eitaa logo
🇮🇷زندگــےِ مـهـدوے🇮🇷
371 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
321 فایل
#مــولاے_مـهـربانـم ؛ سِرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا این دل بیمارکجا؟ کاش در نافله ات نام مرا هم ببری که دعای توکجا عبد گنهکار کجا؟ #یا‌صاحب‌الزمان‌_ادرڪنی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷💫💫💫⚜⚜⚜🌷 مسلمان نما ✳️ امام زمان(عج) 💠شمس الدين محمّد بن قارون میگويد: در شهر (حلّه) مردى ، ريز نقش وبد شکل زندگى میکرد، او ريش کوتاه وموى زرد داشت، وصاحب حمّامى بود، به همين جهت به (ابو راجح حمامى) معروف بود. 💢 💠روزى به حاکم حله که (مرجان صغير) نام داشت، خبر دادند که ابو راجح خلفاى(صحابه) پيامبر(ص) را دشنام داده است. ⚡️حاکم دستور داد تا او را دستگير نمايند. وقتى او را دستگير ونزد حاکم بردند. حاکم امر کرد او را تا حدّ مرگ کتک بزنند. ⚡️مأمورين حاکم او را از هر طرف میزدند، آن قدر زدند که صورتش به شدّت زخمى شد، ودندان هاى پيشين او شکست. ⚡️حاکم به اين هم اکتفا نکرد، دستور داد تا زبان او را بيرون کشيده وبا جوالدوز سوراخ کنند. شکنجه او همچنان ادامه يافت، و(براى عبرت مردم وقدرت نمايى وبه اصطلاح نمايش غيرت مذهبى خويش) دستور داد که بينى او را سوراخ نموده وطناب زبر خشنى از آن عبور دهند ودر کوچه هاى حلّه بچرخانند ودر انظار مردم نيز او را ضرب وشتم نمايند. ⚡️مأمورين حاکم ، دستور او را اجرا کردند، ديگر رمقى براى ابو راجح نمانده بود. هرکه او را مى ديد، مى پنداشت مرده است. با اين حال، حاکم دست از سر او نکشيد ودستور قتلش را صادر کرد.💢 🔺عدّه اى که در صحنه حاضر بودند، گفتند: او پيرمرد سالمندى است وآنچه ديد، برايش کافى است. همين حالا نيز مرده است. او را رها کنيد که جان بکند. وخونش را به گردن مگيريد! وآنقدر اصرار کردند تا حاکم راضى شده و رهايش نمود... 🔺بستگان ابو راجح، او را با صورت زخمى وزبان باد کرده که رمقى برايش نمانده بود به خانه اش برده، ودر اتاقى خواباندند، وهمه يقين داشتند که ابو راجح همان شب خواهد مُرد. ☘ ✨اما صبح هنگام، وقتى براى اطّلاع از حالش به خانه او رفتند، ديدند ابو راجح با چهرهٔ سرخ، ريشى انبوه وپاک، قامتى رسا وقوى ودندانهايى سالم، مانند يک جوان بيست ساله به نماز ايستاده است وهيچ اثرى از وضع وحال بد شب گذشته وجراحات او ديده نمى شود. 🔴مردم که بسيار تعجّب کرده بودند، پرسيدند: ابو راجح! چه شده است؟😳 🍃ابو راجح گفت: ديشب وقتى مرگ را در مقابل چشمانم ديدم، ، زبان که نداشتم کنم، در دل دعا کردم، واز (عج) کمک طلبيدم.💢 ✨وقتى تاريکى شب همه جا را فرا گرفت، نورى فضاى خانه را پر کرد. ناگاه جمال محبوبم (عج) را مشاهده نمودم که مبارک را بر چهره مجروح من کشيده فرمود: 💫براى کسب روزى خانواده ات از خانه خارج شو! 💫خداوند تو را عافيت بخشيده است. ⚡️صبح شد همينطور که مى بينيد، خود را ديدم.... 