eitaa logo
زندگی نامه شهیدان
782 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
93 فایل
بِســـمِ الله الرّحمــنِ الرّحیــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کسانی‌اندکه خدا قلب‌هاشان را برای تقـوا امتحان کرده. @fendreck @KhademAllah7 @Maghadam1234 ✅🌷حمایت شمادلگرمی ماست🌷🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹ گفت‌وگو با خانواده گرامی‌ شهید جواد محمدی، ابتدا پدر شهید.. 🌺🌱°• › بنده رمضانعلی محمدی اهل شهر درچه از توابع استان اصفهان هستم. سه فرزند دارم و آقا جواد فرزند اولم بودند که در سال 1362 به دنیا آمد و در سن 34 سالگی در سوریه به شهادت رسیدند. خیلی شوخ بود. جواد هم مانند همه بچه‌ها، جنب و جوش و انرژی و شیطنت‌های خاص کودکی‌اش را داشت. اوایل خدمتش در سپاه، مدتی در درچه بود و بعد به کرج منتقل شد. حدود دو یا سه سال آنجا بود، اما دوباره به نطنز برگشت. آقا جواد به نحو احسن از این موقعیت در راه خدمت به مردم بهره می‌برد. در مسئله‌ ساخت‌وسازها، فعالیت‌های هیئات و مساجد و اردوی جهادی، مسائل سیاسی فرهنگی پیشتاز بود. همچنین حدود هفده سال از ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین، مرخصی بدون حقوق می‌گرفت و برای خدمت به اردوی راهیان نور اهواز می‌رفت. 🌷 ╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
‹ گفت‌وگو با خانواده گرامی‌ شهید جواد محمدی، ابتدا پدر شهید.. 🌺🌱°• › بنده رمضانعلی محمدی اهل شهر در
ادامه مطالب.. 🥀🕊 برپایی موکب شهدا یکی از کارهای ماندگار و مهم جواد و دوستانش برپایی موکب شهید باکری بود. بدین صورت که بنا به درخواست حاج حسین یکتا، و به همراه اعضای هیئت رزمندگان اسلام درچه، این مسئولیت را به عهده گرفته بود و آنجا را ساخته و راه‌اندازی کردند. در اردوهای جهادی هم خدمت می‌کرد. مثلا در اردوی جهادی منطقه وزوه که در حومه‌ فریدونشهر و یک منطقه بسیار محروم ‌است، فعالیت داشت. مردم آنجا از لحاظ مسکن و خوراک و...، فاقد امکانات هستند و جواد خیلی در آنجا خدمت کرد. هرکاری که درتوانش بود، انجام می‌داد. از آشپزی تا رانندگی لودر. نیتش فقط خدمت‌رسانی بود. به همین دلیل، اهالی وزوه هم به شدت به جواد محبت و علاقه داشتند. و یا در همین پادگان، مردم محلی نطنز بسیار به او اعتماد داشتند و به حرفش گوش می‌دادند. مثلا هر کار و برنامه‌ای که می‌خواستند اجرا کنند، جواد را جلو می‌فرستادند. به جرأت می‌توان گفت که شهید جواد در همه عرصه‌ها پیشتاز بود. نه تنها در هیئت‌ها، بلکه در اردوهای جهادی، راهیان نور، مسائل سیاسی و اجتماعی مثل یک راهدان و الگو عمل می‌کرد. جواد برای ما مدیر بود. به قول آقای حاجی‌زاده جواد موتور متحرک بود. جوانان را جذب می‌کرد 🌷 ╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🥀🕊 برپایی موکب شهدا یکی از کارهای ماندگار و مهم جواد و دوستانش برپایی موکب شهید باکری
