پدر از شهادت پسرش نیز میگوید: «فروردینماه سال 1395 برای تثبیت ارتفاعات العیس واقع در حلب بههمراه همرزمان خود آنجا رفته بود که در کمین تکفیریها که حدودا 200 نفر بودند، گرفتار شدن.
اولین نفر هم محمد رضا بود که از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بعد از شهادت او و دوستانش، تکفیریها بدن آنها را به گلوله بستند تا دیگر هیچچیزی از آنها باقی نماند.
البته خودش هم همین را دوست داشت و یکبار که در جمع دوستانش نشسته بود، در این جمع مطرح شد که برای هم دعا کنیم، هر کسی یک دعایی کرد و وقتی نوبت به محمدرضا رسید، گفت: «از خدا میخواهم که پودرمان کند و هیچ اثری از ما باقی نماند»
دلش میخواست گمنام و بینام و نشان مثل حضرت زهرا(س) باشد.»
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمحمدرضا_بیات
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
پدر از شهادت پسرش نیز میگوید: «فروردینماه سال 1395 برای تثبیت ارتفاعات العیس واقع در حلب بههمراه
🌿از کودکی عاشق هیئتهای محله بود
بعد از سمیه و سمانه، خدا علی را به حسن آقا و همسرش بخشید.
علی 2 ساله بود که از نعمت مادر محروم شد و در دامن زهرا خانم زبان باز کرد. شیرین زبان بود و با همان سن کم و جثه فلفلیاش خوب میدانست چطور در دل همه جا باز کند.
علی انگار برای بزرگ شدن عجله داشت و هرکاری را زودتر از موعدش انجام میداد. هر بار که بابا، علی کوچک را همراه خودش به مسجد میبرد، چشمش به بچه بسیجیهای محل بود که مسجد را میچرخاندند.
علی 5 سالش بود که عضو بسیج مسجد امام(ره) شد. با آنکه کم سالترین عضو پایگاه بود، در هر برنامهای جلوتر از بقیه حاضر میشد و حسابی غیرت به خرج میداد که از بزرگترها کم نیاورد.
وقتی بابا او را به هیئت محل میبرد، همه هوش و حواسش به مداح مجلس بود که چطور نوحه میخواند و مجلس میچرخاند.
علی در عالم بچگی به جای شیطنت و آتشسوزاندن دوست داشت لحظات تنهاییاش را با تمرین نوحه و مداحی بگذراند.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمحمدرضا_بیات
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
🌿از کودکی عاشق هیئتهای محله بود بعد از سمیه و سمانه، خدا علی را به حسن آقا و همسرش بخشید. علی 2 س
🌿صدایش هم گرم و گیرا بود و سوز داشت. روزی که او برای نخستین بار توی هیئت خیابان شهید عیوضخانی روضه خواند، کوچک و بزرگ هیئت شیفته حس و حال مجلسش شدند
و از آن پس هر بار که اهالی برای مراسمی در هیئت جمع میشدند، علی نوجوان یکی از مداحان مجلس بود. محمد و زینب بعد از علی به خانواده بیات اضافه شدند.
علی برای خواهرانش، داداشی مهربان و باغیرت بود که در هر مشکل کوچک و بزرگی، با اطمینان و مردانه میگفت: «غصه نخور، من هستم. حلش میکنم دیگر!» و آبجیها هم دلشان قرص و پشتشان گرم میشد که داداش هست…
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمحمدرضا_بیات
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
💫محمدجواد خوشخلق، دوست شهید
بچهمحلی باغیرت: شهید بیات به حفظ و عفت نگاه نسبت به نامحرم اهمیت زیادی میداد و
همیشه سر به زیر و متین راه میرفت. او اگر میدید که بچههای محل در کوچه و خیابان وقتشان را به بطالت میگذرانند،
بسیار ناراحت میشد و تلاش میکرد با روشهای مختلف آنها را به رفتار صحیح هدایت کند. شهید همیشه به بچهها میگفت کسی که برای ناموس و آبروی دیگران ارزش قائل نشود، احترام خانواده خودش هم از بین میرود.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمحمدرضا_بیات
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
💫محمدجواد خوشخلق، دوست شهید بچهمحلی باغیرت: شهید بیات به حفظ و عفت نگاه نسبت به نامحرم اهمیت زیادی
🌿سید حسنالله کرم، هممحلی شهید
فرمانده محبوب: شهید علی بیات موقع عملیات، برای خطر پیشقدم میشد و اگر در منطقهای امکان کمین و غافلگیری نیروها وجود داشت،
خودش برای شناسایی محل میرفت. او فرماندهای مهربان بود و آنقدر با نیروهای تحت مسئولیتش با صمیمیت رفتار میکرد که همه او را محرم اسرار زندگیشان میدانستند.
وقتی نیروهای لشکر که همسر و فرزند داشتند، به شهادت میرسیدند، فرمانده بسیار ناراحت میشد. او فرمانده محبوب مدافعان حرم بود.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمحمدرضا_بیات
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🚩فرمانده گردان فاطمیون از زبان دوستان و همرزمانش
رزمندهای نمونه: شهید محمد رضا بیات یکی از نیروهای نمونه ما در جبهه سوریه بود و هر مسئولیت پرخطر یا دشواری به او میسپردیم، بدون اعتراض میپذیرفت.
شهید و 3 همرزمش که از دوستان صمیمی او بودند، عطش خدمت داشتند و وظایفشان را عاشقانه انجام میدادند. شهید بیات الگوی کاملی برای همرزمانش بود.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمحمدرضا_بیات
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
🚩فرمانده گردان فاطمیون از زبان دوستان و همرزمانش رزمندهای نمونه: شهید محمد رضا بیات یکی از نیروهای
🚩سردار حسین الماسی، فرمانده لشکر عملیاتی خاتمالانبیا(ص)
شجاع و وظیفهشناس: علی نترس و شجاع بود و هر جا لازم بود که از انقلاب و اسلام دفاع کند، با دل و جان به میدان میآمد.
شهید بیات در مباحث اعتقادی و انقلابی، اطلاعات و بینش کاملی داشت و با منطق و دلیل از اهداف انقلاب دفاع میکرد.
او در حوزههای بسیج تهران مسئولیتهای مختلف و مهمی برعهده داشت و برای انجام آنها خستگی نمیشناخت.
شهید بیات معتقد بود امر به معروف و نهی از منکر یکی از وظایف مهم مسلمانان است که نباید از اهمیت آن غافل شویم. او با مهربانی و حوصله،
جوانان را امر به معروف و نهی از منکر میکرد و زبان گفتوگو با آنها را خوب میشناخت.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدمحمدرضا_بیات
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