eitaa logo
زندگی نامه شهیدان
772 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
98 فایل
بِســـمِ الله الرّحمــنِ الرّحیــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کسانی‌اندکه خدا قلب‌هاشان را برای تقـوا امتحان کرده. @fendreck @KhademAllah7 @Maghadam1234 ✅🌷حمایت شمادلگرمی ماست🌷🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 ✅️ساده است اما پرتلاش، ❣️ توانمند اما بی ادعا، دلسوز و مهربان است اما شجاع و غیور، چرا که او مرد میدان است، مرد میدان‌های سخت و پرخطر. از همان‌ها که وقتی می‌بینی بی درنگ به یاد بزرگ مرد میدان می‌افتی. سیره همان سیره است و مکتب همان مکتب؛ مکتب شهید سپهبد سلیمانی. 💖او عاشق سردار است و قدم به قدم در راه او حرکت می‌کند، نه اینکه با جسمش در کنار او باشد؛ بلکه با جان و روحش همراه اوست. آنگاه که دلش برای امنیت و آرامش وطن آرام و قرار ندارد، آن موقع که جانش را در خط مقدم مبارزه با شرارت و ناراستی سپر می‌کند، یا همان زمان که برای سرباز شهیدش، چون پدری دلسوز اشک می‌ریزد. حکایت حکایت شهید مهدی توسنگ است. 🌿سرهنگ نیروی انتظامی که در اوج گمنامی، در صف اول دفاع از جان و مال و ناموس مردم میهنش بود.✨️ 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
🕊 ✅️ساده است اما پرتلاش، ❣️ توانمند اما بی ادعا، دلسوز و مهربان است اما شجاع و غیور، چرا که او مرد م
🕊 ✅️کسی که اشرار منطقه از او به تنگ آمده بودند و در نهایت، ناجوانمردانه او را به شهادت رساندند.😔 در سفر به کرمان میهمان خانه شهید توسنگ شدیم تا همسر صبور و قدردان او از مردی برایمان بگوید که در زمین گمنام و در آسمان‌ها پرآوازه است.🌷🕊 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از کویر تا بهشت؛ روایت سرداری عاشق که بعد ازآسمانی شدنش لقب گمنام‌ گرفت
لطفا خودتان را معرفی بفرمایید و بگویید چگونه با شهید توسنگ‌ آشنا شدید و ازدواج کردید؟
زهرا فولادی ماهانی هستم با افتخار همسر شهید گمنام کویر حاج‌ مهدی توسنگ، اصالتا اهل شهر ماهانم. ما دختر خاله و پسر خاله بودیم و همدیگر را می شناختیم با این وجود هم‌ مدت زمانی را به عنوان زمان‌ نامزدی گذاشتیم‌ تا بیشتر با روحیات همدیگر آشنا شویم. آن روزها که شهید توسنگ به خواستگاری من آمدند در یگان‌ ویژه به عنوان فرمانده قرارگاه تیپ یکم‌ امیرالمومنین ( ع ) شهر تهران خدمت می کردند و ستوان یکم‌ بودند، ما آن موقع کرمان‌ زندگی می کردیم. شهریور ماه سال ۱۳۸۱ از من خواستگاری کردند و مهر ماه که می خواستیم تاریخ برنامه عقد و ازدواج را مشخص کنیم‌ اتفاقی افتاد که دست نگه داشتیم. در تاریخ ۲۹ بهمن ماه سال ۱۳۸۱ برادرم، روح الله فولادی ماهانی در سانحه سقوط هواپیما و برخورد آن به کوه های کرمان به شهادت رسید. آن ها شهدای غدیر هستند که ۲۷۶ پاسدار هم به همراه برادرم بود که از ماموریت از زاهدان برمی گشتند و با این سانحه همگی به درجه و فیض شهادت نائل آمدند. با شهادت برادرم، برنامه ی جشن عقد و عروسی ما هم‌ کنسل شد و ما یک سال بعد در تاریخ ۲۲خرداد ماه سال ۱۳۸۲ در محضر عقد کردیم. اواخر شهریور ماه به تهران رفتیم‌ و با دل بستن و به امید به خدا زندگی ساده و به دور از تجملات را شروع کردیم. شهید توسنگ مدت ۱۰ سال در تهران خدمت کردند اما از زمان‌ ازدواج‌ ما حدود ۵ سال آنجا خدمت کردند و بعد از حدود ۵ سال به شهر کرمان‌ منتقل شدیم. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
در حدود دو ماه در یکی از کلانتری های شهر کرمان‌ خدمت می کردند و به علت متعهد بودن و اینکه وی از نیروهای کمیاب و با تجربه و زبده بود، از زاهدان درخواست پذیرش دادند و وی جهت خدمت به زاهدان سفر کرد. آن روزها دوری شهید حاج‌ مهدی و ما از همدیگر و به تبع آن سختی های زندگی بود اما سعی می کردم کاری کنم‌ که روزها به خوبی پیش بروند و سخت نگذرد.