📝خبر شفاى او فوراً همه جا پخش شد وبه گوش حاکم رسيد. حاکم او را احضار کرد. او که ابو راجح را ديروز آنطور ديده وامروز چنين مشاهده میکرد 😳در جا خشکش زد وبه شدّت به هراس افتاد... 👈از آن زمان، در رفتار خود نسبت به حلّه تغيير روش داد. حتّى محلّ امارتش را که در مکانى که منسوب به امام زمان (عج) بود تغيير داده واز آن پس به جاى اين که پشت به قبله بنشيند، (به جهت احترام) رو به قبله نشست! امّا هيچکدام از اينها به حال او سودى نکرد واو پس از مدت کوتاهى مُرد.... 📚بحار الانوار، ج 52، ص 70 و71 💚اللّٰهُمَــ ؏ـَـجِـلْ لِوَلیـِـڪَ الْفَرَّج💚 👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm 🌷⚜✨⚜✨⚜✨⚜🌷
✨🔸حکایتهای پند آمــوز🔸✨ 🍀دوست شاکر خدا 🍃 روزى حضرت عيسى(ع) در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسيد به فلان محل برو كه ما را در آنجا دوستى است. 🍃 مسيح به آن محل موعود رفت،زنى را ديد كه نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمين افتاده و زبانش مترنم به اين ذكر است: 🔹 «اَلحَمدُلِلّٰهِ عَلىَ نُعمَائِهِ وَالشُّكر عَلىَ آلائِهِ» خدا را بر سپاس و بر شكر...🔹 🍃آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پيش رفته و به او سلام كرد، زن گفت: 🔸عليك السلام يا روح الله... 🍃فرمود اى زن تو كه هرگز مرا نديده اى از كجا شناختى من عيسى هستم. 🔸زن گفت: آن دوستى كه تو را به سوى من دلالت كرد برايم معلوم نمود كه تو روح الله هستى، 🍃فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده... 🔸زن گفت: ✨ خدا را ثنا ميگويم كه دلى ذاكر و زبانى شاكر و تنى صابر دارم، ✨خدا را به وحدانيت و يگانگى ياد ميكنم كه هرچه را ميتوان با آن كرد از من گرفته... ✨اگر داشتم و به نظر ميكردم،... ✨اگر داشتم به می آلودم،... ✨و اگر داشتم دنبال ميرفتم چه عاقبتى داشتم؟ 🍀اين نعمتى كه خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است.... 📚منبع: خزينة الجواهر ،ص ۳۱۸ 👇👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷💫💫💫⚜⚜⚜🌷 مسلمان نما ✳️ امام زمان(عج) 💠شمس الدين محمّد بن قارون میگويد: در شهر (حلّه) مردى ، ريز نقش وبد شکل زندگى میکرد، او ريش کوتاه وموى زرد داشت، وصاحب حمّامى بود، به همين جهت به (ابو راجح حمامى) معروف بود. 💢 💠روزى به حاکم حله که (مرجان صغير) نام داشت، خبر دادند که ابو راجح خلفاى(صحابه) پيامبر(ص) را دشنام داده است. ⚡️حاکم دستور داد تا او را دستگير نمايند. وقتى او را دستگير ونزد حاکم بردند. حاکم امر کرد او را تا حدّ مرگ کتک بزنند. ⚡️مأمورين حاکم او را از هر طرف میزدند، آن قدر زدند که صورتش به شدّت زخمى شد، ودندان هاى پيشين او شکست. ⚡️حاکم به اين هم اکتفا نکرد، دستور داد تا زبان او را بيرون کشيده وبا جوالدوز سوراخ کنند. شکنجه او همچنان ادامه يافت، و(براى عبرت مردم وقدرت نمايى وبه اصطلاح نمايش غيرت مذهبى خويش) دستور داد که بينى او را سوراخ نموده وطناب زبر خشنى از آن عبور دهند ودر کوچه هاى حلّه بچرخانند ودر انظار مردم نيز او را ضرب وشتم نمايند. ⚡️مأمورين حاکم ، دستور او را اجرا کردند، ديگر رمقى براى ابو راجح نمانده بود. هرکه او را مى ديد، مى پنداشت مرده است. با اين حال، حاکم دست از سر او نکشيد ودستور قتلش را صادر کرد.