🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت
📌 #قسمت_هفدهم 7⃣1⃣
🍀عجیب اینکه افراد بسیاری که آنها را میشناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش میکردند تا به ایشان صدمه بزنند اما نمیتوانستند...
⛔️ اتفاقات زیادی را در همان لحظات دیدم و متوجه آنها شدم، اتفاقاتی که هنوز در دنیا رخ نداده بود.
♨️ خیلی ها را دیدم که به شدت گرفتار هستند"
حق الناسِ میلیونها انسان به گردن داشتند و از همه کمک میخواستند اما هیچکس به آنها توجهی نمیکرد.😢
♻️مسئولینی که روزگاری برای خودشان کبکبه و دبدبه ای داشتن و غرق رفاه و راحتی در دنیا بودند حالا با التماس غرق در گرفتاری بودند...
🔆سوالاتی را از جوان پشت میز پرسیدم و جواب داد.
✅مثلاً در مورد امام عصر و زمان ظهور پرسیدم ایشان گفت:
باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولایشان زودتر اتفاق بیفتد تا گرفتاری دنیا و آخرتشان برطرف شود.
🚫 اما بیشتر مردم با وجود مشکلات امام زمان را نمی خواهند...
اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنیایی به ایشان مراجعه میکنند...
بعد مثال زد و گفت: مدتی پیش مسابقه فوتبال بود، بسیاری از مردم در مکانهای مقدس امام زمان را برای نتیجه این بازی قسم میدادند...😞
✅از نشانه های ظهور سوال کردم،از اینکه اسرائیل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنها همکاری میکنند...
🌺 جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: نگران نباش اینها کفی برآب هستند و نیست و نابود میشوند، شما نباید سست شوید باید ایمان خود را از دست ندهید.
🌴نکته دیگری که آنجا شاهد بودم انبوه کسانی بود که زندگی دنیای خود را تباه کرده بودند آنها فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند...
🌸جوان گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است در درجه اول زندگی دنیای شما را آباد میکند و بعد آخرت را میسازد.
🌾 به من گفتند اگر آن رابطه پیامکی را ادامه میدادیم گناه بزرگی در نامه عمل از ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت شعاع قرار میداد.😥
🌼 در همین حین متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من البته کمی با فاصله ایستادهاند.
🍀 از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتن متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند.😭
🍁وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی میشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده میشد خانم روی خودش را برمیگرداند، اما وقتی به عمل خوبی میرسیدیم با لبخند رضایت ایشان همراه بود.
🌹اما توجه من به مادرم حضرت زهرا بود،در دنیا ارادت ویژه به بانوی دو عالم داشتم و در ایام فاطمیه روضه خوانی داشته و سعی میکردم که همواره به یاد ایشان باشم.
💥ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا به حساب میآمدیم.
حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود.👌
💐کم کم تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم...
برای شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال امامان معصوم در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش😔
🥀از اینکه برخی اعمال من، معصومین علیه السلام را ناراحت میکردم میخواستم از خجالت آب شوم، خیلی ناراحت بودم...😔
🍁 بسیاری از اعمال خوب من از بین رفته بود چیز زیادی در کتاب اعمالم نمانده بود...
🍀از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز نیامده بودند.😭
💠برای یک لحظه نگاهم افتاد به دنیا و به همسرم که ماه چهارم بارداری را میگذراند و بر سر سجاده نشسته بود و با چشمان گریان خدا را به حق حضرت زهرا قسم میداد که من بمانم.😭
💠نگاهم به سمت دیگری رفت، داخل یک خانه در محله مان...
دو کودک یتیم خدا را قسم میدادند که من برگردم.😭
♻️آنها می گفتند:خدایا ما نمیخواهیم دوباره یتیم شویم...
این را بگویم که خدا توفیق داد که هزینههای این دو کودک یتیم را میدادم و سعی میکردم برای آنها پدری کنم.😔
🌻 آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و با گریه از خدا میخواستند که من زنده بمانم...
🖇ادامه دارد...
#التمــــاس_دعــــــا....
@zendegiyemahdavi