#سفر_نامه_تبلیغی.
شب گذشته حوالی ساعت ۱۱ونیم از زنجان به سمت شهر کرد حرکت کردیم
ساعت دو هم رسیدیم به شهر #کوهرنگ
میخواستیم بریم نماز جمعه
رفتیم تا از ماشین پیاده بشیم و بریم سمت مصلی ،دیدیم عه مردم دارند میان بیرون و نماز جمعه تموم شده بود 😐
بقیه رفقا از ماشین هنوز پیاده نشده بودند و رفتم سمتشون که آقا پایین نیاید زشته دیگه
چهار تا طلبه ملبس مردم میگن عه ،اینا کجا بودن تازه رسیدن 😄(اگر چه مهمان بودیم و تقصیری هم نداشتیم )
چند دقیقه تو ماشین نشستیم و رفتیم دفتر امام جمعه شهر حاج آقا محمدی عزیز...
زنده شاد
#سفر_نامه_تبلیغی. شب گذشته حوالی ساعت ۱۱ونیم از زنجان به سمت شهر کرد حرکت کردیم ساعت دو هم رسیدیم ب
خسته راه بودیم و بعد از صرف چای برامون ناهار آوردند ...
ناهار و که نوش جان کردیم گفتیم یه چرت بزنیم....
دیگه یه دو ساعت قشنگ خوابیدیم 😁
با صدای حاج آقا محمدی بیدار شدیم
حاج آقای با صفا و دغدغه مند....
گفتیم خب حاجی جان ما آماده ایم
امشب و کدوم مسجد بریم برا سخنرانی ؟
گفت مسجد ؟؟
سخنرانی ؟؟؟
اصلا اینجا مسجدی نداریم....!!!!
فقط دوتا مسجد در حال ساخت داریم
گفتیم یعنی چی مسجد نداریم ؟
دیدیم شروع کرد به روضه خوندن....
نه مسجد دارند
کلا همین یه مکان برا مصلی فقط موجود
نه طلبه ای....😕
کل طلبه های شهر #کوهرنگ که مستقر در شهر هستند جهت فعالیت های تبلیغی و فرهنگی یکی خود حاج آقا محمدی که امام جمعه شهره
و یکی هم مسئول دفتر و هماهنگی و مسئول فرهنگی و....که همه کاره دفتر حاج آقا هستند ،به عنوان نفر دوم ....
همین دو نفر ...😐😕