eitaa logo
💚زندگــےِ مـهـدوے💚
380 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
281 فایل
#مــولاے_مـهـربانـم ؛ سِرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا این دل بیمارکجا؟ کاش در نافله ات نام مرا هم ببری که دعای توکجا عبد گنهکار کجا؟ #یا‌صاحب‌الزمان‌_ادرڪنی
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸امام صادق(ع) فرمودند: «آنگاه که اصحاب امام حسین(ع)شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند:😭 ✨پروردگارا: با حسین(ع)پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟‼️😭 پس خداوند نور حضرت (عج) را به آن ها عرضه کرد و فرمود: «با مهدی انتقام او را میگیرم»✨ 📚اصول کافی، ج١، ص٤٦٥ 🍃👇بـه مـا بپـیونـدیـد👇🍃 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm ❤️ دوهزار و یڪ ختم در ایتا☝️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✍روزی امیرالمومنین حضرت علی(ع) به بازار برده فروش ها میرن... برده ها رو خوب نگاه میکنن... 💠بین اون همه برده چشم حضرت به برده ای نحیف و لاغر میوفته که داشت به حضرت نگاه میکرد... 🍃مولا نزدیک اون میرن و به صاحب برده ها میفرمایند که این برده رو چند میفروشی؟ 🔺گفت:پنجاه دینار... 🍃🌸مولا فرمودند میخرمش... 🔺صاحب برده ها گفت ببخشید اشتباه گفتم قیمتش صد دیناره... 🍃🌸مولا فرمودند میخرم... ⚡️فرد وقتی دید مولا علی(ع) اینقدر خواهان هستند طمع کرد و دوباره قیمتو برد بالا... 💰خلاصه هر قیمتی میگفت مولا میفرمود میخرم... تا اینکه بالاخره بردهٔ نحیف با چهار صد و پنجاه دینار به مولا فروخته شد... ✅امام راه افتادن و بردهٔ نحیف هم مثل کودکی که پشت سر مادر راه میرود" آهسته پشته سر مولا گام بر میداشت... ❌اصحاب مولا به حضرت گفتند آقا دیدید که چه کلاهی سرتون رفت؟؟؟ برده ای با این وضعیت جسمانی رو چهارصد و پنجاه دینار بهتون فروختن...‼️ 😊مولا با تبسمی فرمودند؛ سر علی کلاه نرفت... من برده ای را خریدم، که برای حسینم 💔جانش را با عشق میدهد... کسی که زبانش را میبُرند به جرم اینکه عاشق و دلباختهٔ حسینم است.... 👈این برده است... 😭 ✨خوش بحال اونایی که امام زمان(عج) همه جوره خواهانشون هستن و اونا رو با هرقیمتی میخرن تا ذخیرشون کنن برای سپاهشون ... کاری که مولا علی(ع) برای امام حسین(ع) کرد. 😔یا بقیه الله.... این غلام رو سیاه حلقه به گوشت خیلی وقت است در خیل بردگان در یک گوشه ، چشم انتظارت نشسته است... نیم نگاهی تمامم را کافی است... 🔻اللهم اجعلنی من انثاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه... الیس الصبح : [آیا صبح نزدیک نیست] 👇👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
👈 #التماس_تفڪر 👉 #حاجی باید پیش ازآنکه #قصدکعبه کند #قصد_باطن کعبه وحقیقت آن👇 ↙️ یعنی امام زمان(عج)خویش کند وبه دیدار او بشتابد... ↙️ بااوبیعت #اطاعت و ولایت کند و هرلحظه برای فرجش دعاکند... #حج_فرضه_اللهی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_الساعة 👇👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm
❄️🔆❄️🔆❄️ 🔆❄️🔆❄️ ❄️🔆❄️ 🔆❄️ ❄️ ❄️ مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید: تقریبأ در سال ۱۳۵۰ شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان(عج) شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم‌ و می گفتم : ❄️ آقاجان؛ ای کاش زودتر ظهور میکردید و من هم ظهور شما را درک میکردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم قدری استراحت کنم... ❄️ نمی دانم درعالم رویا بود یا در خواب و بیداری دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان(عج) در حالی که دستهایشان را بر پشت گذاشته بودند، خیلی غریبانه و اندوهناک به طرف شهر مشهد نگاه میکردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود٬ چشم های زیبای او با من حرف میزد... 💠گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر (منظورم ظهور حضرت بود) 💥 حضرت فرمودند: «من در این شهر غریبم »😔 گفتم : آقا... قربانتان بشوم٬ اگر کاری دارید من برای شما انجام دهم. 💥فرمودند: « ما کارگران ( شیعیان ) زیادی داریم، ولی آنها حق ما را می خورند و اکثرأ یک قدم برای ما برنمی دارند و به یاد ما نیستند!!!» ❄️ در این لحظه به خود آمدم ؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم.... 📚منابع؛ ملاقات با امام عصر،ص ۱۰۲ مطلع الفجر، ص ۲۰۷ ✅سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات❤️ ❄️ 🔆❄️ ❄️🔆❄️ 🔆❄️🔆❄️ ❄️🔆❄️🔆❄️ https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm
👈 #التماس_تفڪر 👉 #حاجی باید پیش ازآنکه #قصدکعبه کند #قصد_باطن کعبه وحقیقت آن👇 ↙️ یعنی امام زمان(عج)خویش کند وبه دیدار او بشتابد... ↙️ بااوبیعت #اطاعت و ولایت کند و هرلحظه برای فرجش دعاکند... #حج_فرضه_اللهی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_الساعة 👇👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm
✍روزی امیرالمومنین حضرت علی(ع) به بازار برده فروش ها میرن... برده ها رو خوب نگاه میکنن... 💠بین اون همه برده چشم حضرت به برده ای نحیف و لاغر میوفته که داشت به حضرت نگاه میکرد... 🍃مولا نزدیک اون میرن و به صاحب برده ها میفرمایند که این برده رو چند میفروشی؟ 🔺گفت:پنجاه دینار... 🍃🌸مولا فرمودند میخرمش... 🔺صاحب برده ها گفت ببخشید اشتباه گفتم قیمتش صد دیناره... 🍃🌸مولا فرمودند میخرم... ⚡️فرد وقتی دید مولا علی(ع) اینقدر خواهان هستند طمع کرد و دوباره قیمتو برد بالا... 💰خلاصه هر قیمتی میگفت مولا میفرمود میخرم... تا اینکه بالاخره بردهٔ نحیف با چهار صد و پنجاه دینار به مولا فروخته شد... ✅امام راه افتادن و بردهٔ نحیف هم مثل کودکی که پشت سر مادر راه میرود" آهسته پشت سر مولا گام بر میداشت... ❌اصحاب مولا به حضرت گفتند آقا دیدید که چه کلاهی سرتون رفت؟؟؟ برده ای با این وضعیت جسمانی رو چهارصد و پنجاه دینار بهتون فروختن...‼️ 😊مولا با تبسمی فرمودند؛ سر علی کلاه نرفت... من برده ای را خریدم، که برای حسینم 💔جانش را با عشق میدهد... کسی که زبانش را میبُرند به جرم اینکه عاشق و دلباختهٔ حسینم است.... 👈این برده است... 😭 ✨خوش بحال اونایی که امام زمان(عج) همه جوره خواهانشون هستن و اونا رو با هرقیمتی میخرن تا ذخیرشون کنن برای سپاهشون ... کاری که مولا علی(ع) برای امام حسین(ع) کرد. 😔یا بقیه الله.... این غلام رو سیاه حلقه به گوشت خیلی وقت است در خیل بردگان در یک گوشه ، چشم انتظارت نشسته است... نیم نگاهی تمامم را کافی است... 🔻اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه... الیس الصبح : [آیا صبح نزدیک نیست] 👇👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