ادامه مطالب.. 🥀🕊 علاوه بر فعالیت‌هایی که در مسجد انجام می‌داد، با دوستان و هم محله‌ای‌ها هم مراوده داشت و در زمینه‌های فرهنگی با هم تعامل داشتند. حتی در راه مسائل فرهنگی و جذب جوانان، هزینه هم می‌کرد. همیشه می‌گفت: «کسی که در این راه آمده، قدم اول را برداشته. شما بروید سراغ کسانی که در این راه نیامدند و هنوز خط و مشی‌شان را پیدا نکردند» خودش هم همین‌طور بود. با همه قشری سر و کار داشت. یک اتاق در طبقه بالا هست که در اختیار آنها بود و به نوعی یک پایگاه فرهنگی محسوب می‌شد. یکی از فعالیت‌های آنها جذب جوانان همین هیئت رزمندگان اسلام بود. هیئتی که 23 سال پیش فقط 17 نفر عضو داشت. اما الان اعضای آن به 900 نفر می‌رسد. جوان‌هایی که توانستند به رده‌های بالای شغلی و اجتماعی برسند. بطور مثال وکیل، پزشک، روحانی، قاضی شدند. البته هنوز هم با خانواده ما رفت و آمد دارند و ارتباط‌شان را حفظ کردند. از نظر اخلاق اجتماعی بسیار خوش مشرب و مودب و دانا بود. اصطلاحا با پیرمرد، پیرمرد بود، با جوان، جوان. یعنی هرکس را به سن خودش می‌سنجید و مثل خودش با او رفتار می‌کرد. به دلیل همین ویژگی، هم در محل و هم در هر محیطی که خدمت کرده، افراد آن محیط را به خودش جذب نموده و همه شیفته او می‌شدند. 🌷 ╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🥀🕊 علاوه بر فعالیت‌هایی که در مسجد انجام می‌داد، با دوستان و هم محله‌ای‌ها هم مراوده
ادامه مطالب.. 🥀🕊 عاشق همسرو فرزندش بود جواد سال ۸۰ وارد سپاه شدو 9 سال بعدازدواج کردو ماحصل این ازدواج یک دختربه نام فاطمه است که کلاس سوم درس می‌خواند. جواد عاشق همسر و فرزندش بودو هیچ‌گاه کمبودی برای خانواده‌اش نگذاشت.هر ساعتی که ازسرکارمی‌آمد، آن کمبودی که خانواده داشتند رارفع می‌کرد.خانواده‌اش هم ازاو رضایت کامل داشتند.مخصوصاًً وقتی ازمأموریت‌های طولانی برمی‌گشت،سریع آنها رابه سفر می‌برد تا روحیه‌شان عوض شود. رضایت مادر جواد در طول ۱۷ سال در جاهای مختلف خدمت کرد. در نطنز، در اداره اطلاعات اصفهان 2 سال بود بعد یگان امنیت،سپس در سال ۹۴ برای بار اول کارهایش را برای سوریه، انجام داد. همیشه به مادرش می‌گفت:گره‌ای در کار من هست، باید این گره را باز کنید. گره نبود، درواقع رضایت مادرش بود. جواد وقتی اینجا می‌آمد، خیلی به ما احترام می‌گذاشت و همیشه دست ما را بوس می‌کرد. همیشه پس از مأموریت‌هایش اول به ما سرمی‌زد بعد به منزلشان می‌رفت. مرتب به ما سرکشی وخدمت می‌کرد. هم خود ما هم پدرم. پدرم مسن است او را بغل می‌کرد، با او کشتی می‌گرفت، سربه سر هم می‌گذاشتند. با پیرمردها می‌جوشید. یک آدم تنها و منزوی نبود. فردی بود که همه دورش بودند،در فامیل ما و فامیل خانومم همه به او علاقه داشتند و محور بود.مدیریت کارهای ما را جواد می‌کرد. جواد به همه کمک می‌کرد و در هر منطقه‌ای که خدمت می‌کرد همه را جذب می‌کرد. جواد هزینه می‌کرد و اگربا کسی یک‌بار صحبت می‌کرد بار دوم اورا به منزلش دعوت می‌کرد. 🌷 ╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