💢 🔺عدّه اى که در صحنه حاضر بودند، گفتند: او پيرمرد سالمندى است وآنچه ديد، برايش کافى است. همين حالا نيز مرده است. او را رها کنيد که جان بکند. وخونش را به گردن مگيريد! وآنقدر اصرار کردند تا حاکم راضى شده و رهايش نمود... 🔺بستگان ابو راجح، او را با صورت زخمى وزبان باد کرده که رمقى برايش نمانده بود به خانه اش برده، ودر اتاقى خواباندند، وهمه يقين داشتند که ابو راجح همان شب خواهد مُرد. ☘ ✨اما صبح هنگام، وقتى براى اطّلاع از حالش به خانه او رفتند، ديدند ابو راجح با چهرهٔ سرخ، ريشى انبوه وپاک، قامتى رسا وقوى ودندانهايى سالم، مانند يک جوان بيست ساله به نماز ايستاده است وهيچ اثرى از وضع وحال بد شب گذشته وجراحات او ديده نمى شود. 🔴مردم که بسيار تعجّب کرده بودند، پرسيدند: ابو راجح! چه شده است؟😳 🍃ابو راجح گفت: ديشب وقتى مرگ را در مقابل چشمانم ديدم، ، زبان که نداشتم کنم، در دل دعا کردم، واز (عج) کمک طلبيدم.💢 ✨وقتى تاريکى شب همه جا را فرا گرفت، نورى فضاى خانه را پر کرد. ناگاه جمال محبوبم (عج) را مشاهده نمودم که مبارک را بر چهره مجروح من کشيده فرمود: 💫براى کسب روزى خانواده ات از خانه خارج شو! 💫خداوند تو را عافيت بخشيده است. ⚡️صبح شد همينطور که مى بينيد، خود را ديدم.... 📝خبر شفاى او فوراً همه جا پخش شد وبه گوش حاکم رسيد. حاکم او را احضار کرد. او که ابو راجح را ديروز آنطور ديده وامروز چنين مشاهده میکرد 😳در جا خشکش زد وبه شدّت به هراس افتاد... 👈از آن زمان، در رفتار خود نسبت به حلّه تغيير روش داد. حتّى محلّ امارتش را که در مکانى که منسوب به امام زمان (عج) بود تغيير داده واز آن پس به جاى اين که پشت به قبله بنشيند، (به جهت احترام) رو به قبله نشست! امّا هيچکدام از اينها به حال او سودى نکرد واو پس از مدت کوتاهى مُرد.... 📚بحار الانوار، ج 52، ص 70 و71 💚اللّٰهُمَــ ؏ـَـجِـلْ لِوَلیـِـڪَ الْفَرَّج💚 👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm 🌷⚜✨⚜✨⚜✨⚜🌷
✨🔸حکایتهای پند آمــوز🔸✨ 🍀دوست شاکر خدا 🍃 روزى حضرت عيسى(ع) در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستانت را به من بنما، خطاب رسيد به فلان محل برو كه ما را در آنجا دوستى است. 🍃 مسيح به آن محل موعود رفت،زنى را ديد كه نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمين افتاده و زبانش مترنم به اين ذكر است: 🔹 «اَلحَمدُلِلّٰهِ عَلىَ نُعمَائِهِ وَالشُّكر عَلىَ آلائِهِ» خدا را بر سپاس و بر شكر...🔹 🍃آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پيش رفته و به او سلام كرد، زن گفت: 🔸عليك السلام يا روح الله... 🍃فرمود اى زن تو كه هرگز مرا نديده اى از كجا شناختى من عيسى هستم. 