، اینجا مجلس غیبت شده است. آنجا بزرگی داشت و من رفتم داخل حیاط. 🍃در بررسی اعمال آن روز را با تمام جزئیات دیدم. اما چیزهایی را دیدم که کار آن روز ما بود. میز بزرگ وسط که پر از خوراکی بود تبدیل شده بود به یک گوشت مردار و حاضران تکه تکه از آن می‌خوردند و چهره هایشان تغییر میکرد، صورتشان مثل وحشتناک میشد و اصلاً قابل تحمل نبود. از طرفی می‌دیدم که پرونده اعمالم با حضور در آن جلسه سنگین تر میشد؛ اما زمانی که امر به معروف کردم و از جلسه بیرون آمدم اعمالم سبک شد و خیر و برکات زیادی در روزهای بعدی زندگی‌ام دیدم. برخی گرفتاری های زندگی‌ام به همین دلیل برطرف شد. 📙کتاب تقاص 🔵 زنـدگـی پـس از زنـدگـی | یـاد مــرگ @zendegipasazzndegi @zendegipasazzndegi