‹ در ادامه با مادر شهید محمدی هم‌کلام شدیم و او از فرزند شهیدش برایمان گفت.. 👇🏻🌸🌾°• › جواد اعتقادات خاصی داشت. از نوجوانی بارها اعتراف می‌کرد در هر کاری رضایت پدر و مادرم باشد، موفق می‌شوم. به این اعتقاد داشت و دائم به زبان می‌آورد. به‌خاطر ارتباط عمیق و دوستانه‌ای که از دوران نوجوانی‌اش با او داشتم، هیچ‌گاه چیزی را از ما مخفی نمی‌کرد. به قول معروف، دل به دلش می‌دادم. با هم صحبت می‌کردیم. همیشه هر مسئله‌ای می‌شد، اول با من در میان می‌گذاشت. بعد می‌گفت شما به بابا بگو. این رابطه تا زمان ازدواج و بعد از آن و در مسئله اعزامش به سوریه هم ادامه داشت. یکی از خصوصیات بارز دیگرش این بود که اهل دروغ نبود، آن اخلاص در نیت و عمل و صداقتی که داشت، او را به این جایگاه رساند. حتی در دوران نوجوانی با صداقت رفتار می‌کرد. بعضی‌ها می‌گویند این خصوصیات در اینها بوده، درست است اما آن شیطنت‌ها و اشتباهات خودش را هم داشت. ولی خیلی خالصانه حرفش را می‌زد. حتی اگر کاری می‌کرد، از ما پنهان نمی‌کرد. هیچ‌گاه هم از تذکر من یا پدرش ناراحت نمی‌شد و طوری نبود که از خانه قهر کند و برود. خودش را خرج دیگران می‌کرد. می‌گفت کسی که در این راه آمده قدم اول را برداشته. 🌷 ╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
‹ در ادامه با مادر شهید محمدی هم‌کلام شدیم و او از فرزند شهیدش برایمان گفت.. 👇🏻🌸🌾°• › جواد اعتقادات
ادامه مطالب.. 🥀🕊 به شهید محمدرضا تورجی‌زاده و سیدمجتبی ‌هاشمی ‌‌ارادت ویژه‌ای داشت و همیشه می‌گفت: «زیبایی‌های‌ دنیا زیاد هستند و آدم‌ دوست دارد استفاده‌ کند؛ ولی ‌جای ‌بالاتر و بهتر هم ‌هست و حیف است انسان به غیراز شهادت از این دنیا برود.» آقا جواد می‌گفت باید شهدا را به همه نشان داد و تمام تلاشش را کرد که پیکر دوستش شهید اسحاقیان را به مراسم سحر ماه رمضان شبکه پنجم سیمای اصفهان ببرد؛ زیرا اعتقادش این بود که باید شهدا را به جهانیان معرفی کنیم. پیام ارسالی تبریک عید امسالش با همیشه خیلی فرق داشت و برای دوستانش نوشته بود دعا کنید که شهید بشوم، یکی از دوستانش در جواب پیامکش گفته بود که فکر شهادت را نکن و در خاطرم هست که جواد به سرعت در پاسخ به دوستش گفت، فکرش را نمی‌کنم، آرزوی شهادت را دارم و امروز قطع به یقین باید فهمید که خدا برای انتخاب کردن بندگان خاص خود در راه شهید و شهادت به نیت خالص افراد کار دارد و بس! صبوری را از حضرت زینب(س) بیاموزید صبری که امروز در نبودن همسرم دارم از دعای خیر شهید است که همیشه می‌گفت حضرت زینب (س) خیلی سختی کشید؛ اما بسیار صبوری کرد پس شما هم صبوری کنید. 🌷 ╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🥀🕊 به شهید محمدرضا تورجی‌زاده و سیدمجتبی ‌هاشمی ‌‌ارادت ویژه‌ای داشت و همیشه می‌گفت:
ادامه مطالب.. 🥀🕊 همسرم همیشه به من این دعا را یادآور می‌شد که از خدا بخواه عاقبت بخیر شویم؛ به همین خاطر تلاش می‌کردم بیشتر از هر چیزی به عاقبت به خیری همسرم فکر کنم و آنچه خیر است را برایش بخواهم ولی همه این موارد، دلیل بر عدم دلتنگی من نسبت به مردی که از او درس‌های زیادی در زندگی گرفتم نخواهد شد. محبت فراوان به خانواده آقا جواد اهل کارهای بزرگ و فرهنگی بود؛ ولی برای خانواده کم نمی‌گذاشت تا جایی‌که برای من گل مریم می‌خرید و یا گاهی اگر دسترسی به خرید گل نداشت از باغچه گل می‌چید و به من هدیه می‌داد و همه این موارد نشان از عشق سرشارش به خانواده بود؛ ولی همه این موارد مانع رفتنش به سوریه نشد زیرا قول و قرار اولمان هم این بود که همدیگر را برای رسیدن به خدا آماده کنیم. در مورد رفتنش به سوریه جمله قشنگی را به من گفت که برای همیشه در خاطرم حک شد. می‌گفت: «تنها چیزی که در آن ریا نیست، صبر است. حضرت زینب(س) خیلی سختی کشید، ولی در مقابل همه‌اش صبر کرد. پس شما هم صبوری کنید.» و من مطمئن هستم که صبری که امروز در نبودنش دارم، از دعای خیر شهید بود. 🌷 ╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🥀🕊 همسرم همیشه به من این دعا را یادآور می‌شد که از خدا بخواه عاقبت بخیر شویم؛ به همین
ادامه مطالب.. 🥀🕊 رزق حلال پدر سبب عاقبت بخیری بچه‌ها شد به جرأت می‌گویم رزق حلالی که پدرش در خانه می‌آورد، بسیار تأثیر داشت. ایشان ۲۵ سال هر روز، ساعت ۶ صبح، دقیقاً یک ساعت قبل از بقیه کارمندان می‌رفت و تا ۲۴ ساعت بعد، و همچنین چند ساعت بیشتر می‌ماند و دیرتر از آنها برمی‌گشت. همیشه به او می‌گفتم چرا از دیگران زودتر می‌روی و دیرتر برمی‌گردی؟ می‌گفت: می‌خواهم مطمئن شوم شیفت را درست تحویل داده‌ام و مسئله‌ای پیش نمی‌آید. آن رزق حلال خیلی تأثیر گذاشته است. جواد هم از کودکی به این مسائل اهمیت می‌داد. خاطره‌ای که من همیشه برای جوان‌ها می‌گویم این است که وقتی ما به این محل آمدیم، اطراف خانه‌ ما باغ‌های گیلاس و آلبالو بود. همیشه به جواد می‌گفتم: مواظب باش به درختان باغ‌های مردم دست‌درازی نکنی و میوه‌ای بچینی؛ اما یک‌بار این خطا را انجام داد؛ 12 سالش بود؛ اما درنهایت صاحب باغ را پیدا کرد و به او گفت: حاج آقا من یک میوه‌ای از باغ شما چیدم و خوردم. آن آقا هم با تندی می‌گوید: حالا چکار کنم؟ جواد هم گفته بود این پول و این صورت من. اگر می‌خواهید پولش را بگیرید و یا اگر هم می‌خواهید تنبیهم کنید. صاحب باغ تحت تأثیر این رفتار جواد قرار می‌گیرد و او را می‌بخشد و می‌گوید این بچه، کارش درست است که از این سن، دغدغه این مسایل را دارد. 🌷 ╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
🌷دعـــــــــــای فـــــــــــرج🌷 بسمِـ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمـ الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ🤲🌷 🌷الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌🤲 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🍃🥀تسلای قلب نازنین آقا صاحب الزمان عج ،سلامتی ورفع موانع ظهورشون اِجماعاً...صلوات:) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...🌷🍃 🍃❤️ا یاالله؛یارحمن،یارحیم؛ یامقلب القلوب؛ثبِّت قلبی علی دینِک.....🌱.......💚🍃