🔸زن گفت: آن دوستى كه تو را به سوى من دلالت كرد برايم معلوم نمود كه تو روح الله هستى، 🍃فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده... 🔸زن گفت: ✨ خدا را ثنا ميگويم كه دلى ذاكر و زبانى شاكر و تنى صابر دارم، ✨خدا را به وحدانيت و يگانگى ياد ميكنم كه هرچه را ميتوان با آن كرد از من گرفته... ✨اگر داشتم و به نظر ميكردم،... ✨اگر داشتم به می آلودم،... ✨و اگر داشتم دنبال ميرفتم چه عاقبتى داشتم؟ 🍀اين نعمتى كه خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است.... 📚منبع: خزينة الجواهر ،ص ۳۱۸ 👇👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
3.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پست حسین سلیمانی فرزند سردار رشید اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به کسی که چند شب پیش بر بالای بنر رفته و لگد به تصویر سردار میزند: #جوان_مواظب_خودت_باش لگدهایت را به تصویر مردی، بعد از تکه تکه شدنش میزنی که حتی حالا که رفته ای آن بالا نگران توست که نیفتی! محکم تر هم که بزنی او دلگیر نمیشود فقط مواظب باش نیفتی نه از اسب و نه از اصل بعضی دیگران که آنجا برایت سوت و کف می زنند را حاج قاسم بچه های خودش می داند. حاج قاسم تو را با امریکا و اسرائیل اشتباه نمیگیرد! شاید خوشحال هم باشد که تو چه دل و جگری پیدا کرده ای! حاج قاسم شاگرد مردی و سرباز است که به دوستانش سپرده بود از پاره پاره شدن عکسش نرنجند و این هردو مرید امامی هستند که فرموده بود به جای روح منی خمینی اگر مردم بگویند مرگ برخمینی برایش تفاوتی ندارد! بزن جوان فقط مواظب باش نیفتی حاج قاسم حالا دستش در ملکوت عالم بیشتر از قبل باز شده است ای بسا #دست توراهم بگیرد فقط برای جوابی که به #نگاه مهربانش باید بدهی حرفی داشته باش. #مرگ_بر_آمریکا #انتقام_میگیریم پیج پسر سردار بسته شد! 👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 سلام ای غروب غریبانه سلام ای طلوع سحرگاه رفتن 🏴سلام ای بهترین سرباز امام زمان.. بهترین بنده برای خدای آسمانها و زمین.. سلام‌ ای کسی که حتی پس از شهادتت از اسم وعکس ویاد تو هم وحشت دارندو برای نابودی آنها هرکاری میکنند!!! خواه ریختن خون بیگناهان هواپیما باشد ، یا تحریف راه تو ویا از هر راه دیگر... .. بعد از تو دنیا روز خوش ندید.. به حرمت جدا افتاده از تنت.. دست دادن در کل جهان قدغن شد.. به حرمت ریختن خون پاک تو، کشور تو.. بیشترین دنیا را به خود دید.. اما کور خواندند.. راهت ادامه دارد.. عزیز تو که برای نشاندن مقدسش 🇮🇷 بر هر قله سنگی دهها شهید دادیم.. به آسمان فرستاد.. قلبهایمان همچون پاره های آتش، از غم انتقام تو میسوزد.. و تا نابودی اسرائیل و آمریکا آرام نخواهیم گرفت.. @zendegiyemahdavi
