eitaa logo
‌زندگی من
122 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
سرگذشتی بیش نیست! دارای مطالب مفید و غیر مفید است از مفید هایش استفاده کنید و بخاطر غیر مفید هایش ببخشید نوش نگاهتان ... حبیب.
مشاهده در ایتا
دانلود
‌زندگی من
آنگاه آخوند شدم .... #تیکه_پنجاهُم با آقایی که الان اسمش یادم نمیاد ، همراه شدیم و از اوضاع پرسید
آنگاه آخوند شدم .... مامانی مان درب خانه را باز کرد و بلافاصله گفتم ، سلام علیکم و رحمت الله ، ایشان هم گفتند : _ سلام و رحمت الله کجا بودی ؟ + حقیقتش ... _ چی ؟ + والده جان ! ببین ، تو خودت مگه همیشه نمیگی در راه امام حسین تک تک بچه هامو میدم بره ؟ مگه نمیگی تو رو امام حسین بهم داده ؟ مگه من ادعای شهادت و اینجور چیزا ندارم ؟ _ خب ؟ + بیمارستان نیرو نیاز داشت منم رفتم 🙁 _ وای 😱 حسین کرونا نگیری چیزیت بشه ؟! + نه مادر جان .. توکل به خدا نهایتا میمیرم حقوق بنیاد شهید میگیرید خو 😅 _زبونتو گاز بگیر ( خلاصه سخنانی رد و بدل شد .. ) ما را به اجبار فرستادند حمام و تمام البسهٔ بیرونی ما را هم با وسواس خاصی شستند . بعد حمام یه سر به حیاط زدم و دیدم که والده مشغول شستن لباس های بنده است . عرض کردم ، خلاصه مامانی جان .. انصافا کرونا هم ترس نداره ، نهایتا مبتلا میشیم و میمیرم ‌. مامانی گفت : + به بابات گفتی رفتی بیمارستان ؟ _ آره مادر جان ، قبل از اطلاع شما ابوی کلا در جریان بوده .. + آها .. ( از اون آها های خاص..) _ اوم .. ( از این اوم های ناخاص..) گذشت و گذشت که رفتیم داخل منزل و اندک طعامی خوردیم و راهی مسجد شدیم. + بح سلام حسین آقا - علیکم السلام خوبید ان شا الله + الحمدلله امشب جلسه هست ؟ - جلسه هست ، ولی من نیستم + چرا آقا ؟ - خب دیگه .. به آقای فلانی بگید ایشون جلسه رو داشته باشن . و ما هم سریع نماز را خواندیم و سمت منزل رفتیم .. رفیقم آمد دنبالم و طبق شب های گذشته سوار بر موتورِ آبی اش شدیم و رفتیم دنبال صفا سیتی .. _ ممد ! + هوم - حوصله ام سر می‌ره کجا بریم ؟ + بریم سمت رودخونه ؟ - نچ ، برو سمت قبرستون . + بازم ؟ - عا ، بازم 🙄 + باش . رفتیم و موتور را یه جایی گذاشتیم و حرکت کردیم بین قبر ها راه رفتن . - ممد ، انصافا این مُرده ها هم عالمی دارن. + اوم ، تخت گرفتن خوابیدن 😂 - نه خو جدی میگم. الان اونا دارن تو بهشت یا تو جهنم دارن صفا میکنن. حد اقل گیر حسن روحانی نیستن 😂 + اینم حرفیه 😂 + حسین! پَ کی وقت می‌کنی بیای برا حجامت ؟ - من ک تقریبا بیکارم ، البته این چند وقت درگیر بیمارستانم‌ .. اما هر وقت خواستی بگو + خو پ احتمالا پنجشنبه صبح بیام دنبالت - تیغ و گاز استریل هم بگیر بیار ، تموم کردم. + باش این داستان ان شاء الله ادامه دارد .... ✍