🌷💫💫💫⚜⚜⚜🌷 مسلمان نما ✳️ امام زمان(عج) 💠شمس الدين محمّد بن قارون میگويد: در شهر (حلّه) مردى ، ريز نقش وبد شکل زندگى میکرد، او ريش کوتاه وموى زرد داشت، وصاحب حمّامى بود، به همين جهت به (ابو راجح حمامى) معروف بود. 💢 💠روزى به حاکم حله که (مرجان صغير) نام داشت، خبر دادند که ابو راجح خلفاى(صحابه) پيامبر(ص) را دشنام داده است. ⚡️حاکم دستور داد تا او را دستگير نمايند. وقتى او را دستگير ونزد حاکم بردند. حاکم امر کرد او را تا حدّ مرگ کتک بزنند. ⚡️مأمورين حاکم او را از هر طرف میزدند، آن قدر زدند که صورتش به شدّت زخمى شد، ودندان هاى پيشين او شکست. ⚡️حاکم به اين هم اکتفا نکرد، دستور داد تا زبان او را بيرون کشيده وبا جوالدوز سوراخ کنند. شکنجه او همچنان ادامه يافت، و(براى عبرت مردم وقدرت نمايى وبه اصطلاح نمايش غيرت مذهبى خويش) دستور داد که بينى او را سوراخ نموده وطناب زبر خشنى از آن عبور دهند ودر کوچه هاى حلّه بچرخانند ودر انظار مردم نيز او را ضرب وشتم نمايند. ⚡️مأمورين حاکم ، دستور او را اجرا کردند، ديگر رمقى براى ابو راجح نمانده بود. هرکه او را مى ديد، مى پنداشت مرده است. با اين حال، حاکم دست از سر او نکشيد ودستور قتلش را صادر کرد.💢 🔺عدّه اى که در صحنه حاضر بودند، گفتند: او پيرمرد سالمندى است وآنچه ديد، برايش کافى است. همين حالا نيز مرده است. او را رها کنيد که جان بکند. وخونش را به گردن مگيريد! وآنقدر اصرار کردند تا حاکم راضى شده و رهايش نمود... 🔺بستگان ابو راجح، او را با صورت زخمى وزبان باد کرده که رمقى برايش نمانده بود به خانه اش برده، ودر اتاقى خواباندند، وهمه يقين داشتند که ابو راجح همان شب خواهد مُرد. ☘ ✨اما صبح هنگام، وقتى براى اطّلاع از حالش به خانه او رفتند، ديدند ابو راجح با چهرهٔ سرخ، ريشى انبوه وپاک، قامتى رسا وقوى ودندانهايى سالم، مانند يک جوان بيست ساله به نماز ايستاده است وهيچ اثرى از وضع وحال بد شب گذشته وجراحات او ديده نمى شود. 🔴مردم که بسيار تعجّب کرده بودند، پرسيدند: ابو راجح! چه شده است؟😳 🍃ابو راجح گفت: ديشب وقتى مرگ را در مقابل چشمانم ديدم، ، زبان که نداشتم کنم، در دل دعا کردم، واز (عج) کمک طلبيدم.💢 ✨وقتى تاريکى شب همه جا را فرا گرفت، نورى فضاى خانه را پر کرد. ناگاه جمال محبوبم (عج) را مشاهده نمودم که مبارک را بر چهره مجروح من کشيده فرمود: 💫براى کسب روزى خانواده ات از خانه خارج شو! 💫خداوند تو را عافيت بخشيده است. ⚡️صبح شد همينطور که مى بينيد، خود را ديدم.... 📝خبر شفاى او فوراً همه جا پخش شد وبه گوش حاکم رسيد. حاکم او را احضار کرد. او که ابو راجح را ديروز آنطور ديده وامروز چنين مشاهده میکرد 😳در جا خشکش زد وبه شدّت به هراس افتاد... 👈از آن زمان، در رفتار خود نسبت به حلّه تغيير روش داد. حتّى محلّ امارتش را که در مکانى که منسوب به امام زمان (عج) بود تغيير داده واز آن پس به جاى اين که پشت به قبله بنشيند، (به جهت احترام) رو به قبله نشست! امّا هيچکدام از اينها به حال او سودى نکرد واو پس از مدت کوتاهى مُرد.... 📚بحار الانوار، ج 52، ص 70 و71 👇امــــــام زمـــانـــےشــــــو 👇 ✬ @zendegiyemahdavi